به تازگی، نشریه معتبر آلمانی اشپیگل در گزارش اختصاصی از کمپ مجاهدین در آلبانی نوشته است که کمپ مجاهدین در آلبانی بیشتر به زندان شبیه است اما واقعیت تاسف با این است که کی و کجا کمپها ومقرهای مجاهدین زندان نبودند.
یادم هست درخرداد سال ۱۳۶۸وقتی از طریق پیک سازمان( قاچاقچی اهل ترکیه ) بطور قاچاق به اتفاق برادرم میرواقف و مهدی سید اسماعیلی همشهری ام به استانبول رسیدیم توسط وحید نفر سازمان اول به کانون و بعد به پایگاه مجاهدین واقع در محله اکسارای و بعد محله یاشیل کوی منتقل شدیم.
از همان ابتدای ورود محدودیتها و آزادی بیان از ما سلب شد در پایگاه فضای حاکم گونه ای طراحی شده بود که به نفرات اجازه داده نمی شد در مورد تماس خانوادگی سئوال کرد. به دلیل محدودیتها و فشارهای حاکم نه من و نه برادرم میر واقف جرات نکردیم که بگویم چند روزی است بدون اطلاع خانواده از ایران خارج شدیم بگذارید با مادر و پدر تماس بگیریم تا از نگرانی خلاص شوند اما برای چک امنیتی من یادم هست یک روز به من ماموریت داده شد تا در سرپل مجاهدین در استانبول که در یک محله دور افتاده و یک اتاق تکی بود به تلفنها پاسخ بدم در کل روز تنها یکبار تلفن زنگ خورد ومن جواب دادم و تماس گرفته شده را ضبط کردم. بعدها یکی از نفرات سازمان به طعنه و تحقیر سرودی را که من در آن اتاق تکی خوانده بودم را به رخ من کشید و من متوجه شدم که در آن اتاق تحت کنترل بودم .
در پایگاه مجاهدین در استانبول از همان ابتدا شستشوهای مغزی سازمان روی ما و سایر نفرات موجود که بیش از ۵۰ نفر بودیم شروع شد. ما حق دیدن برنامه های تلویزیونی کانال های ترکیه را نداشتیم هر روز در وقت نهار و شام تنها توسط فرهنگی، مارش نظامی ارتش آزادی بخش و عملیات های فرقه در عراق پخش می شد. همچنین هر روز در پایگاه به ما آموزش جنگ با چاقو داده می شد تا در مقابل دشمن فرضی از خود دفاع کنیم.
در جلوی پنجره ها و درب های ورودی پایگاه پشت پرده ها پستهای نگهبانی داشتیم. هیچ کس حق خارج شدن از پایگاه را نداشت. تنها روزانه به مدّت ۶ ساعت نفرات به صورت تیمی حق داشتند برای کار مالی بیرون بروند در مدّت یک ماهی که در استانبول بودم حتی یک ریال هم کسی به ما کمک مالی نکرد.
بعد ها متوجه شدم اینکار سازمان برای پولشویی بود تا به پولهای اهدائی صدام حسین مشروعیت دهد. البته کار نشریه معتبر اشپیگل برای تهیه گزارش از اختصاصی در مورد کمپ مجاهدین خلق در آلبانی بجا است اما ضعف این گزارش در آنجاست که مقر و کمپ مجاهدین را شبیه به زندان دانسته است در حالیکه می بایست می نوشت کمپ مجاهدین خود زندان است.بعد از یک ماه بودن در پایگاهای مجاهدین در استانبول بلاخره من توسط یک پاس جعلی که متعلق به یک کشته شده در جنگ های مجاهدین بود به اسم میر عیسی عیسی پور به عراق اعزام شدم و در مرز ماردین ترکیه به عراق توسط سربازان بعثی به گرمی مورد استقبال قرار گرفتیم. نه وسایل شخصی ما و نه پاسپورت های ما توسط عراقیها کنترل نشد اما در عوض سمت ترکیه سخت گیری زیادی داشت که چطور ایرانیان با وجود جنگ ایران و عراق به این راحتی حاضرند به عراق بروند حتی یک افسر ترکیه ای به خاطر اینکه نشان بدهد می دانند موضوع چیست رو به ما که ۱۴ نفر بودیم گفت ما می دانیم وقتی شما وارد خاک عراق شدید سلاح کلت زیباتر و شیک تر از ما به کمر خواهید بست . بعد از ورود به عراق به مدت ۱۹ سال اسارت کامل را در فرقه رجوی تجربه کردم نه تلفنی داشتیم نه کامپیوتری و نه نامه ای همه چیز به روی ما بسته شده بود حتی بلد نبودیم با تلفن همراه کار کنیم یا حتی بلد نبودیم با ریموت کنترل تلویزیون کار کنیم . زمانی دوباره من طعم آزادی را چشیدم که صدام حسین سقوط کرد و مجاهدین نمی توانستند به دلیل تعیین و تکلیف و تعریف استاتوی افراد توسط آمریکائیها محدودیتهای قبلی را اعمال کنند اما با زبا تبانی ما را به حبس آمریکائی ها به زندان تیف فرستادند و من چهار سال و نیم زندانی آمریکائیها در زندان تیف بودم .
اما گزارش آشپیگل در مورد مجاهدین :
«اشپیگل برای تهیه گزارشی اختصاصی در مورد کمپ مجاهدین خلق در آلبانی با ۱۵ عضو سابق این سازمان گفتگو کرده است. تلاش برای ورود به کمپ یا کسب اطلاعات در مورد دختری که به گفته پدرش میخواهد از کمپ خارج شود بینتیجه بوده است. تارنمای اینترنتی مجله «اشپیگل» گزارشی اختصاصی در مورد کمپ سازمان مجاهدین خلق در آلبانی منتشر کرده است. این گزارش با اشاره به سخنان شماری از اعضای سابق مجاهدین خلق آغاز میشود که از تمرینهای هفتگی خود برای بریدن گلو با چاقو، شکستن دست و درآوردن چشم با انگشت گفتهاند .
کمپ مجاهدین خلق در آلبانی مساحتی حدود ۵۰ زمین فوتبال دارد و حدود دو هزار نفر ساکن آن هستند. اشپیگل نوشته است که فاصله این کمپ تا رستورانها و میکدههای مرکز تیرانا، پایتخت آلبانی، حدود ۳۵ دقیقه با ماشین است.اما کسانی که موفق شدند از آن بگریزند، گفتهاند بسیاری از ساکنان کمپ اجازه ندارند گوشی همراه، ساعت یا تقویم داشته باشند و به نوشته اشپیگل آنها در کپسول زمان زندگی میکنند .
مصطفی محمدی مرد ۶۲ سالهای است که به اشپیگل گفته است دخترش سمیه ساکن این کمپ است. او گفته است که دختر ۳۸ سالهاش برخلاف میل خود و به اجبار در این کمپ است. مصطفی محمدی ساکن کاناداست. او که سال گذشته به امید دیدن دخترش چند ماه ساکن آلبانی شده بود به اشپیگل گفته است: «من هیچ کاری به کار سیاست ندارم، فقط میخواهم دخترم را ببینم»
اشپیگل نوشته است که نگهبانان کمپی که دور تا دور آن حصار کشیده شده، به هیچکس اجازه نمیدهند مقابل در ورودی توقف کنند چه رسد به اینکه داخل آن شوند. نگهبانان به گزارشگر اشپیگل گفتهاند که درخواست مصاحبه بفرستد تا زمانی را برای مصاحبه هماهنگ کنند، اما سپس به درخواست اشپیگل پاسخ ندادهاند. وکیل این سازمان هم حاضر نشده است به پرسشهای اشپیگل در مورد سمیه پاسخ دهد .
اشپیگل نوشته روشن است که میان ایران و سازمان مجاهدین جنگی تبلیغاتی در جریان است و هر طرف دیگری را به دروغگویی متهم میکند. اما کسانی که از کمپین مجاهدین در آلبانی گریختهاند، از شکنجه، اجبار به اعتراف به رویاهای جنسی خود در نشستهای عمومی و اجبار به سر کردن روسری گفتهاند .
سخنگوی سازمان مجاهدین خلق آلمان در پاسخ به اشپیگل تمام اتهاماتی که اعضای سابق این سازمان مطرح کردهاند را تکذیب کرده است.
اما اشپیگل نوشته است که برای تهیه گزارش خود با ۱۵ عضو سابق سازمان مجاهدین خلق گفتگو کرده، با برخی چندین ساعت، و نقاط مشترک قابل توجهی در داستانهای زندگی آنها دیده است. در این گزارش تأکید شده که سازمان مجاهدین خلق شبیه یک فرقه سیاسی است که به سختی میتوان از آن گریخت .
غلامرضا شکری مرد ۵۰ سالهای است که به گفته خود ۲۷ سال عضو سازمان مجاهدین خلق بوده است. او به اشپیگل گفته است که این سازمان تلاش میکند در ظاهر خود را سازمانی لیبرال نشان دهد، اما درون آن سراسر دروغ، ترس و فریب است
شکری گفته است ۲۰ ساله بوده که گرفتار مجاهدین خلق شده است. او گفته که در جریان جنگ ایران و عراق از مرز ایران گریخته تا به مجاهدین بپیوندد که وعده آزادی و دمکراسی برای ایران میدادند. شکری گفته است: «آنها به من وعده دادند که ویزای یک کشور اروپایی را هم برایم میگیرند.»
اشپیگل رهبر مجاهدین خلق، مسعود رجوی را شبحی خوانده که از سال ۲۰۰۳ تا کنون کسی او را ندیده و حتی روشن نیست که هنوز زنده است. همسر او مریم رجوی که رهبری مجاهدین خلق را بر عهده دارد از قرار میان کمپ این سازمان در آلبانی و دفترش در پاریس در رفتوآمد است .
این سازمان در پایتختهای بسیاری از کشورهای جهان، از جمله در برلین دفتر دارد و به نوشته اشپیگل موفق شده با لابی قدرتمند خود متحدان پرنفوذی مانند جان بولتون، مشاور رئیسجمهور آمریکا، یا رودی جولیانی، وکیل ترامپ را جذب خود کند. این متحدان البته در ازای دریافت پول به عنوان سخنران در گردهمآییهای مجاهدین خلق شرکت میکنند .
سازمان مجاهدین خلق در وبسایت خود مدعی شده خواستار دمکراسی، حقوق بشر و جدایی دین از حکومت در ایران است. در ادامه بر مشارکت گروههای سیاسی، تشکیل ائتلاف و آزادی برگزاری تجمعات تأکید شده و در یک طرح ده مادهای برای آینده ایران آمده است که وقتی این سازمان به قدرت رسد، همه چیز بهتر میشود .
اشپیگل در گزارش خود نوشته، آنچه ساکنان سابق کمپ مجاهدین خلق میگویند با این ادعاها همخوانی ندارد و این کمپ بیشتر به یک زندان شبیه است .»
میر باقر صداقی
انتهای پیام