اختصاصی فراق: اجلاس سالانه مجمع عمومی ملل متحد با حضور سران کشورهای دنیا و تحت تاثیر مسائلی همچون انفجار در تاسیسات نفتی عربستان، جنگ یمن و بحران های ریز و درشت بین المللی و منطقه ای در شرایطی برگزار گردید که فرقه تروریستی رجوی برنامه های بسیاری در حاشیه اجلاس برای خود تدارک دیده و بسان سنوات اخیر با استفاده از چهره های افراطی و جنگ طلب همچون جولیانی در نشست های خود درصدد بهره برداری تبلیغاتی و سیاسی حداکثری بودند.
گذشته از سازماندهی تجمع اعتراضی در حاشیه سالن محل اجلاس در نیویورک و شرکت در نشست تدارک دیده شده توسط سازمان اتحاد علیه ایران هسته ای در هتل روزولت (که مقامات اسرائیل، بحرین، عربستان نیز در آن شرکت داشتند) که از قضا حضور اعضای سازمان منجر به انصراف احزاب کردی و بلوچ از شرکت در آن نشست گردید در تاریخ ۳۰ سپتامبر (۹ مهر) برنامه ای تحت عنوان کنفرانس افشاگری درباره حمله ایران به تاسیسات نفتی عربستان توسط این سازمانِ ضدملی در واشنگتن دی سی آمریکا برگزار گردید که چنانچه از نام آن هویداست مدعی عاملیت ایران در این حمله از طریق موشکی و پهپادی بود. این نشست از جهات بسیاری یادآور نشست سال ۲۰۰۲ این سازمان با عنوان افشاگری درباره پروژه هسته ای ایران بود. به ویژه که همانند کنفرانس ۲۰۰۲، مسئولیت برگزاری این نشست نیز بر عهده علیرضا جعفرزاده (باعنوان سازمانی معاون نمایندگی شورای ملی مقاومت) بود.
فارغ از مباحث مطرح در این نشست که به نظر نگارنده حقیقتا از لحاظ حقوقی و قدرت استنادی فاقد ارزش و محتوا بود و البته اهداف متعدد سیاسی که در پس پرده برگزاری این نشست بود و به طور عمده با هدف تنش زایی در روابط ایران و همسایگان عرب خود و برانگیختن حساسیت جهانیان نسبت به فعالیتهای نظامی ایران (بااین توضیح که فعالیتهای موشکی در زمره فعالیتهای متعارف نظامی تلقی می شوند) تدارک یافت و چنانچه گفته شد هیچگونه مستند متقاعدکننده و محکمی در باب ادعاهای این سازمان ارائه نگردید، اما تحلیل چرایی دست یازیدن سازمان به چنین اقدامی با بررسی آنچه در سال ۲۰۰۲ رخ داد و اوضاع و احوال حاکم بر آن آسانتر می شود.
در اوت ۲۰۰۲ درست در برهه ای که ایران و کشورهای ۵+۱ در حال مذاکره بر سر پرونده اتمی ایران بوده و هنوز هیچگونه حساسیت خاصی در مورد چنین فعالیتهایی در میان دولتهای غربی بوجود نیامده بود کنفرانسی توسط این گروه برگزار شد و مطالبی تحت عنوان افشاگری از اماکن و تاسیسات هسته ای (اتمی) و پیشبرد این فعالیتها از سوی ایران دور از چشم آژانس ارائه گردید.
جای کمترین تردیدی نبود که اطلاعات مذکور توسط سرویس های جاسوسی کشورها و به طور خاص موساد در اختیار این سازمان قرار گرفته چه آنکه با یک ارزیابی دم دستی این گروه فاقد ابزار و امکانات لازم انسانی و فنی و تکنولوژیکی برای جمع آوری چنین اطلاعاتی بود.
ملاحظه ظرف زمانی و اقتضائات خاص آن دوران به خوبی اهداف پس پرده سازمان از چنین اقداماتی را نمایان می سازد. در روزهایی که از یک سو به لحاظ دیپلماتیک وضعیت ارتباطات بین المللی ایران در سایه سیاست خارجی انش زدا و ارسال سیگنال های مثبت در پرتو ایده ها و ابتکاراتی همچون تز گفتگوی تمدنها، نسبتا مطلوب ارزیابی می شد و از سویی دیگر حادثه ۱۱ سپتامبر و عملیات تروریستی با أن گستردگی، جهان را در شوک عمیقی فروبرده و آمریکا (به تعبیر دقیقتر ناتو) را رهسپار جنگ افغانستان و خاورمیانه کرده بود نئوکانها و سرویس امنیتی اسرائیل سازمانی تروریستی و ضدملی را دستمایه پروژه افشاگرانه خود قرار داده تا از رهگذر آن زمینه های لازم برای اجماع علیه ایران هسته ای را فراهم سازند.
گرچه مطلوب رجوی یعنی حمله نظامی تمام عیار به ایران تحقق نیافت اما شوربختانه باید پذیرفت که بخشی از اهداف شان در ایجاد حساسیت نسبت به پرونده هسته ای ایران و غلطاندن ایران به دامان تحریم های فلج کننده بین المللی محقق شد. تحریم هایی که برخلاف ادعاهای رنگ و لعاب دار رهبران این فرقه تروریستی، متضرر اصلی و نهایی آن در هر شرایطی مردم عادی و طبقات فرودست جامعه بوده اند.
در طول این سالها هرگاه سیاست خارجی ایران به سمت تنش زدایی گام برداشته و یا تمایل دولتها به حل و فصل دیپلماتیک اختلافات آشکار شده اعضای این سازمان با تدارک چنین اقداماتی درصدد تحت الشعاع قراردادن مسائل برآمده اند. مضحک آنجاست که ادعای میهن پرستی و مردم دوستی شان هم گوش فلک را کر می کند.
یادداشت از: دکتر نواب محمدی
انتهای پیام / فراق