رویه برخوردهای طبقاتی و ظالمه فرقه رجوی با اعضا در طی ۴۰ سال گذشته همیشه وجود داشته است.
در سال ۱۳۷۲ در یکی از قرارگاه های فرقه موسوم به «حبیب» انفجاری رخ داد که درآن ۷ نفرکشته و تعدادی مجروح شدند.
دربین مجروحین دو تن از ناحیه چشم آسیب دیده بودند یکی از آنها بهشته مبصری، فرمانده قرارگاه و فرد دوم آقای«م» بودند. به فاصله کوتاهی به دستور رجوی، خانم مبصری جهت مداوا به اروپا فرستاده شد اما متاسفانه در اثر بی اهمیتی به فرد دوم که جوانی حدودا ۲۰ ساله بود وی یک چشمش را ازدست داد.
در موارد بعدی کاظم طهماسبی، مهدی فتحی، مرضیه همتی و بسیار افراد دیگری دراثر لجبازی های فرقه در عدم انتقال این افراد به اروپا و اهمال در مداوا و رسیدگی به آنها جان خود را در اثر ابتلا به بیماری سرطان از دست دادند ولی در مقابل یک سری افراد چون «سهیلا» ، مهوش سپهری و برخی افراد نور چشمی جهت مداوا به اروپا فرستاده می شدند.تبعیضات مختلف در جامعه بی طبقه توحیدی رجوی فراوان بود. تا آنجا که اطلاع دارم طبق اسناد پرسنلی و آمار اعلام شده از طرف فرقه حدود ۹۰۰ نفر پاسپورت و گذرنامه معتبر کشورهای خارجی را داشتند و هر زمان که می خواستند می توانستند ازعراق خارج شوند ولی به دستور رجوی تمامی پاسپورت این افراد جمع آوری و از بین برده شد.
فقط چند ده نفر نورچشمی و افراد مورد نظر فرقه به مانند سران درجه اول چون فهمیه روانی، نسرین سپهری، مژگان، مهدی ابریشمچی، احمد واقف و افراد مورد نظر پاسپورت هایشان به موقع تمدید شده و معتبر بودن وضعیت پاسپورت های آنها کنترل می شد.
در فرقه مافیایی رجوی تنها چیزی که ارزش ندارد جان انسان هاست. در سیستم مافیایی و مکتب فرقه ای رجوی ، اعضا تحت تملک رهبر فرقه بوده و هر زمان و به هر شکل که بخواهد می تواند از آنها استفاده نماید.
زمانی دهها نفر را به وادار به اعتصاب های طویل المدت می نمود، زمانی تعداد زیادی از افراد را ملزم به خودسوزی در سال ۱۳۸۲ نمود که حدود ۲۴ تن در اثر خودسوزی علیل و ناقص شدند و دو نفر نیز سوختند و مردند و زمانی در اثر لجاجت های افسارگسیخته ، دهها تن را در لیبرتی واشرف به کشتن دادند.
زمانی دیگر در برهه های ۶۳و ۷۳ و در طول تاریخ اقتدار دولت صدام در عراق اقدام به سر به نیست کردن ، قتل و یا وادار به خودکشی نموده حدود صد تن از اعضای ناراضی نمودند.
حداقل خودتان اعلام کرده اید نزدیک به ۹۰۰ نفر از اعضای سازمان دارای پاسپورت پناهندگی هستند و سابقه پناهندگی در کشورهای اروپایی را دارند بگذریم از اینکه در طی سالیان در حالی که تلاش می کردید پاسپورت سران سازمان از جمله فهمیه اروانی، مهناز شهنازی، صدیقه حسینی و مژگان پارسایی را به سرعت و همواره به روز کنید از بقیه می خواستید بعنوان اعلام اینکه «مجاهد خلق» (بخوانید غلام حلقه بگوش) هستند پاسپورت های خود را در بحث های باصطلاح اپورتونیسم و ضد طعمه بسوزانند.
و حتی بیمارانی سرطانی و مهم را به مانند آقای طهماسبی با اینکه «سیتی زن» آمریکا بود از فرستادن به خارج کشور منع می نمودید و بعدا از کار وی نیز تقدیر به عمل می آورید که در اشرف ماند و شهید شد آن موقع در سال ۱۳۸۰نمی گفتید کشور عراق و فلان و بهمان مانع مداوا و رفتن وی شدند . با وقاحت اعلام می کردید این ارزش است که در عراق بمانید و به دستور رجوی در رکاب او بمیرید ولی حتی برای مداوا به خارج کشور نروید.
مدتی پیش دوتن از نفراتی که موفق شدند از فرقه رجوی خلاص شوند به نام های توفیق سلیمانی و جلال نیک پور دارای بیماری های حادی بودند.
عدم رسیدگی های انسانی و اولیه به اعضا رده پایین و مظلومی که به بهانه ای مختلف توسط فرقه به گروگان گرفته شده و به کمپ اشرف کشانده می شدند کم نیست.
از جمله مواردی چون توفیق سلیمانی که از اسرا بودند با بیماری کلیه حاد و نیک پور با مشکل جدی چشم و وضعیت بیماری در مرحله خطرناک در سال ۱۳۹۰ از فرقه گریختند که متاسفانه چند ماه بعد جلال نیک پور در اثر فشارهای متعدد وارده در هنگام حضور در عراق جان خویش را از دست داد.
هم چنین محمد حمادی که در هفته های آخر عمرش او را رها نمودند که پس از چند هفته از خروجش از فرقه ایشان هم فوت نمود و افرادی بسیاری که در اثر فشارهای طاقت فرسا و عدم رسیدگی عمدی به بیمارهای آنان و بی توجهی سران فرقه جان خویش را در جوانی و میان سالی از دست دادند . افرادی از جمله محمد طاطایی،زیبا دانشور، سیمین جان احمدلو، مسعود مقدس ، زهره آمرطوسی، کریم شیخ الطایفه، نادر رفیعی نژاد ، مهدی فتحی، مرضیه قبادی ، بردیا امیرمستوفیان، مرضیه همتی و تعداد دیگر نیز از جمله نفراتی هستند که نیز در همین سال های اخیر بدلیل بیماری سرطان و سایر بیماری های حاد سکته و فوت نمودند.
و بسیاری از افراد دیگر چون فاطمه همدانی، شهربانوخادمیان، فاطمه علیزاده، مهناز صمدی، فریبرزو آزاده سلامت، الهام فردی پور، روزبه عماد زاده، حوری سیدی، احسان اقبال، سوده تقوایی، مریم ذوالجلال، فاطمه نبوی، زهر ه بهرمان، مصطفی گنجه ای، مهین حری و بسیاری دیگر ازجمله زنان و مردانی به سرطان یا بیماری های دیگر لاعلاج مبتلا شدند.
ادامه دارد
یادداشت از: مریم سنجابی
انتهای پیام / فراق