اعضای فرقه رجوی اکنون در آلبانی به تعداد ۲ هزار نفر با میانگین سنی بالای ۵۰ سال هستند. آن ها اغلب به دلیل چند دهه ماندن در عراق و خاک خوردن های مستمر و محرومیت شدید از شرایط زندگی عادی انسانی، دچار امراض مختلفی ازجمله سرطان و سل هستند. بیشتر این اعضای نگون بخت به دلیل فشار روحی وروانی در اثر تحمل تناقضات وگذراندن زندگی اجباری به این امراض لاعلاج مبتلا گشته اند.این چند هزار نفر فعلی و همه کسانی که در گذشته عضو این فرقه بوده اند چه در رده های بالا و چه درسطوح پایین تر تشکیلاتی، هیچ وقت به خواسته ومیل خود به عراق، آلبانی، اردن، عربستان، ترکیه، پاکستان وغیره نرفته اند بلکه رجوی برحسب معاملات و مزدوری هایی که در قبال پول برای سرویس های اطلاعاتی کشورها نیاز بوده هرعضوی را درهرجایی به کار برده واستفاده کرده است.
به همین دلیل، افراد فرقه آن چنان برای کارهای بی ربط با مبارزه استفاده شده اند که اساسأ در ذهن هیچکدام خبری از تصور سرنگونی و حضور در حاکمیت ایران نیست. آن ها همه فقط وفقط مردن وسرنوشتی خفت بار درچشم اندازخود می بینند ولذا چنان بی انگیزه اند که به موجوداتی بی تفاوت ومرده تبدیل شده اند.
درنشستی که اخیرأ چندین تن از اعضای تازه جداشده که در دفتر انجمن نجات کرمانشاه داشتند، به نکات ونتایج جالبی درخصوص واقعیت درونی تشکیلات فرقه رجوی رسیدند.
یکی ازجداشدگان گفت سازمان به سه قشر ولایه تقسیم می شود :
۱- افراد لایه و حلقه اول نزدیک به رجوی وسیستم رهبری که همان کسانی هستند که از اول فرار رجوی به فرانسه وعراق با وی بوده اند و در واقع اجرا کننده نقشه ها و فرامین رجوی در چند دهه حیات سازمان بوده اند.
این لایه که کارهایی اعم از کشتار و ترور و سربه نیست کردن های داخل فرقه ای را پیش برده اند، حدود ۲۰۰ نفرهستند و سن آنها همگی بالای ۷۰ سال است واغلب مبتلا به مریضی های متعدد و ازجمله مریضی قدیمی سادیسم هستند .
۲- لایه بعدی حدود ۴۰۰ نفر از افراد قدیمی به اصطلاح رزمندگان فاز اولیه نظامی و فرماندهان گردان ها، تیپ ودسته های نظامی در زمان عملیات های گردانی هستند و از زمانی که فرقه در کردستان عراق بود و بعد در اشرف و تا حال که در آلبانی حضور دارند. افراد این لایه بیشترین تناقض و دوگانگی را دارند چون نیروهای بسیارتشکیلاتی وایدئولوژیک رجوی بوده اند وحال چون همه چیزخود را چه در مزدوری برای صدام واکنون درنوکری وجاسوسی برای بیگانه از دست رفته می بینند اغلب دیوانه و روانی شده اند .
۳- لایه سوم وآخر مابقی افراد موجود دراسارت رجوی هستند که آمار تقریبی ۱۵۰۰ نفری می باشند که این طیف آدم ها خود به سه دسته تقسیم می شوند: حدود ۲۰۰ نفر باقیمانده از اسرای جنگ ایران وعراق و بقیه هم دو دسته که یکی از مرزهای غیرمجاز و به طور غیرقانونی در دوران آتش بس به عراق رفته اند وعده زیادی هم برای کاریابی به کشورهای همجوار ایران رفته که عوامل رجوی آنها را فریب داده به عراق برده اند.تعداد کمی هم ازف رزندان همین خانواده های درون فرقه هستند که اغلب درآلبانی از فرقه جدا شده وبه سراغ زندگی خود رفته اند.
درحقیقت، طبق اظهارات کسانی که اخیرا جداشده اند، در درون فرقه، بدنه تشکیلاتی خود را قربانی می بینند و زندگی خود را به ناچار و رقم خورده در سوابق تروریستی رجوی ها می بینند. آن هاعملا زندگی خود را و جوانی شان را باخته اند وبه همین دلیل بیشتر از ۹۰ درصد آنها در تقابل وضدیت با رجوی هستند وچنانچه راهی بیابند از اسارت رجوی فرار خواهند کرد.
ماحصل معجونی که رجوی طی بیش از سه دهه از فرقه خود ساخته است این است که همه منتظر و در صف مرگ هستند وهیچ گونه چشم اندازی غیر ازاین برای خود ندارند.
آخرین توصیه جداشدگان جدید به دوستان قدیمی خود این است که اگربه خود نیایند واقدام نکنند درآلبانی خواهند مرد وسرنوشتی غیر از این برایشان متصور نیست.
انتهای پیام / انجمن نجات مرکز کرمانشاه