• امروز : چهارشنبه - ۷ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Wednesday - 27 November - 2024

روایت یک عضو جدا شده در آلبانی از آغاز و پایان انسان در فرقه رجوی

  • کد خبر : 18301
  • 13 نوامبر 2018 - 11:40

نمی دانم واقعا زندگی ما را از قبل نوشته اند یا نه؟ اگر هم نوشته اند ما از آن بی خبریم و زندگی همینه، پر از پیچ ها و کمینگاه های نا خواسته و البته به شکلی بی رحم و گاهی ترسناک.
بعضی اوقات بدون اینکه خودت بخواهی متوجه می شوی همه عوامل تو را به سمتی می کشانند که اصلا قبلا به آن فکر هم نکردی و همین هم باعث می شه که هیچ ترتیبی برایش در نظر نداشته باشی، انگار به نوعی غافلگیر شده باشی و شاید هم کمی هراسان.

ashraf 1خیلی از برهه ها من هم مثل شما در تعیین سرنوشت خودم و مسیری که تا الان طی کرده ام چندان دخیل نبوده ام ظاهر قضیه اما اینطور نمی نماید و به راهها و حوادث بله گفته و قبول هم کرده ام که همین است و باید همین باشد .
اول چیزی را می خواهی و دنبالش می روی ولی می بینی آن نیست می خواهی برگردی شک می کنی که درست آمدی یا نه اما پاسخ را نمی دانی، در وانفسای منگی و حیرت گیر و نمی دانی که کجایی ؟ چکاره ای؟ در بحران روحی گیر می کنی و درمانده می شوی، در و دیوار به تو می گویند که ای بی خبر گم شده ای، راه نه این است که آمده ای! البته عوامل دیگری هم هستند که تشویقت می کنند و بهت القا می کنند، کمکت می کنند و انتخاب می کنی که همین است، ببین بقیه هم هستند و نشانه ها هم همین را می گوید، متوجه ماسک و چهره دروغینشان نمی شوی، تشخیص نمی دهی، می ترسی و تمسک می کنی. نمی خواهی قبول کنی که اشتباه کرده ای و اشتباه آمده ای ! درفریب غلط می خوری و این آنقدر ادامه دارد تا جایی که دیگر از تو هیچ نمی ماند و اول که فقط اطرافت را نمی دانستی حالا خودت را هم نمی شناسی، متحول می شوی و گم شده و غریب در خود و اطراف، توهم ماسک می زنی و خودفریبی آغاز می شود.
این برای فرد هم آغاز است و هم پایان، پایان فردیت یعنی وجود منحصر به فرد او و مرگ ذات بی همتای او در قالب انسانی که وجود داشت و آغاز شخصیتی متحول شده، دور شدن از خود خودش و ادامه حیات با شخصیتی دروغین و ساختگی . برای همین است که تسلط بر چنین افرادی راحت است چون فرد تعادل ندارد و خودش نیست..
داستان افراد در درون تشکیلات فرقه رجوی همیشه این بوده و هست؛ خودت را انکار کن تا شخصیت جمعی پیدا کنی، تابعیت بی چون و چرا از بالا حتی در مواردی گفته می شود اما و اگر نسبت به خطوط بالا و تعلل در انجام کارها به بهانه منطقی نبودن و حتی غیر عقلانی بودن آنها، گناه نابخشودنی است چرا که عقل کل و صاحب دستگاه که هیچ وقت اشتباه نمی کند اون بالا نشسته و تصمیم را او می گیرد و بقیه فقط مجری هستند و لا غیر!
انگار داستان آشناست! بله مجاهدین خلق همین است، آنقدر دروغ گفته اند و به داخلی ها فشار آورده اند و آنقدر این دروغ را تکرار کرده اند که دیگر داخلی ها هم قبول ندارند. به همین دلیل هم اینقدر بگیر و ببند در درون این تشکیلات است و هر روز با بهانه های مختلف شدید تر و غلیظ تر می شود . حالا دیگر نه جذبی دارند و نه جاذبه ای. حالا دیگر حتی آن امکان اعزام نفرات قاچاقچی مواد مخدر و معتادین مثل سال ۷۷ و ۷۸ از ترکیه و یا آوردن کارگران بلوچ که برای پیدا کردن کار به کشورهای خلیج رفته بودند را هم ندارند.
به این افراد گفته می شد که اینجا کار خوبی است و حتی اگر نخواستی بعد از مدتی تو را به اروپا می فرستند و بعد از آمدن افراد به کمپ آنها را تحت مراقبت و آموزشهای ویژه قرارداده و با دادن وعده و و عید تلاش می کردند آنها را جذب و نگه دارند(به قول خودشان انقلاب مریم معجزه می کند ) و البته بعد از سال ها اقدامات سرکوبگرانه سازمان رجوی، خیلی از این افراد عطا را به لقای این سازمان بخشیده و رفتند …
و حالا دیگر این سازمان باید با صرف میلونها دلارپول حرام ، کنفرانس ها، ملاقات ها، گردهمایی های آنچنانی راه بیاندازد و مهمان هایی با قیمت های چند ده و چند صد هزار دلاری بخرد تا شاید که هنوز هم بتوانند به حیات ذلت بار خود ادامه دهد. ولی حالا در این شرایط جهانی و در دوره ایی که عصر آگاهی است جایی برای اینگونه اقدامات فریبنده فرقه رجوی وجود ندارد چون دوران فریب و توهم پراکنی تمام شده است و مرگ اینگونه افراد و دستجات در راه است.

یک عضو جداشده در آلبانی

انتهای پیام / فراق

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=18301