رجوی می گفت وسط نداریم کسانی که رجوی را بدون هیچ گونه شکافی تایید می کردند باز هم رجوی دست بر دار نبود به آنها هم سیخ می زد ، اما آنهایی که رجوی را تایید نمی کردند از دید رجوی مزدور حکومت ایرانند ، اما کسانی که بینابین هستند در قبال نه حکومت و نه رجوی موضعی ندارند باز هم مزدور نظامند به این معنی هر که با ما نیست بر ماست .
کمی عمیقتر به این موضوع نگاه کنیم به داخل مناسبات فرقه می رویم در داخل مناسبات رجوی ، آنهایی که لباس و یونیفرم فرقه را به تن دارند و عضو فرقه هستند فارغ از سطح تشکیلاتی ، و بیست و چهارساعته یعنی حرفه ای هم باشند باز وقتی همین که در ذهن خودشان نسبت به رجوی و باورهای رجوی ، چه در سیاست و عقیدتی و تشکیلاتی به اندازه سر سوزنی زاویه داشته باشند باز هم آن فرد مربوطه از دیدگاه مسئولین و رهبری فرقه مزدور تلقی می گردد .
در نشست ها شاهد بودیم در بحث انتقادی و گزارش خوانی و به عبارت دیگر عملیات جاری اگر شخصی در گزارش روزانه و فاکت خوانی نسبت به خط و خطوط و یا هر مساله دیگری دچار تناقضی می شد و آن تناقض را در جمع می خواند اولین واکنش مسئول نشست ، شما فکر می کنید چه بود ؟ در جا به آن سوژه ، کسی که تناقض اش را بیان کرده ، می گفتند لپر خورده اید ، یعنی دچار لغزش شدید ، از خط و خطوط رجوی فاصله گرفتید و … آخرش به این جا ختم می شد شما مزدور نظامید به این سادگی ، اگر چنانچه سوژه مربوطه روی سخن اش ایستادگی می کرد یا اگر قصد اثبات را داشت ، بی محابا بقیه را تشویق می کردند که علیه آن شخص موضع بگیرند و دیگر نشست یک نوع نشست معمولی و روتین نبود تبدیل می شد به لیچار گوئی و فحش و بد و بیراه و تهمت زدن ، خلاصه به لحاظ روحی شخص را داغون می کردند تا زمانی که سوژه از سر فشار بیاید بگوید که شکر خوردم ، بله من افکارم ضد انقلابی بود و داشتم در لباس دشمن عمل می کردم باز هم به این راحتی دست بر دار نبودند. از فرد خاطی به ظن خویش می خواستند و مجبورش می کردند جهت اثبات در یک فرصت دیگری فاکتش را بنویسد و بیاورد در جمع بخواند .
لازم به یادآوری است اگر کسی جرات می کرد به رجوی به صراحت انتقاد کند پایان کارش نامعلوم بود که بعدش چه بلایی سرش می آید ، یا هزاران نفر را تشویق می کردند تا روی سر آن نفر بریزند و خرد و خمیرش کنند یا این که آنقدر فشار روی سوژه اعمال می کردند که آن شخص مجبور می شد دست به خودکشی بزند ، یا این که به طرقی به طرز مشکوکی آن شخص نگون بخت را سر به نیست می کردند ، این است فرهنگ هر که با ما نیست بر ماست .
اما در حال حاضر از هر زمان دیگری روشن تر است که مزدور و خائن چه کسی است؟ حالا بعد از نزدیک به ۵ دهه روشن شد مزدور و خائن کیست ؟ مسعود رجوی بود با ساواک همکاری کرده و بنیانگذاران سازمان را لو داده بود ، آقای معتمدی یکی از مسئولین ساواک که خودش در دستگیری بنیانگذارن سازمان نقش اصلی را داشته گفت چون رجوی با ساواک همکاری کرد اعدامش تخفیف خورد و به حبس ابد تقلیل پیدا کرد ، خیانت بعدی رجوی رفتن به عراق بود و با دشمن همکاری کرد به قیمت خون هزاران جوان ایرانی که برای دفاع از مرزهای میهن می جنگیدند ، خیانت بعدی دادن اطلاعات به دشمنان ایران ، خیانت بعدی فرستادن تیم های عملیاتی به داخل ایران و کشتن مرزبانان و افراد غیر نظامی ، خیانت بعدی حتی خانواده هایی که برای ملاقات به اشرف می رفتند را مزدور می نامید و حرف هایی که در شان خودش است و دهها موارد دیگر .
رجوی آنقدر وقیح است هر کس که با سیاست های او زاویه داشته باشد از دید وی مزدور و خائن است و متهم به خیانت می شود در واقع با این اهرم می خواهد بقیه را که در داخل مناسبات هست را ساکت نماید .
حالا هم در آلبانی نیروهایش را در مقر جدید با بنای دیواری بسیار بلند و سیم خاردار محبوس نموده تا با دنیای بیرون در ارتباط نباشند و هم چنان در اسارت باشند در اشرف و لیبرتی به بهانه نا امنی و تهدید ترور از جانب نظام ایران دور قرارگاهها را حصار کشی کرده بود اما حالا در آلبانی دیگه چرا ؟
واقعیت این است که رجوی نمی خواهد افراد با دنیای بیرون ارتباط بر قرار کنند می ترسد که تشکیلات بی محتوایش فرو بریزد . رجوی باید بداند آلبانی پایان راه است هر چقدر حصارکشی کند فایده ای ندارد به امید آزادی همه اسیران فرقه رجوی در آلبانی .
یادداشت از گلی
انتهای پیام / انجمن نجات مرکز مازندران