جذب رزمنده عراقی
رجوی تحلیل کرد هر کس در معرض ایدئولوژی انقلاب مریم قرار بگیرد! قابل جذب است و مخصوصا افراد عراقی این استعداد را دارند. او در جلسات درونی اعلام کرد که :«از این پس در بین عراقیها به جذب نیرو خواهیم پرداخت و از این همه نیروی انسانی می توانیم بهره ببریم . به راحتی می توانیم هزاران نیرو جذب و به سازمان اضافه کنیم! » در این راستا مراکز مامورشویت یافتند برای جذب نیرو از مردم عراق اقدام نمایند. هر مرکز سعی می کرد از بین کارگران و افرادی که به اشرف تردد داشتند نیرو جذب نماید، که البته تعداد جذب هر مرکز ماکزیمم ۲۰ الی۳۰ نفر بیشتر نشد. به این افراد نام RA یعنی رزمنده عراقی داده شد. طبق برنامه ریزی که برای این افراد شده بود، قرار بود نیمی از روز را به آموزش ها و فنون نظامی گذرانده و نیمی دیگر از وقت شان به آموزش های ایدئولوژی سازمان سپری شود… از آنجاییکه این افراد دراجتماع بزرگ شده وبه مانند اعضای سازمان که سال ها ایزوله و جدا از خانه و خانواده می زیستند، نبودند. به زودی حوصله شان سر رفت و دلشان برای خانواده هایشان تنگ شد و زیربار آموزش و انقلاب مریم ! نرفتند. و اقدام به ترک کمپ کردند. این خط بسرعت با شکست مواجه شد ولی بدلیل سرمایه گذاری عظیم تبلیغاتی که بر روی آن شده بود به شکل دیگری درامد که هر مرکز هر چقدر می تواند نیرو از بین کارگران و مردم باحقوق استخدام! نماید. به این ترتیب در شکل جدید یک سری نیروها استخدام شدند و به آنها یک دوره کوتاه آموزش نظامی و فنون داده می شد. نام سری جدید KA یعنی کارگرعراقی بود. سپس آنها را ترخیص می کردند که بروند ولی در ارتباط و استخدام بودند. این تاکتیک نیز خیلی پا نگرفت ولی تعدادی از انها بعنوان خبرچین در استخدام بخش اطلاعات باقی مانده و به همکاری اطلاعاتی … ادامه می دادند.
تیرگی روابط کمپ اشرف با نظامیان عراقی
پس از خروج نظامیان آمریکایی از کمپ اشرف ، مسئولیت کمپ به دولت عراق سپرده شد. ابتدا قرار بود سمت و سوی خط سازمان نزدیکی با دولت عراق بوده و دیگر مخالفتی نباشد. در این حین دولت عراق طبق قوانین خودش می خواست یک ایستگاه پلیس در درون اشرف و در خیابان ۱۰۰ ایجاد کند که بهانه مشاجرات شد در حالیکه در دو دوره نخست وزیری آقای مالکی، به کرات بر سر ممنوعیت حضور و فعالیت سازمان مجاهدین در عراق موضعگیریهای رسمی بعمل آمد و مصوبه اخراج سازمان در هیأت دولت به تصویب رسید ولی سازمان منافقین هیچکدام را اجرا نکرد و همچنان با زیر پاگذاشتن قانون، در کشور عراق باقیماند. دولت عراق تاکید داشت که تصمیمش قانونی بوده و به هیچ وجه ناقض قوانین بین المللی و مفاد بیانیه جهانی حقوق بشر نمی باشد ؛ عراقیها از زمان شورای حکومتی، دخالت سازمان در امور داخلی عراق در طی سالهای قبل و بعد از سقوط صدام ، تروریستی بودن و مخالفت سران با اعمال حاکمیت قوانین مدنی عراق در قرارگاه اشرف را دلائل اخراج منافقین از خاک عراق بیان می کردند .
از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹، تمام یکان های حفاظتی نظامی آمریکایی در درون کمپ مستقر و در تمام خیابان های اشرف تردد داشته و در آن سالها هر جا که میل داشتند می رفتند و از هر خیابانی گذر می کردند. پس از رفتن آنها سازمان برای برپایی یک ایستگاه و بودن یک ماشین عراقی در یکی از خیابان های اشرف این اجازه را به آنها نداد و بنای درگیری را گذاشت. رجوی می خواست که نیروها همیشه ایزوله باشند و به هیچ موقعیت قانونی و قضایی و مرجع بیرونی دسترسی نداشته باشند
بدین ترتیب نه تنها به درخواستهای دولت عراق وقعی ننهاد بلکه در جهت مقابله و رویارویی کوشید تا با دخالت در امور داخلی آنها از طریق ارتباط با بعضی از اقشار مختلف جامعه و جذب ، آموزش و به کار گیری آنان در ایجاد یک فضای غبار آلود ، آشفته و متشنج علیه دولت عراق و نیز جلب حمایت برخی عناصر معلوم الحال ، امکان ماندگاری خود را هر چه بیشتر فراهم آورد .
رجوی سعی می کرد قدم به قدم ابتدا در مردم عراق و سپس کانال های رسمی و مراجع دولتی نفوذ کرده تا حمایت های زیادی برای ماندن جذب کند در این رابطه بخش موسوم به اجتماعی در یک قلم حدود۵۰۰ عراقی حقوق بگیر در استخدام داشت که کارشان خبرچینی و جاسوسی و رساندن اطلاعات عراق به تشکیلات بود.
مریم عضدانلو نیز در خارج کشور در حالیکه به طور آشکاری طی ۸سال با ایزوله کردن اعضا در کمپ اشرف و با ایجاد جنگ و درگیری با ارتش عراق ، بر ماندن در عراق اصرار می ورزید، به قوانین تن نمیداد و سعی می کرد:
۱- تا آنجا که ممکن بود با کارهای ظاهرا دیپلماتیک و با صرف هزینه های میلیونی درخارج کشور، تبلیغاتی راه بیندازد که بودن اشرف در عراق و حضور ارتش به اصطلاح آزادیبخش درآن را امری قانونی جلوه دهد.
۲- دو ستاد بعنوان ستاد اجتماعی و روابط عراق در این رابطه تشکیل شد و صد ها تن در اشرف کار اصلی روزانه شان تماس با مردم عراق و جذب آنها برای حمایت بود و میلیونها دلار پول هزینه میشد در حقیقت با صرف پول حمایت اقشار مختلف را می خریدند . کار به همین جا نیز ختم نشد و پس از مدتی کار اصلی و خط این شده بود که هر طور شده بایستی دولت عراق را سرنگون کرد و دولتی سرکار بیاید که ازما حمایت کند! و برای اینکار فعالیت ها ی بسیاری انجام شد.
هم زمان که دولت عراق با ماندن فرقه موافقت نمی کرد و درگیری هایی رخ داد این موضوع باعث تغییر روش و برخورد رجوی نشد و گفت به قیمت کشته شدن هزار نفر هم شده بایستی دولت عراق را تابع خود کنیم و در عراق بمانیم و مجددا سلاح هایمان را پس بگیریم در تحلیل های بعدی گفت دیگر دولت عراق به ما حمله نمیکند و ما دولت عراق را عوض می کنیم. ما بالاخره با فعالیت و تلاش دولت عراق را به زانو درمی آوریم و دولتی را که حامی ما باشد سرکار خواهیم آورد که مثل گذشته و دوران صدام در عراق باقی بمانیم و از امتیازات لازم از قبیل گرفتن سلاح – پناهندگی – و امکانات مالی هم برخوردار خواهیم شد در حالیکه هدف و ایده اصلی مبارزه مسلحانه و جنگ با ایران از طریق مرزهای عراق بود. ولی در درون هدف اصلی مشخص شده بود ماندن در عراق و اشرف به هر قیمت ممکن وحفظ هویت نظامی وتشکیلات یعنی جدا نگهداشتن اعضا از جهان خارج در یک محیط محصور شده نزدیک مرزهای ایران.
سرتیتر دخالتهای سازمان در امور داخلی عراق( بعد از سقوط صدام )
۱- جمع کردن اقشار مختلف عراق در اشرف تحت عناوین مختلف که به منظور جذب حمایت آنها و مقابله علیه دولت عراق از آنها خواسته می شد تا از افرادی مثل علاوی ، مطلک و دلیمی جبوری و .. حمایت کنند. به این افراد در پایان جلسات پول داده می شد .
۲- ارتباط با برخی افراد سرشناس و شیوخ عشایر و بخدمت گرفتن آنها برای پیشبرد اهداف سیاسی. با پرداخت پولهای هنگفت بردن
۳- استخدام برخی از افراد تحت عنوان میخهای سازمان و واگذاری کارهای مختلف به آنها ازقبیل کارهای تبلیغاتی علیه دولت و یا در طرفداری از یک جریان خاص و یا جلب حمایت سازمان و جمع آوری امضاء و…
- جمع آوری امضاء در حمایت مردم عراق از اشرف از طریق پول و خریدن افراد . بدیهی است اکثر امضاها جعلی بوده و خود ساکنان اشرف این امضها را جعل می کردند . مثل ۲۸۰۰۰۰۰ ، ۵۲۰۰۰۰۰ ، ۳۰۰۰۰۰۰ ، و..
- استخدام جوانان عراق تحت عنوان KA و سازماندهی و دادن آموزش های مختلف به آنها به منظور ایجاد نا آرامی و اغتشاش در شهرهای مختلف عراق این افراد حقوق دریافت می کردند.
- برنامه ریزی و اجرای طرح سین ۴۰ برای براندازی دولت مالکی ، طبق این طرح قرار بود دولت مالکی ظرف مدت ۴۰ روز سرنگون شود ( سین بمنزله سرنگونی دولت مالکی و ۴۰ بیانگر مدت زمان اجرا شدن طرح بوده ) رجوی در نشستی که با تمام افراد اشرف به طور ویدئو کنفرانس داشته این طرح را اعلام کرد.
- طرح سین ۱۰۰ ، بدلیل اینکه طرح سین ۴۰ موفق نبوده و دولت مالکی طی ۴۰ روز سرنگون نشد رجوی طرح سین ۱۰۰ را به مرحله اجراء گذاشت با همان هدف سرنگونی دولت مالکی .
- ایجاد برخی شبکه های تبلیغاتی در عراق و نیز جذب برخی رسانه ها با استفاده از پول بمنظور ایجاد فضای تبلیغاتی علیه دولت و حمایت تبلیغاتی از جریانهای مخالف دولت .
- فعال کردن معاونت اجتماعی برای کار روی اقشار مختلف عراق به منظور جلب حمایت مردم از اشرف و نیز ایجاد فضای ضد دولت . در این شبکه اجتماعی بیش از ۱۰۰۰ نفر روزانه به مدت ۱۲ الی ۱۶ ساعت کار میکردند و تقریبا بیش از ۶۰۰ کامپیوتر برای این کار اختصاص داده شده بود . نحوه کار به اینصورت بود که با بدست آوردن ایمیلهای زیادی شروع به تماس با آنها میکردند و نهایتا موفق می شدند افرادی را جذب و به کار بگیرند . شخص تماس گیرنده خود را یک شهروند عادی معرفی می کرد که از یکی از کشورهای اروپایی تماس گرفته و میگفت مثلا من دانشجو هستم و یا دکترم ، وکیلم و … و در زمینه حقوق بشر کار می کنم و یا از بستگانم در اشرف هستند و جانشان در خطر است … / به مخاطبین و صاحبان ایمیلهای اولیه که غالبا ناشناخته و فاقد اسم هم بودند «تارگت» گفته می شد . به کسانی که به ایمیل پاسخ می دادند «لید» گفته می شد و به لیدهایی که می پذیرفتند کاری انجام دهند «کانتکت» گفته می شد ( شبکه اجتماعی در سایر کشورها عربی مثل مصر ، یمن ، اردن ، سودان ، بحرین ، سوریه ، و… نیز فعال بوده است و کار مشابهی را انجام می داد )
- برخی شخصیتهای سیاسی مثل مطلک ، دلیمی ، جبوری ، .شمری به اشرف برای گفتگو وهماهنگی برنامه های مشترک
- ایجاد شبکه های مختلف فیس بوک و تشویق مردم برای حضور در میدان الحره بغداد و تظاهرات علیه دولت
- تبلیغات و تهدید علیه مخالفین سازمان در عراق
- انتشار کتب و اطلاعیه های مختلف بامضامین مخالفت با دولت عراق و حمایت از سازمان، این کتب و متن اطلاعیه ها تماما” درکمپ اشرف و توسط ستاد روابط با عراق نوشته تهیه وتنظیم می شدند.
- ایجاد سازمانها و احزاب مجازی برای دادن اطلاعیه و موضعگیری علیه دولت عراق و اعلام حمایت های ساختگی از ماندن سازمان مجاهدین در عراق . بعنوان مثال گروهی با عنوان وکلای عراقی ، یا گروه مهندسین که وجود خارجی نداشت.
(در رابطه با دو بند فوق آقای قربانعلی حسین نژاد فوق لیسانس ادبیات عرب که سالها مترجم درجه یک در ستاد روابط بود سال ۱۳۹۰ از تشکیلات رجوی جداشد و افشاگری های مبسوط و مستندی در این زمینه نمودند. ایشان درسلسله مقالات خود به تفصیل شرح داده اند که چگونه این اطلاعیه های درحمایت از سازمان وعلیه دولت عراق که ظاهرا” از طرف مقامات عراقی منتشر می شد. در دفتر کار ایشان تهیه وبه عربی ترجمه می شد و آنگاه با سربرگ و آرم های ساختگی در نشریات به چاپ می رسید.)
برگرفته از کتاب سراب آزادی
تنظیم از: مریم سنجابی
دخالت فرقه رجوی در عراق پس از سقوط صدام / ۱
انتهای پیام