این نوشته به موضوع حقوق بشری، روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان و ارتباط آن با فرقه ضدِ زن رجوی اختصاص دارد. به این معنی که فرقه رجوی چه قدمی یا کاری در این رابطه انجام داده است؟
۲۵ نوامبر برابر با چهارم یا پنجم آذرماه، هر سال روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان است. که در سرتاسر جهان گرامی داشته می شود. فرصتی است برای برابری خواهی زنان و رفع تبعیض جنسیتی.
موضوعی که یکی از حادترین، مبرم ترین و پیچیده ترین مسائل مردم جهان بوده و مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ۱۷ اکتبر ۱۹۹۹ نامگذاری این روز را به عنوان روزی جهانی تصویب کرد.
سازمان ملل در تعریف این روز و انواع خشونت علیه زنان، آن را به ۶ دسته اصلی تقسیم بندی کرده است؛
– تجاوز جنسی در بستر زناشویی (یعنی تجاوز همسر به همسر در ارتباط جنسی که یک طرف خواهان آن نیست). مسئله ای که اخیرا هم توسط عفو بین الملل در کشورهای اروپایی پیگیری شده و این زیر مجموعه سازمان ملل متحد از کشورهای اروپایی خواسته که قانونی حول آن در سیستم قضایی هر کشور به تصویب برساند.
– حملات جسمانی و کتک زدن
– به کار بردن الفاظ رکیک در رابطه با زنان
– نگاه به زنان به عنوان ابزار جنسی
– احساس مالکیت به زن
– خواهان نابرابری
خب این موضوعات با انواع خشونتی که تعریف شده، از اروپا تا اقصی نقاط جهان، همچنان وجود دارد. و تلاش جوامع جهانی بر این است که بتواند هر چه بیشتر این بار سنگین را از روی دوش زنان برداشته و در جهت فرهنگ سازی و نگاه برابر انسانی قدم بردارد.
در کنار این موضوع انسانی در گوشه ای از این جهان آشفته، یک سازمان و گروهی وجود دارد که از دو سال پیش کوله بار تتمه ۲۵۰۰ تن از بازماندگان را بست و از عراق به تیرانا پایتخت آلبانی پست شد. مدتی بعد هم به دلیل جلوگیری از فروپاشی هر چه بیشتر، زندانی بنام اشرف۳ در حومه تیرانا ساخته و تشکیلاتی که شهر نشین شده بود را به این منطقه دورافتاده منتقل نمود. حصار و دیوار و سیم خاردار دورش پیچید تا وانمود کند که این ایزولاسیون برای حفاظت از اعضا و ساکنان داخل کمپ ضروری می باشد.
نزدیک به ۱۰۰۰ تن از این اعضا را زنان سازمان تشکیل می دهند. که متوسط سنی آنان بالای ۵۵ سال می باشد. البته بجز ۲۵۰ تن از آنان را که متوسط سنی شان بین ۳۵ تا ۴۵ سال می باشد.
– زنانی که از عملیات های انتحاری تا عملیات های مرزی در عراق و ایران بازمانده اند و اکنون در زندان اشرف ۳ محصور شده اند تا چشمشان به زندگی و عواطف انسانی باز نشود.
– زنانی که از سال ها پیش، سازمان از آنان یک ابزار تشکیلاتی برای ترویج خشونت و ترور ساخته و بازپروی نموده.
– زنانی که حق ازدواج ندارند.
– زنانی که حق تشکیل خانواده و فرزند آوری ندارند. داشتن فرزند برای زنان سازمان از سال ۱۳۶۸ به بعد به طور کامل ممنوع شده است. و اگر کسی هم ناخواسته تا سال ۱۳۶۸ دچار خطایی بوده، ملزم به سقط جنین می شده است.
– زنانی که بر اساس گزارشات زنان جداشده از مجاهدین، با مسعود رجوی در حرمسرای ایدئولوژیک باید همبستر می شدند.
– زنانی که برای ورود به باشگاه مردانه رجوی باید رحمشان را به دست تیغ جراحی پزشکان سازمان می سپردند تا از بطن شان در آورده شود و به این شکل حرمسرای رجوی را چراغانی می نمودند.
– زنانی که ارتباط و همصحبتی با دیگر مردان به جز مسعود رجوی، ممنوع بوده و مورد مواخذه، بازجویی و شکنجه همراه می گردد.
– زنانی که در عراق و زندان اشرف بجرم های واهی و بدون هر گونه دادگاه و وکیل مدافعی باید زندانی می شدند، بدست شکنجه گران سپرده می شدند و بعضا نیز به خودکشی وادار می گردیدند.
– زنانی که در طی حضور ۳۰ ساله مجاهدین در عراق و اکنون در آلبانی، حق داشتن وسایل آرایش ندارند، باید لباس فرم و یک دست و یک رنگ می پوشیدند و مجبور به داشتن روسری بودند.
– زنانی که بیش از ۳۰ سال است حق داشتن موبایل و روی ارتباط تلفنی با خانواده و آشنایان قدیمی خود را ندارند.
– زنانی که روی یک فروشگاه در جامعه امروز را به چشم ندیده اند و پولی برای خرج کردن و یا خرید کالای مورد علاقه خود را ندارند.
– زنانی که از دیدار و صحبت خصوصی با همرزمان مرد خود منع شده اند و هیچگونه مراوده احساسی یا انسانی بین آنان وجود ندارد.
-زنانی که اگر کوچکترین خطای تشکیلاتی دچار شوند، با فحش و لگد سازمان یافته درون تشکیلاتی مواجه می شوند. فحش رکیک می شنوند، کتک می خورند و شکنجه می شوند و در همان تشکیلات ایزوله شده، ایزوله تر به سر می برند یا سر از زندان های مخفی سازمان در می آورند.
– زنانی که فقط باید به کشتن و کشته شدن فکر کنند. تابع امر رهبری سازمان باشند و مامورت انتحاری یا عملیاتی انجام دهند.
این موارد تصویر اندکی از تعریف زن مجاهد خلقی است که اکنون در پایگاه های مجاهدین در کشورهای اروپایی یا آلبانی محصور شده اند.
این ها نمونه هایی اندک از جامعه ای کوچک است که سازمان مجاهدین خلق را تشکیل می دهند و مریم و مسعود رجوی برای زنان ایران می خواهند و شب و روز از این گونه موارد بنام آزادی زنان در شیپور سازمان مجاهدین خلق می دمند.
این موارد، خلاصه ای از جمعبندی حضور ۲۸ ساله من در سازمان مجاهدین و گواهی دیگر اعضای زن و مرد جداشده از مجاهدین خلق است.
زنان و مردانی که خود در سازمان رجوی دست به اعتراض زدند، بازداشت و زندانی شدند و سر از شکنجه گاه های مخفی مجاهدین در آورند. زنان و مردانی که اکنون پس از جدایی با خاطرات خونبار خود نوشتند و گفتند که سازمان مطلوبشان چه بلایی در طی این همه سال بر سرشان آورده است.
جدای از همه تبلیغات فریبنده ای که مریم رجوی به عنوان رئیس جمهور مادام العمر سازمان مجاهدین، در بوق و کرنا می کند، جدای از همه هزینه های میلیونی که مریم رجوی در جلسات رنگارنگ با لابی های ضد ایرانی و ضد زن، از زن مجاهد خلق می گوید که توسط رهبری سازمان از قید و بندها رهایی یافته و الگویی برای زنان ایران می باشند، جدای از انواع سرکوب هایی که در درون تشکیلات مجاهدین درباره زنان وجود دارد و سازمان تا کنون از چشم جهانیان مخفی نگه داشته، مواردی که عفو بین الملل و سازمان ملل متحد برای دفاع از حقوق زنان روی آن انگشت گذاشته و در ۶ دسته بندی کلی ارائه نموده است که نمونه های آن بوفور در سازمان مجاهدین خلق یافت می شود :
– تجاوز جنسی در بستر زناشویی (زنان مجاهد که حق ازدواج و داشتن رابطه جنسی ندارند، اما نگاه کنید به افشاگری زنان جداشده از مجاهدین که با مسعود رجوی در حرمسرای ایدئولوژیک همبستر شده اند).
– حملات جسمانی و کتک زدن، کتک و شکنجه زنان در تشکیلات مجاهدین
– به کار بردن الفاظ رکیک در رابطه با زنان، فحاشی علیه زنان مجاهد در نشست های جمعی و انتقادی.
– نگاه به زنان به عنوان ابزار جنسی، نگاه کنید به تشکیلات مجاهدین و زنانی که سازمان از آنان ساخته است.
– احساس مالکیت به زن، خدا، پیامبر، امام، رهبر و مرشد زنان مجاهدین مریم و مسعود رجوی است.
– خواهان نابرابری، چیزی که از ابتدای موجودیت سازمان تا کنون، موج می زند و هیچ مطابقتی با دنیای آزاد ندارد.
حال در سالگرد روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، من نمی گویم، شما بگویید. شما ای زن و مرد ایرانی، شما ای طالب حقوق بشر و حقوق از دست رفته و پایمال شده زنان.
شما ای فعال حقوق زنان، شما بگویید تا همه ببینند و بشنوند، در روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، چه بر سر زنان در تشکیلات سازمان مجاهدین خلق می رود؟
من این سئوال را نمی کنم که؛ آیا حاضرید، زن، خواهر یا مادر خود را به دست سازمان مجاهدین بسپارید تا اینگونه رها شود؟!
سئوال اصلی من این است که؛ آیا مسعود و مریم رجوی بعنوان تنها رهبران سازمان مجاهدین، در ۵ دهه تاریخ موجودیت خود، چه قدم مثبتی در ارتباط با منع خشونت علیه زنان در درون تشکیلات مجاهدین برداشته اند؟
اگر شما چیزی حتی اندک یافتید به دیگران هم بگویید!
با امید به رفع هر گونه تبعیض علیه زنان و بطور خاص زنانی که در سازمان مجاهدین خلق ابزار پیشرفت رهبران سازمان شده اند.
جواد فیروزمند
انتهای پیام / آریا ایران