فرقه رجوی بین سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ از کشور عراق اخراج و با اعمال فشار کشور آمریکا، به کشور آلبانی منتقل شدند. بر اساس اخبار، آمریکا رقمی بالغبر ۲۰ میلیارد دلار برای پذیرش و استقرار فرقه به دولت آلبانی پرداخت کرد تا یک فرقه تروریستی، سیاسی را در خاک خود بپذیرد.
پس از انتقال به آلبانی فرصتی پیش آمد تا اعضای ناراضی بیشتری بتوانند فرقه را ترک نمایند.از زمان سقوط دولت صدام در طی یک دهه، بیش از ۸۰۰ تن جدا شده بودند و پس از استقرار در کشور آلبانی ریزشها شدت بیشتری پیدا کرد و حدود ۴۰۰ تن دیگر جدا شدند.
جمع شدن اعضای اصلی سازمان منافقین در اروپا و آمریکا فرصت جدیدی برای منافقین به وجود آورد که در فضای سیاسی و رسانهای فعالتر شوند و اقدامات خرابکارانه و سیاه نماییهای بیشتری را انجام دهند. ازجمله ورود به عرصه فضای مجازی، همراهی با شبکههای اپوزیسیون و سرویسهای اطلاعاتی کشورهای غربی و عربی مخالف ایران و همراهی و همسویی با موج تنشها بین ایران و کشورهای مخالف و سو استفاده از شکاف و اختلافات یکی از اهداف اصلی شد.
در این بین یک نکته قابلتوجه وجود دارد ، فرقه رجوی بر اساس ماهیت و اهدافش همیشه سعی بر بزرگنمایی و با قدرت جلوه دادن خویش است و لذا در رسانهها و مطبوعات و حرکات نمایشی تلاش می کند بسیاری از عملکردها و اتفاقات را منتسب به خویش نماید. ازجمله اعتراضات و اقدامات در سال ۸۸ و ۹۶ درحالیکه عمده این سناریوها و فعالیتهای سیاسی علیه ایران از طرف سرویسهای اطلاعاتی کشورهای غربی ضد ایران طراحی و با عوامل مختلف مزدبگیر و ناآگاهان اجرا میشود. سیاست اصلی استفاده از این فضای به وجود آمده است که سعی میکنند ماحصل اقدامات را به نفع خود مصادره و نقش خویش را پررنگ نمایند درحالیکه حداقل در طی یک دهه اخیر فضای عمل و نفوذ عوامل سازمان منافقین با توجه به سقوط دولت صدام و اخراج از عراق و جدایی حداقل یکپنجم از اعضای قدیمی بسیار محدود و ضعیفتر از قبل شده است و فقط با موجسواری و گمراه کردن افکار عمومی و اذهان بینالمللی یک سری اقدامات را به خود منتسب میکنند که هم خویش را مطرح نموده و هم اوضاع را هر چه بیشتر علیه ایران جلوه دهند.
به همین دلیل وقتی به سایتهای فرقه سری میزنیم. بیش از شصت تا هفتاد درصد اخبار به انتشار و بزرگنمایی موضعگیریها، کارشکنیها و نقشههای ضد مردمی دولتمردان غربی اختصاصیافته و سی چهل درصد بقیه به انتشار اخبار منفی، موج یاس و ناامیدی و ایجاد آشوب و ناامنی میپردازد. همچنین با ارائه اطلاعات دروغین به سرویسهای غربی، عربی به دنبال آن هستند تا این دولتها را علیه ایران بیشتر تحریک کنند.
فعالیتهای خارج کشور در اروپا و امریکا هم صرفاً با هزینههای هنگفت به تشکیل شوهای نمایشی و دامن زدن به ایجاد جو ضد ایرانی و علیه فرهنگ و ملت ایران و سیاه نمایی معطوف شده است.
حرکت بعدی فریب جوانان مهاجر و پناهنده و فرزندان جوان خانوادههای هوادار برای دست یابی به نیروی جدید و جوانگرایی و جبران از دست دادن نیروهای قدیمی است.
آن ها در زمینه پیش برد اهداف بدون در نظر گرفتن مسائل انسانی، اخلاق و رعایت حقوق بشر تا مرز تبدیل نمودن اعضا به رباتهای بیاحساس و فرمان پذیر پیش رفته و به دنبال رسیدن به قدرت و مطرحشدن به هر قیمتی هستند.
طوری که موضعگیری اخیر رسانههای فرقه درباره یک گزارش مستند و مستقل مجله اشپیگل بسیاری را شگفتزده کرد که چگونه حتی یک مطلب و گزارش انتقادی را نمیپذیرند و با حملات مختلف دیکتاتوری خویش را در معرض نمایش قرار میدهند. دقیقاً بهمانند حملاتی که علیه جداشدگان و منتقدین و هر آنچه باب طبع نیست برپا میکنند.
همانطور که در مطالب فوق قید شد ایادی فرقه در طی یکی دو دهه اخیر با کسب تجربه بیشتر درزمینه تبلیغات و فرصتطلبی با دریدگی سیاسی به همکاری و همسویی با اندیشکده های علیه ایران و تمدن اسلامی برخاستهاند و با استفاده از احساسات و کمدانشی هواداران خارج کشوری و بیخبری آنان نسبت به ماهیت درونی و اصل و خمیرمایه درونی فرقه سوءاستفادههای فراوانی میبرند و به همراهی نمودن و حمایت از برنامهها و تزهای غربیها ادامه میدهند.
بسیاری از هواداران در خارج کشور اگر ازجمله اعضایی باشند که قبل از سال ۶۰ هوادار سازمان بوده و سپس به خارج کشور مهاجرت نمودهاند بههیچعنوان از مناسبات فاشیستی و دیکتاتوری درون فرقه اطلاع ندارند.
و اگر هم جز مهاجرین و پناهندگانی هستند که بعد از رفتن به اروپا و امریکا به دلایل مختلف مشکلات پناهندگی و غیره در ارتباط با سازمان مجاهدین قرارگرفتهاند بازهم امکان اطلاع از ماهیت درونی فرقه را ندارند چراکه اعضای بخش دیپلماسی فرقه بشدت پیچیده عمل نموده و اجازه دسترسی به واقعیت درون فرقه را به هواداران بیرونی نمیدهند؛ و تمام افشاگریها و حقایق بیان شده از طرف اعضای جداشده را نیز با شدت تمام انکار مینمایند. تا نمای بیرونی را حفظ کنند.
درحالیکه که بهخوبی روشن است افرادی که دارای عقل سلیم باشند؛ و ماهیت درونی فرقه برای آنان دستیافتنی باشد محال است که حمایت مالی و یا حتی اجرایی از آن نمایند.
بهعنوانمثال فرقه رجوی هیچگاه تاکنون در مواضع بیرونی و علنی خود به موضوعات زیر که جز اصول بنیادین و پایههای تشکیلات فرقه است نمیپردازد.
- طلاق و جدایی زوجین از همدیگر
- جدایی فرزندان از خانواده و قطع ارتباط مادر و پدر و با فرزند و بالعکس
- مرز سرخ ارتباط با فامیل و بستگان و زشت نمودن هرگونه علاقه به خانواده و فرزند.
- مرسوم نمودن گرفتن اعترافات اجباری، بیان نکات خصوصی زندگی افراد در جمعهای بزرگ صدنفری و وادار نمودن اعضا به توهین و سرزنش و فحش دادن سایر همکاران،
- زندانی و شکنجه نمودن عناصر ناراضی و جلوگیری از خروج آنان به بهانههای مختلف
- سر به نیست کردن برخی از اعضای ناراضی
- تحصیل، عشق و زندگی ممنوع
- هرگونه مطالعه، تحقیق، ارتباط با دنیای خارج، داشتن وسایل ارتباطی شخصی، وسایل شخصی زندگی، ممنوع
- منع نمودن نگهداری از عکس و آلبومهای خانوادگی و تشویق به از بین بردن همه آثار وابستگی به خانواده و گذشته و بیهویت نمودن بهطوریکه فرد ارتباطش با گذشته آینده قطع شود.
محدود شدن دایره عمل و دگردیسی اهداف اولیه ، و تبدیلشدن سازمان سیاسی و مذهبی به یک فرقه مافیایی و تروریستی نتیجه انحراف، تک رهبری، دیکتاتوری و دور شدن از همه معیاری انسانی و اخلاقی و عرفی جامعه انسانی است که با سرعت به سمت نابودی ، انحلال و از بین رفتن فرقه پیش میرود.
نوشته: مریم سنجابی
انتهای پیام