تیف تفی بر استبداد رجوی
قسمت اول
در سال ۱۳۸۴ برابر با ۲۰۰۴ از قرارگاه اشرف فرار کردم و به کمپ تیف رفتم هیچوقت لحظه ورودم به کمپ آمریکا ، تیف، را فراموش نمیکنم ،لحظه ای رهایی از قوانین فرقه ای ،از قوانین خشک و غیر انسانی، از فضای مرده و منجمد،از ترورو خرد شدن شخصیت ، از خاک پاشیدن بر روی احساسات و عواطف ، از نفس عمیقی کشیدم و به خودم تبریک گفتم و به آزادیم درود گفتم, مناسبات پلیسی
مسعود رجوی و فرقه تروریستی ایشان از زمان بازگشایی این کمپ هر فحش و ناسزا که در چنته داشتند بیرون ریختند و علیه این کمپ هر کارشکنی و هر توطئه ایی که در توان داشتند از انجام آن دریغ نکردند
یادم میآید زمانی که در قرارگاه اشرف بودم خانم مهناز شهنازی از فرماندهان و زنان مسعود رجوی در یکی از نشستهایش در مورد کمپ تیف چنین گفت
ما نمی گذاریم این کمپ در کنار اشرف باقی بماند و نمی گذاریم پای هیچ بریده ای که در آنجاست به خارج برسد ما هفتگی با مسئولین آمریکایی سر این موضوع نشست داریم و برادر احمد واقف و حسین مدنی همراه با خواهر مژگان پارسایی و تعدادی خواهر شورای رهبری در این نشستها بطور هفتگی شرکت میکنند و همیشه این موضوع یعنی نگه داشتن بریده گان در تیف و یا برگرداندن آنها به ایران بطور دسته جمعی جزء مسائل مهمی است که ما با مسئولین آمریکایی در کمپ فاب مطرح میکنیم ما به مسئولین آمریکایی اطلاع داده ایم که این اشخاص که در نزد شما هستند همه دزد ، متجاوز ، همجنس باز، کارتن خواب هستند و پرونده تک به تک آنها را به مقامات آمریکایی داده ایم
در نشستهای درونی که در قرارگاه اشرف و سایر قرارگاها برگزار میشد مسئولین فرقه رجوی در مورد کمپ تیف چنین میگفتند
ما در نشستهای روزانه و هفتگی که با مسئولین آمریکایی در کمپ فاب داریم روزی نیست که آنها از دست این بریده مزدوران شکوه و شکایت نکنند آنها میگویند هر روز و هر شب سربازان ما شاهد زدو خورد، چاقوکشی ،خودزنی، تجاوز و همجنسبازی در کمپ تیف هستند و حتی مقامات بالای ارتش آمریکا به ما اطلاع داده اند که ما دیگر قادر به نگهداری از این اشخاص نیستیم و از ما مصرانه درخواست کرده اند که این اشخاص دوباره به اشرف منتقل شوند که البته ما قبول نکردیم و همیشه به این مقامات گفته ایم که کمپ تیف را تعطیل کنید و همه ساکنان آنجا را به ایران بفرستید
البته ما که در فرقه بودیم میدانستیم که این مزخرفات فقط جهت ترساندن نیروها از جداشدن و رفتن به کمپ تیف بود که البته این مزخرفات تاثیرات مخرب خود را در درون مناسبات گذاشته بود و نیروهایی که قصد جدا شدن از فرقه را داشتند از اینکه در کمپ تیف مورد تجاوز و زورگیری و ضرب و شتم قرار بگیرند در تصمیم خود دودل و تشویش خاطر داشتند ولی از آنجایی که مناسبات درونی اینفرقه بشدت پلیسی و سرکوبگر شده بود خیلی از نیروها حتی با اینکه در مورد کمپ تیف دودل بودند کمپ تیف را به مناسبات فرقه ترجیح دادند و به کمپ تیف رفتند
البته به یمن انقلاب ایده الوژیک خواهر مریم و طلاقهای اجباری و خاک پاشیدن بر روی غرایز جنسی در درون مناسبات پاک ! فرقه در قرارگاه اشرف و سایر قرارگاهاانحرافات جنسی شیوع جدی پیدا کرده بود بطوریکه شبها در هر آسایشگاه پستهای کشیک تا صبح از مسئولین مرد برقرار شده بود که مسئولیت این پستهای کشیک به ۲ دلیل بود
دلیل اول ، جلوگیری از عمل همجنسبازی در آسایشگاها
دلیل دوم ، جلوگیری از فرار افراد از فرقه در هنگام شب
البته اگر چنین اتفاقاتی در کمپ تیف هم رخ میداد حاصل انقلاب ایده الوژیک فرقه رجوی بود !!
رجوی و سران فرقه بخوبی آگاه بودند که کمپ تیف آنهم در ۲۰۰ متری قرارگاه اشرف پاشنه آشیل مناسبات درونی فرقه بود و این کمپ تبدیل به یک نقطه امید و تکیه گاه برای نیروهای مستقر در اشرف شده بود نیروها که سالیان زیر زور و استبداد رجوی در فرقه قرار داشتند دیگر خود را تنها و بیکس احساس نمیکردند و میتوانستند با تکیه بر همین نقطه امید یعنی کمپ تیف در مقابل زورگویی ها و استبداد حاکم در مناسبات رجوی قد علم کنند و دهان به شکوه و شکایت علیه خفقان و استبداد و مناسبات تماما پلیسی و سرکوبگر فرقه رجوی بگشایند
بهمین دلیل رجوی و سران و کارگزاران فرقه از همان شروع تاسیس کمپ تیف شروع به لجن پراکنی و فحاشی علیه ساکنان آن که زمانی همگی گوهران بی بدیل ، افسران ارتش آزادیبخش، زاده گان مریم پاک رهایی!، از طرف شخص رجوی ملقب به چنین القابی شده بودند را در دستور کار خود قرار داد و با تمام قوا در مقابل این نقطه امید و تکیه گاه ناراضیان از فرقه و فرقه گرایی ایستاد و رجوی و سران اینفرقه مخوف و تروریستی هر چه در توان داشتند بر علیه ساکنان کمپ تیف انجام دادند
ادامه دارد…