سالهاست که سرکرده فرقه رجوی و سران آن تلاش دارند به هرقیمت ساختار این تشکیلات را با تمامی ضوابط و چهارچوب های آن حفظ کنند تا در بهترین شکل بتوانند انسان ها را به برده وابزاری برای پیشبرد اهداف ننگین شان تبدیل کنند.
یکی ازاهرمهای سرکوب وخفقان وجود ضوابط تشکیلاتی است، اهرم دیگر سرکوب واختناق که بازهم رجوی تلاش فراوانی برای حفظ آن به خرج داده هرچند که در عمل هیچ کارایی ندارد حفظ ساختار یک ارتش بازنشته و ورشکسته است، هرچند که هیچ سلاحی درکارنیست وهیچ قدرتی هم ندارد.این به اصطلاح ارتش اما برای رجوی و فرماندهانش برای اعمال سرکوب بسیار لازم وضروری است. ارتش در فرقه رجوی یعنی سازماندهی، یعنی داشتن فرمانده، یعنی اطاعت بی چون و چرا از اومر سلسله مراتب بالاتر، یعنی اینکه هیچ کس حق و وقت فکرکردن نداشته باشد، یعنی برنامه ریزی و پرکردن وقت افراد به بهانه های مختلف، به همین دلیل درگام اول افراد را با شاخص هایی که مد نظرشان هست سازماندهی می کنند بدون اینکه افراد دخالتی در این تصمیم گیری ها داشته باشند.
افراد را تقسیم می کنند وآنها هم باید گردن بگذارند، بعد هر چند وقت یکبار این به اصطلاح سازماندهی ها را عوض می کنند چرا برای اینکه افراد کمتر بتوانند هم فکرهای خودشان را پیدا کنند تا هیچ خطر احتمالی این تشکیلات را تهدید نکند و سلطه شومشان پایدار بماند.
نشست های مغزشویی مانند عملیات جاری و از این سخیف تر غسل روزانه و غسل هفته، همه اینها طی نشست های مختلف بر گزار می شود. علاوه بر این نشستها، نشست روزانه، نشست نیرویی، نشست هایی لایه ای، نشست های کاری هم برگزار می شود و هدف از به کارگیری همه این اهرم ها کنترل افراد است.
محمد عظیم میش مست
انتهای پیام / نجات یافتگان از آلبانی