فراق: سازمان منافقین با بهره گیری وافر از حمایت ها و امکانات ارتش صدام حسین از سال ۱۳۶۷ دست به اقدامات نظامی کور در جبهه های جنگ ایران وعراق می زد و از قِبَل جنگ سو استفاده های زیادی نمود. در سراسر سال ۱۳۶۶ همراه با فراخوان نیرویی به افراد باقیمانده در داخل و خارج ایران انها را به عراق کشاند و سپس با تشکیل اردوگاه های نظامی آموزش و عملیات های مرزی را شروع کرد.
عملیات هایی که سراسر آن خیانت و جنایت رجوی علیه وطن بود. درست در بحبوبه ای که جوانان ایران درگیر جنگ سخت با کشورعراق و با حمایت بیش از ۴۰ کشور بودند .
سازمان منافقین از پشت خنجر می زد و بعنوان زیر مجموعه و بخشی از یکی از لشکر های ارتش صدام عملیات های چریکی بزن در رو در مرزها انجام می داد. در طی این سلسه عملیات ها که بصورت غافلگیرانه و اکثرا در تاریکی و شب اتفاق می افتاد تعدادی اسیر نیز گرفته می شد.
با آغاز سال ۱۳۶۷ نوبت به عملیات های بزرگتری رسید و فروردین ۱۳۶۷ اقدام خصمانه برزگتری موسوم به عملیات آفتاب در منطقه فکه انجام شد. ناگفته نماند که در تمام این دوران همه اقدامات ایذایی با هماهنگی ارتش عراق انجام می شد و با کمک های لجستیکی و پشتیبانی هوایی و زمینی دولت صدام امکان پذیر بود. ارتش عراق نقشه هایی از پروازهای شناسایی از مناطق مورد نظر را به منافقین ارائه می داد. ۲۴ ساعت قبل از آغاز هر حمله ای مواضع مورد نظر بمباران شده و به این ترتیب جبهه مقابل را ضعیف می کردند و در طی حمله نیز پشتیبانی توپخانه عراق وجود داشت. تنها با این حمایت ها بود که منافقین حملات خود را آغاز می کردند.
تا پیش از سال ۱۳۶۷، حمله ها یگانی و پراکنده بود ولی از ابتدای سال ۱۳۶۷ و شروع عملیاتهای بزرگ که اکثر اعضا منافقین شرکت داده می شدند. مسعود رجوی و مریم عضدانلو بصورت باسمه ای فرماندهی را بر عهده میگرفتند. عملیات موسوم به آفتاب که در منطقۀ فکه انجام شد برای اولین بار با شرکت حدود ۱۰۰ تن از زنان در قسمت پشتیبانی انجام شد و البته تنها کاری که به زنان در این عملیات محول شد تدارکات و پشتیبانی لجستیکی در حد حمل و نقل گلوله های خمپاره و پاک کردن آنها از روغن و گریس بود.
عملیات بعدی چلچراغ نام داشت و در ۲۹ خرداد ۱۳۶۷ طبق طرح غافلگیری و با حمایت کامل نیروهای عراقی انجام شد. در این عملیات برای اولین بار چند یکان از زنان در جبهه جنگ شرکت کردند و تعدادی از آنها نیز کشته شدند. تعداد تلفات منافقین در این عملیات حدود ۶۶ کشته و بیش از دویست زخمی بود .سروصدا و تبلیغات زیادی مبنی بر پیروزی و فتح شهر مهران انجام شد. !
افراد در حالی که سوار بر تانک های هدیه گرفته شده از دولت صدام بودند درشهر خالی از سکنه مهران شعار امروز مهران، فردا تهران را سر دادند. رجوی پس از این عملیات گفت به پیروزی بسیار بزرگی رسیدیم و تعداد بسیار زیادی از نیروهای مقابل را در جنگ کشته و اسیر گرفتیم در نشریه اتحادیه انجمنهای داشنجویان مسلمان، شماره ۱۴۲ بتاریخ ۱۰/۴/۱۳۶۷ در باره عملیات چنین اعلام شد: «تعرض ۱۲ تیپ رزمی و پشتیبانی ارتش آزادیبخش و تسخیر شهر مهران و منطقه عمومی مهران شامل کلیه ارتفاعات ، بخش ها و روستاهای اطراف آن در طرح عملیاتی «پرش شیر». سه شبانه روز رزم ، در جبهه ای بطول ۵۰ و عمق ۲۰ کیلومترو پیروزی بر 35 گردان از قوای سپاه و ارتش ، تسخیر قرارگاه لشگر ۱۶ و قرارگاه تاکتیکی لشگر ۱۱ سپاه پاسداران» که بعدها معلوم شد بیش از ۹۰ درصد بیانیه مزبور مانور تبلیغاتی و دروغ و چرندیات بود.
حدود یک ماه از این عملیات نگذشته بود که بین ایران و عراق اعلام آتش بس شد مسعود رجوی از سال ۱۳۶۳تا ۱۳۶۷ طبق بیانیه هایش به طور علنی چه در موضعگیری های خارجی و چه در تحلیل های درونی اش تاکید بر این داشت که حکومت ایران باعراق هرگزصلح نخواهد کرد و برای سرپوش گذاشتن بر تضادهای داخلی اش نیازمند این جنگ است. او می گفت : «ایران با پذیرش صلح بایستی به وضعیت نابسامان اقتصادی و سیاسی کشور پاسخ دهد و چون در این زمینه ناتوان و بشدت وابسته به جنگ است هرگز صلحی متصورنیست»!
غافل از اینکه ایران همواره بدنبال صلحی شرافت مندانه بود و در جبهه های ایران دفاع مقدس انجام می شد. در سالهای آخر جنگ با گسترش حمایت اکثر کشورهای اروپایی از عراق و ورود مستقیم امریکا و تحریم شدید نظامی ایران همراه بود، به این ترتیب اتمام جنگ به ضرر کشورهای متخاصم بود زیرا که انها بدنبال نابودی نظامی ایران بودند . گذشته از این علیرغم اتهامات اکید سازمان که همواره ایران را جنگ طلب معرفی می کرد. کشور ایران بود آغازگر جنگ نبود و همواره بدنبال راه حلی شرافتمندانه برای پایان تخاصم بود . تا آنزمان قطعنامه هایی که صادر می شد هیچکدام به برگشت به مرزهای بین المللی صریحا اشاره نمی کرد و دولت صدام با امکانات عظیمی که در اختیارش قرار داده بودند به دنبال کشورگشایی و فتح قلمروهای جدید بود. لذا قطعنامه ۵۹۸ اولین قطعنامه تقریبا عادلانه و مناسبی بود که به بازگشت به مرزهای بین المللی صریحا امر می کرد بنابراین ایران با این قطعنامه موافقت نمود.. رجوی بدلیل تک محوری و خودشیفتگی های مستمرش نمی توانست تحلیلی واقعی ارائه دهد و متوجه شود که ایران خواهان پایان جنگ و صلح است. کشور ایران در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ ، قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت ملل متحد را بطور رسمی پذیرفت.
عملیات غروب تاریک «مرصاد»
رجوی بامواجه شدن با قبول قطعنامه از طرف ایران بشدت نگران شد وبدنبال راهی برای ادامه جنگ بود… با اتمام جنگ استراتژی سازمان به بن بست اساسی می خورد و فرصت علمیات های غافلگیری درداخل از دست می رفت ـ سران منافقین بطور اضطراری بدنبال راه حلی بودند که تا قبول قطعنامه از طرف عراق به تاخیر بیفتد و چند روزی از فرصت باقیمانده حداکثر استفاده را بنمایند. سپس طی طرحی خیانتکارانه رجوی و دولت صدام نقشه عملیات بزرگی را کشیدند.
برای انجام عملیات کمتر از یک هفته فرصت بود. بدین خاطر تماما وارد بسیج آماده سازی و تبلیغاتی گسترده ای شدند و اعضا و هواداران از کشورهای اروپایی و آمریکا به اشرف فراخوانده شدند.
سرانجام در حالیکه چندین روز بود که بطور شبانه روزی مشغول آماده سازی تسلیحات و تدارکات بوده و خواب و استراحت نداشتیم، باتشکیل جلسه توجیهی به تاریخ ..۲ مرداد۱۳۶۷ رجوی فرمان حمله به خاک ایران را صادر نمود.در جلسه عمومی توجیهی عملیات مسعود رجوی ضمن اعلام خبر گفت:« ماقبل از این تصمیم به انجام این عملیات بزرگ داشتیم و می خواستیم آن را دیرتر انجام دهیم. اما پذیرش قطعنامه کار ما را تسریع کرد اگر الان اقدام نکنیم فرصت از دست خواهدرفت زیر بعد از اینکه بین ایران و عراق صلح شود در اینجا قفل می شویم و دیگر نمی توانیم کاری انجام دهیم و از لحاظ سیاسی تبدیل به فسیل می شویم …. رژیم دیگر نیروی جنگی لازم را ندارد و نمی تواند نیروی جبهه را تامین کند و ازلحاظ نظامی تعادل خود را از دست داده است و هم از لحاظ سیاسی در انزوای بین المللی قرار دارد….کاری که می خواهیم انجام بدهیم در حد توان و اشل یکی ابرقدرت هست چون فقط یک ابرقدرت می تواند کشوری را در ظرف این مدت تسخیر کند. حتی عراق هم ادعای گرفتن تهران را نکرده است. اما ما می خواهیم برویم تهران رابگیریم.
ما دراین راه عاشورا گونه می رویم اما این بار با زمانی که در ۳۰ خرداد ۶۰ شروع کردیم فرق می کند. چون آن موقع چشم انداز پیروزی نداشتیم و عاشورا گونه شروع کردیم ولی این بار چشم انداز پیروزی داریم که خیلی ملموس است. البته همه افراد باید بدانند که می خواهند چکار کنند. ما کاری می خواهیم بکنیم که همه دنیا تعجب کنند یک دفعه بفهمند که ما در تهران هستیم و خمینی دیگر وجود ندارد.»
اگر کسی حرف دیگری دارد باید بگذارد در میدان آزادی بگوید و جمع بندی عملیات هم در همانجا خواهد بود. نتیجه این عملیات هر چه که باشد مبارک است و پیشاپیش پیروزی آن را تبریک می گویم. « این عملیات مقدس است و بایستی به هر قیمت انجام شود، وی در این جلسه با ترسیم وضعیتی مطلوب از حمایتهای مردم در داخل کشور، حرکت ارتش را مشابه حرکت گلوله برفی درکوهستان تصویر کرد که هر چه به سمت عمق حرکت میکند درشتتر شده و در نهایت بهمن عظیمی را به وجود میآورد. و بوسیله آن ایران سرنگون می شود! وی می گفت نیروهای ما آنطرف مرزها هستند وبه محض ورود ما، آنها به ما خوا هند پیوست.. عملیات به حالت غافلگیری انجام می شود که نیروها با سرعت ۱۰۰ کیلومتر در جاده آسفالته وبا سرعت به سمت کرمانشاه و سپس همدان و نهایتا تهران پیش می روند ! »
مریم رجوی با ادا و اطوار فراوان نیز در پایان سخنرانی رجوی گفت: درست است بخاطر وظیفه ای که داریم عاشورا گونه وارد می شویم ولی در این که ما حتما پیروز می شویم هیچ شکی نیست الان جبهه ها خالی شده و وقتی ازجبهه آن طرف تر برویم کسی نیست که جلوی ما را بگیرد. ما آنقدر می خواهیم با سرعت پیش برویم که هر کس مجروح شد باید خودش مسئله خودش را حل کند
در پایان جلسه هم یک رای گیری صورت انجام شد که تقریبا کسی جرئت مخالفت نداشت و اکثر افراد از ترس و همراه با جهل با این عملیات موافقت کردند و تنها یک زنی که به تازگی از ایران خارج شده بود بر خلاف اراجیف رجوی گفت : من بتازگی از ایران خارج شدم و فکر می کنم مردم همراهی با ما نخواهند کرد و مجاهدین را نمی شناسند که رجوی با یک سری توضیحات مبهم او را ساکت کرد.
سپس در کمتر از یک هفته نیروها برای عملیات روانه مرزها شدند.
ادامه دارد
مریم سنجابی
انتهای پیام / فراق