تشکیل انجمن مادران، قربانیان فراموششده را به تمام مادران، خانوادههای قربانیان فرقه رجوی و اعضا جداشده تبریک میگویم.
به خانوادههای دردمند قربانیان، از طرف فرقه در این سالها ظلمهای فراوانی روا شده است.
رجوی جنایتکار، هم اعضای ربودهشده را به نیستی و تباهی کشاند و هم خانوادههای مظلوم را سالها به بازی گرفت، خیانت کرد و سر بزنگاهها به آنها پشت نمود.دقیقاً به یاد دارم که در سال ۱۳۸۲ بعد از سقوط صدام ایادی مفتخور بخش موسوم به داخله به دستور رجوی از فرصت بهدستآمده به تکاپو افتادند و شروع به دعوت خانوادهها برای دیدار فرزندانشان در عراق نمودند.
با احتساب تشکیل حدودی کمپهای سازمان در خاک عراق از سال ۱۳۶۵ به بعد تا سال ۱۳۸۲ حدود ۱۷ سال بود که اکثریت مطلق اعضا دیداری با خانواده نداشتند و تماس و تلفن هم که کفر مطلق بود.
مگر که برای تلکه کردن و یا پول گرفتن یا کشاندن و فریب تعدادی دیگر به عراق تماسی انجام میگرفت.
درهرصورت در آن زمان تلفن و دعوت از خانواده برای مدتی مباح شد و با اصرار ما را بهپای تماس برده و از زیر سنگ هم شده شماره تلفن خانوادهها را پیدا میکردند و آنها را به عراق و کمپ دعوت میکردند.
و اما در خفا نقشههای خود را مبنی بر عضوگیری و اخاذی و خبرچینی پیاده میکردند.
در مدت کوتاهی کمپ اشرف بهواسطه ورود خانوادهها مملو از عطر و بوی مهربانی و نثار مهر و محبت خانوادهها شد و بسیاری از اعضای قربانی در فضای ایجادشده دگرگونشده و به خود آمدند و لذا به دامان خانوادهها برگشتند و نجات پیدا کردند.
با دیدن نتایج، چندی نگذشت که ایادی فرقه از کرده خود پشیمان شدند و بهسرعت دوباره دربهای قرارگاه را بستند و مانع ورود شدند.
اما خانوادهها که تازه گمشدههای خود را پیداکرده بودند دستبردار نبودند و از آن زمان تاکنون متحمل هر مشقت و زحمتی شدند تا شاید بتوانند دیداری هرچند کوتاه، تماس تلفنی هرچند مختصر و ارتباطی با فرزندان خود پیدا کنند.
اما رجوی ظالمتر و بیرحمتر از آن بود که اجازه ملاقات به مادران و خانوادههای دلشکسته و خسته از فراق بدهد و مرهمی بر زخمهای آنان بگذارد.
و همانطور که قیدشده سالهاست فرقه رجوی مانع ارتباط اعضا با خانوادهها میشود. سالهاست که آنها را عذاب میدهند و این مادران ظلم مضاعفی را متحمل شدهاند.
ازیکطرف فرزندان آنها را ربوده و اجازه تماس و ارتباطی ندارند و از طرف دیگر اعضایی که روزگاری باصداقت و بیگناهی بهاشتباه به دام این فرقه افتادند هست و نیست آنها نابودشده، به راه انحرافی کشیده شده و دنیای تیرهوتاری دارند.
و بهدرستی که باید گفت فریاد مادران و خانوادههایی که فرزندان آنها اسیر فرقهها میشوند چه دردناک است و چه سرنوشت تلخی است.
اما از طرفی خوشحالم که شاهد بودم که در این سالها همین خانوادههای زخمخورده و فراق کشیده همین خانوادههای پردرد و سختیکشیده از پای ننشستند و ناامید نشدند و با دستان خالی ولی پرمحبت خویش تلاش میکردند و با عشقی سرشار فریاد میزدند و عزیزان خود را پی میگرفتند و امید بهروزی داشتند که از چنگال اهریمن نجات پیدا کنند.
جای تقدیر و سپاسگزاری بسیار از تمامی این خانوادهها هست که با تلاشهای خود باعث نجات و آزادی بسیاری شدند؛ و تعداد قابلتوجهی توانستند از زندان فرقه بگریزند و به آغوش خانواده برگردند.
با سپاس و تعظیم به شجاعت و پایداری و مقاومت آنها، برای تکتک این عزیزان آرزوی سلامتی و پیشرفت و به نتیجه رسیدن اهداف آنان را از خداوند متعال خواستارم و هر کمکی که از دستم برآید برای آنها دریغ نخواهم کرد.
مریم سنجابی
انتهای پیام