روز عید غدیر سال ۱۳۶۰، زهرا نور بخش تنها سه سال داشت وقتی با خانواده اش سوار اتوبوس شهرداری شیراز شدند که به حرم شاهچراغ بروند اما هرگز به مقصد نرسیدند. دو زن مجاهد سوار اتوبوس شدند و با ریختن بنزین کف اتوبوس آن را به آتش کشیدند. زهرا به شدت مجروح شد و خواهر دوساله اش لیلا درجا کشته شد.
این حادثه دردناک تنها یکی از جنایات هولناکی است که مجاهدین خلق علیه شهروندان بیگناه و مقامات حکومتی ایران انجام داده اند. تاریخ مجاهدین خلق سراسر سرشار از موارد خشونت آمیز و نقض حقوق بشر است. با این وجود، حمایت از گروه های تروریستی همچون مجاهدین خلق، به عنوان ابزاری برای پیش برد دستور کار ابر قدرت ها، هرگز تابو نبوده است. تد کارپنتر رئیس بخش مطالعات سیاست خارجی موسسه کیتو در واشتنگن، در کتاب تازه اش با عنوان «ابرقدرت های ساده لوح: حمایت آمریکا از جنبش های دروغین دمکراتیک خارجی» ، این پدیده را تحلیل می کند.
کارپنتر در کتابش ده نمونه موردی از مواقعی که ایالات متحده به جنبش هایی که سزاوارش نبودند پوشش دمکراتیک داده است، را به صورت جداگانه مورد مطالعه قرار می دهد. این موارد شامل مجاهدین بنیادگرای اسلامی در افغانستان، جوخه های مرگ نیکاراگوئه و السالوادور، دیکتاتور جوناس ساویمبی در آنگولا، ارتش آزادی بخش کوزو که قاچاقچی اعضای بدن بود، کنگره ملی عراق و رئیس آن احمد چلبی و مجاهدین خلق ایران، می شوند.
جیمز بوارد در نشریه امریکن کانزروتیو درباره کتاب کارپنتر می نویسد: « ابرقدرت های ساده لوح بخش بی نظیری درباره گروه ایرانی مجاهدین خلق دارد. این سازمان در دهه ۶۰ (میلادی) پدید آمد و با کشتن آمریکایی ها در دهه ۷۰ و شمار زیادی از ایرانی ها در دهه های بعدی پیش رفت. در اوایل سال ۲۰۱۲ ان بی سی نیوز گزارش کرد که مجاهدین خلق با حمایت مالی، آموزشی و نظامی سرویس جاسوسی اسرائیل، کشتار دانشمندان هسته ای ایران را انجام داد.»
حمایت از مجاهدین خلق به عنوان دشمن دشمن آنها، تنها به آمریکا و اسرائیل محدود نیست. این گروه همچنین تحت حمایت رقیب منطقه ای ایران، عربستان سعودی است. علاوه بر این ها آلبانی را نیز امروزه می توان به فهرست دوستان مجاهدین افزود هر چند که این کشور هرگز تعهدات و منازعات سیاسی ویژه ای با دوت ایران نداشته است. در حقیقت، انگیزه مقامات آلبانی برای پذیرایی از مجاهدین خلق مبتنی بر پول است. این کشور به عنوان مکان امنی برای مجاهدین خلق انتخاب شد چون آمریکا می خواست.
رضا الغرابی نویسنده امریکن هرالد تریبیون درباره انتقال مجاهدین خلق از عراق به آلبانی می نویسد: « تحت فشار حکومت عراق و فعالان مدنی این کشورکه خواستار اخراج مجاهدین خلق از عراق بودندآمریکا مجبور بود که آلبانی را که از وضعیت اقتصادی شدیدا ضعیفی رنج می برد، به عنوان مقصد نهایی این گروه، انتخاب کند.»
سپس الغرابی توضیح می دهد که آمریکا چگونه «مجبور شد» آلبانی را انتخاب کند: « آمریکایی ها با اعطای یک بسته ۲۰ میلیون دلاری به بهانه پیشبرد اصلاحات در این کشور، مقامات آلبانیایی را برای پذیرش مجاهدین خلق اغوا کردند. به علاوه، آمریکا ۲۰ میلیون دلار دیگر برای کمک به اسکان مجاهدین خلق در آلبانی به آژانس پناهندگان سازمان ملل داد.»
اما منابع درآمدی آلبانی از جانب مجاهدین خلق به همین ها ختم نمی شود. مجاهدین خلق برای دستمزدهای هنگفتی که به حامیانشان می دهند به بدنامی شهرت دارند. سخنرانان مراسم های مجاهدین برای ده دقیقه سخنرانی در حمایت از گروه هزاران دلار دستمزد دریافت می کنند. بنابراین کاملا طبیعی است که سران مجاهدین خلق مقامات آلبانی را در صدر فهرست مواجب بگیران خود قرار داده باشند. در مقابل، مقامات آلبانیایی با رفتارهای خصمانه با ایران به آن ها خدمات می دهند.
الغرابی در این باره می نویسد: «سخنرانی ادی راما در روز ۲۷ سپتامبر در سازمان ملل که در آن به ایران تاخت و از مجاهدین تمجید کرد، گمانه ها را درباره نفوذ این گروه تروریستی بر مقامات آلبانیایی تقویت کرد. بعلاوه ایلیر متا، عضو دیگری از حزب سوسیالیت آلبانی و رئیس جمهور آلبانی پیش تر از مقر مجاهدین در مانز بازدید کردند و با رهبر گروه مریم رجوی ملاقات کردند.»
استاندارد های دوگانه در برخورد با تروریسم رویکرد غیر مسئولانه سیاستمداران آمریکایی، اسرائیلی، سعودی و آلبانیایی است. برای آنها مادامیکه یک گروه تروریستی سودمند است می تواند جنبش دمکراتیک تلقی شود. جیمز بوارد می نویسد: «مدافعان مجاهدین خلق به قالب کردن مجاهدین خلق به عنوان مبارزان آزادی خواه آرمانی که خود را وقف دمکراسی کرده اند، ادامه می دهند. تا زمانی که مجاهدین خلق در راستای اهداف حکومت سعودی و اسرائیل و صاحب نفوذان آمریکایی شان، خدمات می دهند، واشنگتنی های بسیاری خواهند بود که وانمود می کند که مردم ایران از مجاهدین خلق تنفر ندارند.»
باید خاطرنشان کرد که واشنگتنی ها می توانند هر چه دوست دارند، وانمود کنند اما حقیقت محض این است که مردم ایران از فرقه رجوی متنفر هستند و همین حقیقت محض مانع پیشبرد اهداف مجاهدین خلق در داخل ایران است.
یادداشت از: مزدا پارسی
انتهای پیام / انجمن نجات مرکز فارس