هماکنون فرقه رجوی کارش بهجایی رسیده که بدون مواضع مقامات فاسد و تندرو آمریکایی مجالی برای نفس کشیدن ندارد.
با نگاهی اجمالی به سایتهای فرقه درمییابیم اکثر صفحات آنان اختصاص به باز نشخوار مواضع آمریکایی اسرائیلی با افرادی نظیر بولتون و پمپئو دارد و چون جادوگران در حال دمیدن آتش اختلاف بین آمریکا و ایران هستند.سازمان مجاهدین تحت رهبری مسعود رجوی خیانتکار، در یکی از حساسترین برهههای تاریخ یعنی درست در شرایطی که کشور درگیر تجاوز و جنگ خارجی شده بود باعث آشوب و به کشتن دادن هزاران جوان ایرانی شد و سپس با فرار به کشور عراق در پناه دولت تجاوزگر و خائنین به وطن جا گرفت و این رویه را ادامه داد.
رجوی خائن و خودفروخته به مدت ۲۵ سال در طی حضور در کشور عراق تلاش بسیاری برای ضربه زدن و سرنگون نمودن دولت ایران نمود. از تشکیل گروههای نظامی و همکاریهای مختلف نظامی و اطلاعاتی با دولت صدام گرفته تا حمله گسترده در سال ۱۳۶۷ به خاک وطن و دست زدن به ترورهای کور مقامات مختلف، ولی راه بهجایی نبرد و هرروز بیشتر از روز قبل بور و کور و شکستخورده میشد.
با حمله دولت آمریکا به عراق و سقوط دولت صدام وضعیت سازمان مجاهدین در شرایط جدیدی قرار گرفت. در آن زمان بسیاری از اعضا خسته و برآشفتهِ ساکنین کمپهای فرقه از سقوط صدام بسیار خوشحال بودند و احساس میکردند فرصتی پیشآمده تا از کمپهای زندان گونه رجوی بگریزند و به همین دلیل نیز هرسال تعداد گستردهای فرار را برقرار ترجیح داده و از کمپ میگریختند.
همان زمان رجوی میتوانست تصمیمهای درستی بگیرد ازجمله اینکه دست از آنهمه کینه و عداوت سالیان برداشته و فشار را از روی اعضای بهجانآمده بردارد و خودش هم گورش را گمکرده و به کشوری پناهنده شود.
اما طبق تجربه تاریخ و زمان و مثال معروف ایرانی از کوزه همان برون تراود که در اوست. ماهیت و کینه رجوی بیش از این حرفها بود. حداقل برای ما اعضا جداشده و بسیاری از پژوهشگران و اندیشمندان روشنشده است که رجوی از زمانی که جوان و در زندان بود به مصداق تعاریف و تجربیات هم بندانش، و تاکنون که پیر و خرفت شده همچنان خودخواه، خودشیفته و در حسرت قدرت بوده و هست و پس از سالها سرکردگی فرقه چه جنایتها و خیانتهایی که در حق مردم و کشور ایران ننمود.
وی با افزایش سن خرفتتر ، وحشیتر و خونریزتر شد و پس از سقوط صدام، از ترس جان حقیرش ترسوتر شد و خودش را مخفی نمود و مریم قجر را عروسک و مهره دست اجانب کرد.
جان بولتون که هماکنون عنوان رئیس شورای امنیت ملی آمریکا را یدک میکشد یکی از منفورترین چهرههای سیاسی آمریکاست و سالها به خاطر منافع شخصیاش با شرکت در جلسات فرقه صدها هزار دلار به جیب زده نیوت گینگرینچ رئیس پیشین مجلس نمایندگان آمریکا و همینطور رودی جولیانی شهردار پیشین نیویورک از وکلای شخصی ترامپ نیز از چهرههای بدنام و منفعتطلب سیاسی در آمریکا هستند. آنها نیز چندین سال است جیرهخوار گروهک منافقین و از حامیان اصلی آنان شدند.
فرقه رجوی در دوره کنونی بیشرفی سیاسی و مزدوری و نوکری را از سر گذرانده و از هضم رابع دولتمردان آمریکایی و صهیونیستی و سعودی هم گذشته
در چند سال اخیر خصوصاً در یکی دو سال اخیر سران مزدور فرقه پس از انواع شکستها با کینه و حقارت بیشتر نقش دمیدن آتش و یاری گری شیطان را داشتهاند. کیست که نداد تحریمهای آمریکا که هر دور بیشتر میشود، بیشترین فشار را بر مردم و ملت و خصوصاً طبقه متوسط رو به پایین میآورد.
بخش بزرگ تحریمها موجب دردمندی عامه مردم میشود. همان مردم و خلقی که رجوی کینهتوز سالهاست سنگ آنان را به سینه میزند.
تحریم تسلیحاتی و نفتی و هستهای باعث عقب بردن سرمایهها و پیشرفت وطن خواهد شد و به توانمندان و دولت مردانی که زمانی میآیند و میروند ضربه کارآمدی نخواهد زد.
در این میانه اگر جنگی هم دربگیرد، چه کسی بیشترین خسارت را خواهد دید، اکثر خانوادهها و ملتهای دو کشور ایران ، آمریکا و شریکان جنگ خواهند بود که جوانان و عزیزان خود را از دست خواهند داد.
و صد درصد با آگاهی و آشنایی که مردم ایران از گروه کینهتوز و بدخواه رجوی دارند بدانند که بدون شک آنان از گندم ری نخواهند خورد و هیچگاه و هیچ زمان جایی در بین مردم ایران و کشور ایران ندارند و بهمانند دستمال یکبارمصرف آنان را به دور خواهند افکند و کشور ایران نیز پذیرای جاسوسان و مزدوران نخواهند بود.
این مسئله واضح و روشن را رجوی بدبخت و حقیر که با پیر شدنش خرفتتر هم شده هیچگاه درک نخواهد کرد که مردم ایران چه میزان از این فرقه مردمستیز متنفرند. فرقهای که اعضای درونی از آن بیزارند و دستهدسته از کمپ میگریزند و خاطرات آنها از بیشترین فجایع درون فرقهای سخن میگوید، چگونه میتواند در بین مردم جایی داشته باشد.
فرقهای که در درون مناسباتش به مرد و زن و کودک رحم نکردند و قانون اصلی آن این است که همه باید فدای رهبر شوند، خودش چگونه قادر به درک این موضوع نیست؟ جز اینکه یا اینقدر خرفت شده که دیگر قادر به درک شرایط و وضعیت کنونی نیست و یا اینکه خود را به خریت زده و همچنان از روی لجبازی و دشمنی خواهان به تاراج بردن نسل ملت ایران است.
اما بدون شک ملت کبیر ایران این بحرانها را نیز پشت سر خواهد گذاشت و بازهم شرمندگی و خجالت برای آنانی باقی خواهد ماند که در دامان اجانب پنهانشده و اصل خویش را فراموش نموده و دیگر راه بازگشتی ندارند.
یادداشت از: مریم سنجابی
انتهای پیام / فراق