درقسمت اول نحوه پیشبرد کار توسط رجوی وسران فرقه را توضیح دادیم وبرای اینکه این مقاله طولانی نشود ان را به بخشهای کوچکتر تقسیم کردیم تا آنجا رفتیم که رجوی وسران فرقه به دنبال سنگ اندازی بودند واینکه چگونه بتوانند شخص رجوی را خارج کنند واما ادامه ماجرا.
بعد ازفرستادن شخص رجوی به همراه گروه سوم به لیبرتی در یک نقشه هماهنگ واز پیش طراحی شده مسعود دلیلی که از نزدیکترین افراد به شخص رجوی ویکی از بهترین بادیگاردهای او بود بدون هیچ سابقه قبلی اقدام به فرار کرد آنهم در روز روشن خودش را به آنطرف سیاج رسانده وخود را به نیروهای عراقی تسلیم کرد. باید اضافه کرد که این فرد همیشه از بهترینها ویکی از نفراتی بود که با سطوح بالای سازمان کار می کرد وهمین موضوع خودش باعث شک بین نفرات شد که چگونه این اتفاق افتاد ؟
هدف از فرستادن دلیلی چه بود؟ اصلی ترین هدفی که از اینکار دنبال می شد این بود که طوری وانمود کنند که شخص رجوی دراشرف مانده است وهنوز نتوانسته خارج شود همه تماسهایی که می گیرد ویا نشستهایی که می گذارد از اشرف است درحالی که همیشه در محلهایی که نشست عمومی میگذاشتند یک خودرویی با چندین کامپیوتر ومدمهای مختلف بود که با رله کردن ویا کد گذاری بدنبال رد گم کردن بودند.
با توجه به انچه که اتفاق افتاد مسعود دلیلی درکار خود موفق شدوتوانست نیروهای عراقی ونیروهای ویژه ایی که به اشرف فرستاده شدند را فریب بدهد
مسعود دلیلی بعد از فرار از اشرف به هتل مهاجر در بغداد منتقل شد وتنها یک شب در هتل مهاجر بود وبعد از آن دیگر دیده نشد وهیچگاه هم کسی او را ندید ومشخص شد که او را به ایران ویا محلی که نیاز به طراحی برای انجام این عملیات دارند برده اند واو درحال ادامه تلاش موفق خود برای فریب نیروهایی که برای این کشتار ارسال شدند است وتوانسته اذهان را به سمتی که شخص رجوی وسازمان خواهان آن است سوق بدهد.
در کنار این ماجرا طبق معمول فرقه در ابتدا تلاش داشت که به هیچ عنوان نامی از دلیلی نبرد چرا که نمی خواست نقشه با شکست مواجه شود به یک دلیل خیلی ساده وآن هم سئوالی که برای همه پیش می امد مسعود دلیلی؟
وادامه این سئوال وجوابها ونهایتا علنی شدن نقشه شخص رجوی می شد بعد از اعلام آن از طریق خانواده ها با اعلام اینکه این فرد مدتها پیش بریده بود وسازمان داشت او را به دندان می کشید وخیر او را می خواست و… اما این فرد خیانت کرد وخیانت هم سطح نمیشناسد ،اراجیفی از این قیبل خیلی سریع ته این داستان را بستند ولی اذهان درگیر این بود که این فرد تا روز فرارش همیشه درکنار وهمراهی شخص پارسایی وصدیقه حسینی بود چگونه چنین چیزی امکان دارد.
در ادامه این نقشه شومی که کشیده بودند شخص رجوی تلاش داشت که همیشه کاری کند که افراد ماندن در اشرف را یک هدف وارزو قلمداد کنند واینکه هرکس که درانجا مانده است از خلص ترین نیروها ست وتنها افراد خاص میتوانند به این موقعیت برسند درحالیکه درکنار این کار در ادامه تلاش خود بایستی نفراتی که مانع پیشبرد اهداف او بودند نیز در اشرف میماندن تا در جریان فریبی که مسعود دلیلی در حال اجرای ان بود هدف قرار گرفته وسر به نیست شوند حال دراین بین نیز تعدادی هم باشند که خودشان داوطلبانه دنبال این باشند نسبت به کاری که می خواهد انجام بدهد مناسب است وکشته شدن آنها نیز مشکلی بوجود نمی آورد ،تا این نقطه همه چیز خوب پیش رفته بود وتنها عاملی که نیاز داشتند وبدنبال ان بودند زمان اجرای اینکار بود تا بتوانند از فشاری که از طرف نیروها وبخصوص کمیساریا درحال وارد کردن برا نها بود کم کنند چرا که در این ایام تعدادی که خودشان خواسته بودند به کشور آلبانی ویا کشورهای دیگر اعزام شده بودند وباید اینکار توقف میخورد وبهترین چیزی که این ضحاک نیاز داشت کمی خون بود.
نیروهای ویژه عراقی در سحرگاه دهم شهریور طبق برنامه ونقشه سازمان اقدام به عملیات در داخل اشرف کردند وتنها هدفشان نیز دست یابی به شخص رجوی بود چرا که در عبور سایر نفرات از پستهای بازرسی مشخص شده بود که هنوز این فرد از اشرف بیرون نرفته است ودستگاههای رله وکامپیوترها نیز سیگنالی که میدادند اینطور بنظر می آمد شخص رجوی از اشرف در حال برگزاری این نشستهاست.
بنابراین نیروهای عراقی برای دست یابی به این فرد وارد اشرف شدند وبه منظور موفقیت بیشتر مسعود دلیلی را نیز با خود به اشرف اوردند وراین قسمت برخلاف خواسته او بود چرا که فکر می کردند که با دادن نقشه ومحل سنگرهای ضد بمب که در اشرف است ومسعود دلیلی به خوبی از محل ان وابعاد وشکل ونقاط ورود وخروجی بدلیل کارش اطلاع داشت دیگر نیازی به اوردن او نخواهد بود واو میتواند بعد از این داستان به کار خود ادامه داده ویا خودش را به نقطه ایی رسانده وبتواند خارج شود.
ادامه دارد
نوشته: م. ماندگار
انتهای پیام
