زوزه های پرونده سازان باند تبهکار رجوی درباره جداشدگان و سمپاشی علیه آنان، موضوع تازه ای نیست.از چند دهه پیش تا کنون هر کسی تلاش نمود از آلوده شدن به این فرقه خونخوار خود را پاک نموده و برهاند، آزاد و مستقل زندگی نماید. یک روز انگ ساواکی خورد، یک روز مارک وزارتی، اما چیزی که تاکنون نتوانسته پاسخگوی آن باشد، معدن و خاستگاه این همه مارک می باشد که تا چندی پیش در درون فرقه با عنوان خواهر یا برادر مجاهد شناخته می شد.
این همه درماندگی و فلاکت در هیچ حزب و گروهی یافت نمی شود، خاصه آنکه ایرانی هم باشد. اما فرقه رجوی از آنجا که پاسخگوی به باد دادن یک نسل از ایرانیان نبوده و نیست و پایه هایش را همچنان بر وحشت افکنی استوار نموده، همیشه طلبکار جداشدگان است که چرا سکوت ننموده و زبانشان را به حقیقت باز نموده اند؟
برای این فرقه وحشی و طلبکار فرقی ندارد که چه کسی، چه چیزی می گوید؟ برای او اهمیت مسئله در این است که با هزینه و سرمایه ای هنگفت، و با پرونده سازی و شیطان سازی علیه جداشدگان، صدای آنان را خاموش نماید.
تجربه ده ها سال گذشته نشان می دهد که هر چقدر در برابر ضدیت های هیستریک فرقه رجوی سکوت اختیار گردد، آنان طلبکارتر از همیشه خواهند بود، لذا آسمان و ریسمان بافتن این گروه ضد مردمی، منجمله اینکه ایران برای نجات خود از بحران ها یا در مقابله با کانون های شورشی و پیوستن جوانان به صفوف مجاهدین به جداشدگان متوسل می گردد، یاوه ای بیش نیست. همانگونه که بطور واقعی «کانون شورشی» در کار نیست!
این گنده گویی های ابلهانه، آنچنان که می توان آن را با اسناد واقعی نشان داد، نه در اعتلای گروه رجوی در میان مردم، بلکه دفع آنان در تاریخ ایرانزمین است که همچنان می درخشد و یاوه های فریبکارانه کسی را نمی تواند فریب دهد. این مسئله هم ربطی به دولت یا حاکمیت ندارد، چرا که این خلق قهرمان ایران و ایرانیان بوده اند که آینده و تاریخ خود را از بازمانده های یک مشت آدمکش، خائن، جاسوس و مردم فروش که نام سازمان مجاهدین خلق را یدک می کشند، پاک نموده اند. اگر غیر از این است، رجوی چنته خود را نشان دهد و بگوید از زمان سرنگونی ارباب خود صدام حسین و بطور خاص از هنگامیکه در آلبانی به زندان سازی مشغول بوده اند، چند نفر از مجاهدین جداشده اند و در مقابل چه تعداد از جوانان ایران زمین به آنان پیوسته اند تا معنی اعتلای مجاهدین در بین مردم بیشتر درک گردد؟
اینگونه فرافکنی های رذیلانه از گروه و سازمانی سر می زند که تک به تک افراد جداشده را در درون سازمان تحت انواع فشار ها و شکنجه های روانی و جسمانی قرار داده و به همه آنان خون و نفس بدهکار است. خانواده ها را به نابودی مطلق کشانده و به هیچ ارزش انسانی در درون گروه خود پایبند نبوده است. اما جداشده ها که زندگی خود را در این فرقه باخته اند، در مقابل این همه فشار تبلیغاتی – روانی چیزی جز زبان حقیقت به رسمیت نمی شناسند. به همین دلیل است که علیرغم همه شیطان سازی ها، همچنان خود را از زندان درون گروهی می رهانند و با پشت پا زدن به گذشته از بردگی درون تشکیلاتی در زندان اشرف ۳ واقع در آلبانی نجات می یابند.
آنها اگر راست می گویند، فقط و فقط به تعدادی از انتقادهای مطرح شده توسط جداشدگان پاسخ بدهند، تا مشخص گردد، مزدور و جاسوس کیست و در کدام کشورها به توطئه چینی علیه ایرانیان مشغولند؟
جواد فیروزمند
انتهای پیام