از زمانی که به یاد دارم رجوی حقیرانه به دنبال به دست آوردن حمایت مقامات رسمی کشورهای اروپایی و آمریکایی بود و برایش فرقی نمیکرد آن ها چه کارنامه و سابقهی حقوق بشری یا ضد حقوق بشری دارند، مهم خودنمایی و مطرحشدن بود.
از آرزوی تحویل گرفتن و حمایت صدام حسین تا هر کی که بتواند خود یا نمایندگانش را برای ملاقات و عکس و فیلم یادگاری بفرستد.
اکثراً سهم آنان مقامات سابق و اسبقی بودند که جز به پول و قدرت فکر نمی کردند و مابه ازا دریافت حقوق هنگفت دلاری حاضر به حمایتهای مشروط میشدند.فرقه مجاهدین باکمال حقارت در خفا هر نوع وطنفروشی انجام میداد تا آنجا که بعد از دهه هشتاد، پردهها فروافتاد.
در سال ۱۳۸۲ رجوی فرمان جنگ و حمله فروغ جاویدان ۲ را بهمحض سقوط صدام صادر کرد و در دو ماهِ قبل از حمله نیروهای اتئلاف به عراق اعضا را به بیابانها و مرزهای بین ایران و عراق فرستاد تا آماده فرمان نهایی جهت حمله به مرزهای ایران باشند ولی در عمل پس از سقوط دولت صدام بلافاصله تمام دوستیها و کمکهای صدام حسین در طی ۱۷ سال را فراموش کرده و به مردم عراق هم خیانت کرد و بلافاصله سراسیمه پیکهای دوستی به مقرهای نیروهای ائتلاف در عراق و اروپا فرستادند و با تضرع و زاری ضمن درخواست کمک اعلام صلحدوستی نمودند.
پسازآن شاهد صحنه های خیانت آشکار و فراوانی بودیم که اسناد و مدارک آن در انظار جهانیان است.
از جمعآوری اطلاعات و مدارک علیه ایران گرفته تا مردم عراق و هر آنچه تجربه و یا کمک، نیروهای ائتلاف میخواستند به آنها دریغ نمیکردند.
امپریالیسم و دشمن جهان و همه شعارهای پرطمطراق فراموش شد و مثل همیشه هدف وسیله را توجیه میکرد رجوی برای رسیدن به قدرت و جان بدر بردن تهمانده ابرویش را نیز بر باد داد.
البته این خط و استراتژی جدیدی نبود و سالهاست که این روال در سازمان مجاهدین ادامه داشته و دارد ولی آنچه در دهه ۸۰ اتفاق افتاد، فروافتادن پردهها و ظاهر شدن فریبی بود که سالها به ما میدادند.
یعنی پزهای روشنفکری و انقلابی گری و سختگیری و فدا کردن جان و مال ناموس برای اعضا بود و از آنطرف به دست آوردن موقعیت سیاسی به هر قیمت با مردم فروشی و جاسوسی و خیانت ادامه داشت
هزینه کردن میلیون ها دلار پولهای بادآورده نفت عراق برای هماهنگی و به دست آوردن ملاقات با سناتورها و مقامات اسبق و سابق و بر کرسی در غرب، اینهمه تلاش برای ایجاد موقعیتهای پوشالی و قدرتنمایی، و این روزها شاهد بودیم که با اینهمه تلاشهای مذبوحانه و بیآبرویی، مایک پمپئو ملاقات با مسیح علی نژاد (روزنامه نگارمدعی حقوق بشر و زنان ) را به عضوی از گروه رجوی ترجیح داد.
بدبخت گروه رجوی که تشنه انعکاس هرقدم وزارت خارجه آمریکا علیه ایران هست آنقدر از این ملاقات عصبانی و زخم خورده شدند که خبرهای آن را نیز بازتاب ندادند.
اگرچه ملاقات با نماینده کشوری که در حال خیانت و واردکردن ضربه به وطن ماست جذابیت و مشروعیتی ندارد وهمراه با انتقادات بوده و بیشتر باعث دوری از مردم ایران و رنجهایش خواهد بود ولی از منظر دیگر حتی در مزدوری و خواری هم دولت آمریکا آنها را نپذیرفت.
در این بلیت بختآزمایی برد با آنها نبود و شاید آمریکا با این ترفند به دنبال گرفتن امتیازات بیشتر و سرخم کردن بیشتر هستند تا روزی که به درجه لیاقت برسند!
مریم سنجابی
انتهای پیام / فراق