داشتم به برخی موضوعات سال های گذشته نگاه می کردم، چشمم به کتابی کوچک افتاد. از این بابت که قطرش کم و عرضش باریک و می شد سریع مروری به آن کرد .
اسم کتاب بود: «بخوان برای ایران بخوان »
کتاب گردآوری شده توسط ایرانیان کالیفرنیا بود و در سال ۱۳۷۵ منتشر شده بود .
موضوع کتاب دررابطه با آقای «محمود ملک افضلی» پسر مرضیه (اشرفالسادات مرتضایی ) خواننده ایرانی بود که از آمریکا به انگلیس برای دیدن کنسرت مادرش رفته بود. داستان از این قرار بود که محمود ملک افضلی پسر مرضیه به خاطر حضور مادرش در یکی از گردهمایی های فرقه رجوی در «ارلزکورت لندن» در سال ۱۳۷۵ برای دیدن مادرش به لندن رفته بود که در سالن محل کنسرت توسط افراد فرقه کتک خورده و به شدت آسیب دیده بود.پلیس لندن هم بر حسب معمول پلیس های اروپا در دعواهای خارجیان دخالت نمی کند.
این ماجرا در ژوئن سال ۱۹۹۶ در سالن معروف المپیا در «ارلزکورت» لندن اتفاق افتاد و منجر به کتک خوردن محمود ملک افضلی گشت. با نحوه کتک خوردن این آقا کاری ندارم. هر چند که وقتی ماجرا را از روی کتاب خواندم خیلی ناراحت شدم و دیدم که چقدر با چیزی که در فرقه آن زمان شنیده بودیم فرق می کرد. ولی مهم برایم همان قسمت است که در فرقه به ما گفته شده بود.
در آن زمان بر اثر تبلیغاتی که فرقه انجام می داد هوای دیگری در مناسبات حاکم بود و به خاطر اینکه فردی مثل مرضیه به فرقه پیوسته بود یک تعادل قوایی حاکم شده بود که در مجموع به نفع فرقه بود.
تا اینکه روزی به ما گفته شد که مرضیه در «ارلزکورت» لندن همزمان با حضور مریم رجوی کنسرت دارد. البته که یک کار هماهنگ شده بود تا با استفاده از نام مرضیه، اسم مریم رجوی را هم بالا ببرند و بگویند که رئیس جمهور برگزیده مقاومت هم در این کنسرت شرکت داشت.
آن زمان بعد از چند روز که گویا خبری در بیرون سازمان پا در آورده بود و النهایه به داخل سازمان هم کشیده شد به گوشمان رسید حاکی از اینکه در جریان «ارلزکورت» فردی مدعی شده بود که پسر مرضیه است و گویا دروغ گفته و وی یک خراب کار از آب درآمده که توسط حکومت ایران فرستاده شده بود و قصد خراب کردن برنامه را داشته که موفق به این خرابکاری نشده و توسط مامورین پلیس لندن دستگیر و به بیرون سالن رانده شده بود.
دیگر آن زمان به ما گفته نشد که واقعا این فرد پسر مرضیه بوده و به شدت توسط همراهان مریم رجوی کتک زده شده است و پلیس لندن در کار نبود و اگر هم پلیسی بود وارد ماجرا نشده بود.
راستش وقتی داشتم این کتاب را می خواندم از دیدن عکس های این آقا خیلی ناراحت شدم. کسی که دوست دارد مادرش را ببیند باید کتک بخورد و مصدوم گردد. البته الان هر چه از منجلاب فرقه رجوی فاصله می گیریم ، می بینیم که هر چه آن زمان به ما گفته بودند تماما دروغ بود .
اکنون مرضیه مرده و رفته است ولی اشتباهی که او در ملحق شدنش به فرقه رجوی مرتکب شد باعث شد که خودش و خانواده اش آسیب ببیند . کما اینکه هر کدام از کسانی که به فرقه پیوسته بودند خودشان و خانواده هایشان دچار آسیب های جدی شدند و هنوز که هنوز است این آسیب ها خوب نشده و بعضا ماندگار هستند.
اما آنچه مسلم و قطعی است اینکه به مرور زمان دروغ هایی از طرف سازمان علنی شده و خواهد شد که مغزمان سوت خواهد کشید و در قدم اول این ما خواهیم بود که ناباور بوده و فکر خواهیم کرد که یا خواب می بینیم یا اینکه باید دروغ های سازمان که به خوردمان داده بودند را باور کنیم یا اینکه به خودمان بقبولانیم که عمری سرمان شیره مالیده اند و هر چه گفته اند و غیر واقعی دروغ بوده است.
نوشته بخشعلی علیزاده
انتهای پیام / انجمن نجات مرکز تهران
از اولین روزهای انقلاب این فرقه هزار رنگ انتظار داشتن کشور را دو دستی تحویل این اقا بدی تا حکومت کنه نه نه اینطور نیست.مرگ بر مریم رجوی خائن