در مناسبات فرقه رجوی حضور زنان و مردان در یک محیط اعم از اتاق کار یا خودرو معضل و دردسر ویژه ای بود. در موارد خاص برای ماموریت و کارهایی که ایجاب می کرد بایستی معما حل می شد تا این در کنارهم بودن را در کار حل کرد .
این مناسبات ارتجاعی در واقع شاید برای خیلی ها قابل هضم نباشد اما فرقه ای که ادعای ترقی و پیشتازی را داشت همین بود.
یک مورد از این معما که در حقیقت اتفاق افتاده و خود بنده یک سوژه آن بوده ام را به شرح زیر باز می کنم تا آنانی که نمی دانند بدانند فرقه کپک زده وعقب مانده رجوی روی چه افکار و ایدئولوژی سوار است .
روزی بنده راننده خودرویی بودم، زن مجاهدی هم فرمانده ماشین و قرار شد برویم برای سرکشی به چند برج نگهبانی دور یک قرارگاه کوچک (زاغه ای).
در مسیر پادگان تا آن زاغه از میان یک شهر عراقی می بایستی رد می شدیم واتفاقأ بایستی یک افسرعراقی که مسئول ژنراتور دکل آژیرخطر پایگاه بود را هم با خود برای چک وسرویس ژنراتور می بردیم .
ازآنجایی که افسر عراقی بایستی درصندلی جلو ماشین می نشست، بنده هم راننده بودم و دراین صورت می بایست زن فرمانده به پشت اتاق می رفت و این برای عبور از داخل شهر تصویر خوبی نداشت، اگر هم بنده به پشت می رفتم که زن مجاهد کنار افسرعراقی در یک کابین مانند داستان مرغ و روباه ملانصرالدین شده که این هم نمی شد.
اگر هم افسرعراقی را می خواستیم به پشت کابین می گذاشتیم هم نمی شد. طبق ضابطه افسرعراقی نباید درپشت سوار می شد. در شق دیگرهم بنده با زن مجاهد نمی بایست تنها درجلو می نشستیم.
اگر هم زن مجاهد رانندگی می کرد و من وافسر عراقی پشت می نشستیم مسخره تربود و در شق آخرهم اگر فرمان را به افسر عراقی می دادیم و من و زن مجاهد پشت کابین می نشستیم بازهم نقض ضابطه کنار هم نشستن در یک فضای دو نفره رخ می داد .
این معمای پیچیده در مناسبات روزمره فرقه ضد انسان رجوی هر روز و هر ساعت برای همه تیم ها پیش می آمد و باعث بدبختی و انرژی گیری مضاعف می شد .
در واقع این گونه معماها بیشتر لاینحل می ماند! یا ماموریت کنسل می شد و یا مثلا درخواست خودرو ونیرو برای برهم زدن این ترکیب می شد.
مثلا در این مورد چند ساعت طول کشید تا یک زن دیگر به ترکیب ما اضافه شد و به عنوان راننده همراه زن فرمانده در جلوی خودرو نشستند و بنده به پشت اتاق رفتم و یک خودرو دیگر با راننده درخواست شد که افسرعراقی را همراهی کند .
در این فرهنگ و مناسبات حاکم ذره ای مبالغه نشده و بسا بدترازاین هم بوده وهست. اینها تاکتیک های مغز فاسد رجوی بوده وهست که می خواست مناسبات وانسجام تشکیلاتی اش سوراخ نشود چون درآن صورت رهبری فرقه سوراخ می شد .
انتهای پیام / انجمن نجات مرکز کرمانشاه
