پرونده رسوای دخالت و خیانت سازمان منافقین در زمان استقرار در عراق در دوره بعد از سقوط صدام نیز ادامه داشت. آنها با مزدوری نیروهای آمریکایی و سو استفاده از وضعیت جدید خیانت های بزرگی در حق ملت عراق انجام دادند که در این مرحله به شرح وقایع پس از سقوط صدام می پردازد.
مرحله همکاری با نیروهای آمریکایی خلع سلاح توسط نیروهای آمریکایی – حکم خروج از عراق
جنگ بین نیروهای ائتلاف و عراق به سرعت تعیین تکلیف شد و طی بیست روز دولت صدام سقوط کرد. قبل از جنگ به صورت مخفیانه عکس های هوایی و اطلاعات قرارگاه ها در خارج کشور تحویل مقامات آمریکایی شده و اعلام بی طرفی کرده بودند ولی نیروهای ائتلاف به این موضوع اهمیتی ندادند و قرارگاه های مختلف هدف بمباران قرار گرفتند. وضعیت هراسناکی برای رجوی پیش آمده بوده و مهمتر اینکه خودش در بیابان های نزدیک به مرز در حوالی حمرین و به فکر بدر بردن جانش بود. بعد از بمباران ها و در حالی که در دستورات قبلی گفته شده بود با حمله نیروهای امریکایی به سمت ایران حمله خواهیم کرد. اوضاع احوال تغییر کرد و در میان بهت و حیرت همگان رجوی فرمان بازگشت داد و تمام نیروها را از قرارگاه های پراکنده و بیابان های اطراف حمرین مجددا به اشرف فراخواند. در طی مسیر برگشت درگیری های پراکنده ای رخ داد و چندین تن کشته و مجروح شدند. هم چنین در حوالی پل صدور، یکی از ستون های نظامی مورد حمله نیروهای ائتلاف قرار گرفت که منجر به خسارات و ضایعات سنگین وسایل و ادوات نظامی و انهدام مهمات شد. پس از رسیدن نیروها به اشرف حملات هوائی هم آغاز و در طی دو سه روز شدت گرفت. کل منطقه به تصرف آمریکاییها و کردها در آمد لذا در فرمان بعد گفته شد با نصب پرچم های سفید دنبال آمریکائیها بگردید و اگر با آنها برخورد کردید بگویید که سرجنگ نداریم..گروه دیپلماسی دربه در دنبال پیدا کردن افسران امریکایی و ملاقات بودند. هشدار اکید داده شد بود با آنها درگیر نشوید. پس از گذشت چند روز بالاخره توافقاتی انجام شده و متوجه امدن نیروهای امریکایی به اشرف شدیم
چگونگی شکل گیری رابطه با نیروهای آمریکایی
در طی دو سه روز به فاصله سقوط صدام و برگشت به کمپ اشرف نمایندگان افسران امریکایی را به کمپ دعوت نمودند سپس سران سازمان در ملاقاتی طولانی دو روزه، با نیروهای امریکایی مخفیانه خلع سلاح و تسلیم را در چند محور زیر پذیرفتند.
الف . تمام سلاح ها و مهمات موجود اعم از سنگین و نیمه سنگین و سبک تحویل نیروهای ائتلاف داده شود و بطورکامل خلع سلاح شویم و بدین ترتیب میلیاردها دلار زرهی و سلاح و مهمات تحویل شد.
ب . نیروهای آمریکایی دراشرف مستقر می شوند و افراد دردرون مقرات طبق قوانین نیروی اشغالگر تحت بازداشت هستند اجازه ترک اشرف را ندارند. یعنی تا زمان خروج نیروهای امریکایی در ۲۰۰۷و بعد هم تا سال ۲۰۱۱افراد محصور در اشرف بودند.
ج. .نیروهای آمریکایی مستقر در اشرف می توانند آزادانه به هر مکانی تردد داشته باشند.
د. تمام اطلاعات محرمانه و لیست پرسنلی و عکس و نیروها دراختیار آنان قرار گرفت و مزدوری شروع شد.
طبق قوانین جنگی پس از پایان یافتن عملیات نظامی نیروی اشغالگر می بایست «وضعیت حقوقی کلیه نیروهای نظامی» را مشخص کند و در این فاصله زمانی ، تحت بازداشت انان بودیم. سران سازمان بدون هیچ مقاومتی به تمامی قوانین گردن نهادند
همه قوانین نیروهای بازداشتی بر کمپ اشرف حاکم بود جز انکه با موافقت بر خلع سلاح سران فرقه درخواست کردند ظاهرا یکان ها به همان شکل باقی بماند که ارتش آمریکا با این امرموافقت کرده بود جز لباس نظامی که ممنوع و جمع آوری شد. سران فرقه فقط توانستند بخشی از آن قانون را دور زده و با مشخص کردن نماینده تمامی رابطه ها و تماس های انفرادی ساکنان با آمریکائیها در اشرف را ممنوع و در تعداد مشخصی کانالیزه و محدود کردند تا مبادا افراد با آنها ارتباط مستقیم برقرار کنند.
پس از استقرار نیروهای آمریکایی در عراق آنها با انبوه بمب گذاری ها و حملات جاده ای مواجه بودند و نیازبه اطلاعات داشتند. از همان زمان سران فرقه با استخدام تعدادی از افسران قدیم استخبارات و وعشایر عراق اطلاعات غلط و درست جمع آوری کرده و در اختیار آنان قرار می دادند و پایه های همکاری و مزدوری برای نیروهایی آمریکایی شروع شد. نمایندگان به آنها اطمینان می دادند که در امور عراق و ایران تسلط کافی دارند و همه جانبه به انها کمک خواهند کرد.
اساس مباحث با مقامات نظامی آمریکا حول این محور بود که مجاهدین و آمریکا دشمن مشترک دارند و ایران از اشغال عراق متضرر شده است و به هیچوجه نمی خواهد در عراق دموکراسی پا بگیرد و از حضور آمریکا در منطقه استقبال نمی کند. الان تلاش می کند تمام عناصر اطلاعاتی خودش را به عراق نفوذ دهد و در مراکز و شهرهای عراق در سطح کلان نیرو مستقر نماید و به میزان زیادی پول و سلاح وارد کرده و در تلاش است تا جبهه ی درگیری با آمریکا را به عراق بکشاند . عناصر شیعه را علیه آمریکا تحریک می نماید و قصد دارد تا در کلیه ی سطوح اداری و حکومت عراق نفوذ کند ، ایرانیان در حال خرید اماکن و مشغول غارت منابع عراقی ها هستند و تلاش خواهند کرد قوانین اسلامی خود را حاکم کنند و ما و شما (آمریکا) اهداف مشترکی داریم و شما اشتباه کردید که از عراق شروع کردید و باید از ایران حمله را آغاز می کردید. کانون تروریسم و ناامنی ایران است ( این بحت ها بطور کلی در جلساتی هم بعنوان بحث سیاسی به اعضا منتقل می شد و در مقابل، واکنشها به شدت منفی بود ، اعضا در گزارشات مطرح می کردند چگونه صدام تا دیروز دوست ما بود، حالا یک شبه دیکتاتور شد و در مورد دوستی با آمریکا نیز واکنش ها شدیدتر بود و می گفتند مگر یک عمر ادعای مبارزه با امپریالیزم نداشتیم و مگر بعد از ۱۱ سپتامبر ، جشن و شادمانی برقرار نشد و حالا این همسو شدن چه مفهومی دارد ؟)
اما به هر صورت شالوده رابطه ریخته شد. به موازات این اقدامات برای جلب همکاری و راضی نگه داشتن فرماندهان و نیروهای آمریکایی در سال های حضور آنان در کمپ برنا مه زیادی اجرا می شد.
۱- به صورت هفتگی ملاقاتی در سطح سران انجام شده و اطلاعات بدست آمده از طریق مزدوران از جمله لیست تجار، بارزگانان و افراد مقیم ایرانی در عراق تهیه شده و تحویل می شد.
۲- به طور متوسط هفته ای یکبار دریگانهای مختلف منجمله یگان زنان و دختران جوان برنامه جشن و مهمانی برای فرماندهان مستقر در کمپ برگزار می شد.
۳- بهترین اماکن و استخر شنای موجود در کمپ اشرف برای تفریح در اختیار نیروهای آمریکایی قرار گرفت.
۴- در گرمای ۵۰ درجه حتی خودرویی کولردار برای تردد نداشتند. آنان در این رستوران به خوش گذرانی پرداخته و روحیه و رفاه داشتند.
۵- هم چنین در هر مناسبتی انواع هدایای ایرانی از قبیل فرش و زعفران و طلا به فرماندهان کمپ هدیه می دادند. تا دل آنها را بدست آورند. و با انجام امورات رفاهی سعی داشتند به روابط نزدیک تری دست پیدا کنند از جمله برای خودروهای آنها پایه نصب سلاح های ضد هوایی ساخته و پیشنهاد های تاکتیکی می دادند. از طرف فرقه به آنها پیشنهاد گشت مشترک برای یافتن تله های انفجاری و حفاظت و مراقبت داد ه شد که رد کردند.
حکم خروج از عراق توسط دولت جدید- انجام پروژه های ساختمانی
در سال ۲۰۰۳ ، شورای حکومتی عراق حکم اخراج سازمان از عراق را صادر کرد . در این رابطه ابتدا یک تلاطم نسبی ایجاد شد در جلسات داخلی به ما گفتند که احتمال اخراج ما ازعراق است. از طرف دیگر در ملاقات با نیروهای امریکایی به این موضوع اعتراض می کردند و از آنها می خواستند که از ما حمایت کنند. از طرف دیگر برای درافتادن با حکم اخراج با سرعت فراوانی ساخت و ساز و پروژه های ساختمانی در کمپ اشرف شروع شد. این امر درجهت سرگرم کردن اعضا و برطرف کردن ترس و نگرانی بود. رجوی همه سرمایه گذاری خود را بر روی کمپ اشرف نمود چرا که بهترین امکان کنترل نیروها بود، و بخوبی می دانست تعطیلی اشرف فروپاشی و برملا شدن حقایق پنهان را در بر خواهد داشت. لذا از همان زمان مخالفت ها و دخالت ها در امور داخلی عراق شروع و با متقاعد کردن نیروهای امریکایی بطور موقت از اخراج جلوگیری شد.
انتقال یکسری خودرو ها و وسایل نظامی به جا مانده ارتش عراق به کمپ اشرف
دولت صدام به علت ضربه های زیادی که ازبمباران های سال ۱۹۹۰خورده بود درسال ۲۰۰۳ برای سالم ماندن یک سری ازسرمایه هایش .. قبل از وقوع جنگ تعداد بسیاری از خودروهای نظامی و ماشین آلات مهندسی و هم چنین تجهیزات جنگی، اتوبوس و خودرو را به مناطق دورافتاده منتقل ، استتار وپنهان کرده بود. این اخبار ازطریق عشایرو یک سری افراد مزدور ما رسید. با سواستفاده از آن وضعیت بهم ریخته اکیپ های متعددی به نقاط مختلف عراق ازپایین مناطق کردنشین تا مرزهای اردن به محلهایی که اطلاع داشتند رفتند و این وسایل را با کمرشکن وخودروهای باری به اشرف منتقل کردند. سپس بعد از رسیدگی های مختصر مانند رنگ زدن و تعمیر، یکسری خودروها را به مردم عراق فروخته و یکسری را با تغییر رنگ و پلاک نگهداری کردند آنها به نیروهای آمریکایی گفتند که این تجهیزات و زرهی متعلق به ماست که بخاطر بمباران ، مجبور شدیم در اطراف بگذاریم. بنابراین مانعی از ناحیه آنها ایجاد نشد و در عوض به دلیل هماهنگی و همراهی نیروهای امریکایی با بعضی اکیپ ها این اقدامات توأم با ارعاب اهالی بود، علی الخصوص دیده شدن در کنار نیروهای آمریکایی باعث ترس بیشتر مردم می شد و از این طریق طی مدت کوتاه انبوهی تجهیزات و خودرو در قرارگاه اشرف جمع آوری شد که نهایتا آن بخشِ ادوات نظامی توسط ارتش آمریکا در یکی از قرارگاه ها جمع اوری و سپس منهدم شد.
مصاحبه و بازجویی های نیروهای آمریکایی و تسلط هرچه بیشتر بر کمپ اشرف
به فاصله کوتاهی پس از استقرار نیروهای آمریکایی در کمپ اشرف افسران امریکایی و نیروهای امنیتی آن ( وزارت خارجه – اف بی ای …) تلاش های زیادی نمودند که از وضعیت داخلی سازمان و تشکیلات آن اطلاعات کافی بدست آوردند و مصاحبه های متعددی را شروع نمودند که هر سال تکرار می شد در این مصاحبه ها علاوه برگرفتن عکس و مشخصات و پروسه کلی هر فرد، انگشت نگاری و گرفتن دی ان ای نیزانجام می شد سران فرقه هم با آنها همکاری اطلاعاتی کافی می نمودند و با هزینه های کلانی که صرف آنها نمودند سرانجام افسران امریکایی اعضای سازمان را بعنوان بند چهارم کنوانسیون ژنو یعنی در زمره افراد حفاظت شده قرار دادند و از تحت بازداشت یک درجه ارتقا یافتیم . با همه این اوصاف و صرف این همه سالیان وقت برای مغزشویی افراد، حدود ۷۰۰ نفر در آن زمان جدا شدند .البته تشکیلات فرقه برای جلوگیری از خروج بقیه ازهیچ کاری فروگذار نکرد ومتاسفانه بعلت بند وبست های پنهانی و دهها ملاقات با افسران آمریکایی آنها را وادار به تحویل و بازگرداندن افراد فراری نمود تا اینکه کمپی بنام تیف در نزد آمریکایی ها جهت افراد فراری و جدا شده تشکیل شده که تحت کنترل آمریکایی ها بود و این افراد به مدت ۴ سال یعنی تا آخر سال ۲۰۰۷ اجازه خروج نیافتند. در ملاقات ها به آنها گفته بودند در صورت انتقال اعضای جداشده به خارج کشور ، تشکیلات مجاهدین فروخواهد پاشید و در نتیجه جمهوری اسلامی از این خلأ می تواند استفاده کرده و ضربات بیشتری به نیروهای شما وارد آورد
برگرفته از کتاب سراب آزادی
تنظیم از: مریم سنجابی
انتهای پیام