4 –عوامل روانی و انسانشناسی
فطرت جوانی
فطرت ویژگی ذاتی انسانی است که در آفرینش بشر نهادینهشده است. ویژگیها و گرایشهایی که اکتسابی نیستند و در سرشت آدمی قرار دارند، فطری نامیده میشوند برتریطلبی، حقیقتجویی، عشق و پرستش در زمره فطرتهای انسانی ست.
از دیرباز تاکنون هماره انسانها بهصورت فطری نیاز به ارتباط با موجود برتر را داشته و این موجود برتر در بیان ادیان الهی همان خداوند و پروردگار بزرگ است. نوجوان بهواسطه گذراندن دوره حساس زندگی و عبور به جوانی با اولین تجربیات فطری خود مواجه میشود. در این مقطع نیاز و گرایش به پرستش و یافتن الگویی قوی برای راز و نیاز در پی پاسخ به فطرت انسانی بیش از هر دوره پدیدار میگردد. لذا تهدید اسیر شدن در دام فرقههایی با رهبران کاریزما و مدعی پاسخگویی به رازهای آفرینش با ارائه الگو بهاصطلاح برتر… بیشتر است.
نداشتن هویت قوی و ضعف در شخصیت
عبور از دوران نوجوانی به جوانی عرصه شکلگیری هویت و شخصیت آدمی است و هویتیابی در زمره حساسترین مرحله زندگی هر فرد است. گر چه انتخابها و برگزیدن راه و روش زندگی و الگوپذیری در این برهه سنی تا حدود زیادی به چگونگی گذراندن دوران کودکی و شکلگیری شخصیت آدمی بر اساس فرهنگ، خانواده و اجتماعی که در آن بزرگشدهایم، بستگی دارد؛ ولی بااینحال، انتخاب مسیر آینده زندگی، همسر، شغل، گزینش الگو و تصمیمهایی برای آینده اتفاقات مهمی است که به مرحله عمل میرسند. مسیری همراه با تعهد پذیرفتن، احساس مسئولیت نمودن در قبال خود، خانواده، جامعه، اجتماع و به دنبال گمشده و آرمانهای اخلاقی گشتن از ویژگیهای این دوره زندگی و باعث شکلپذیری شخصیت و متد زندگی ست. بر اساس آموزهها و با تأثیرپذیری از فرهنگ پرورشیافته و الگوهای ارائهشده این مسیر جدید خلق و یا انتخاب میشود.
فرقههای حرفهای که در امور روانشناسی هم اشراف دارند. مدعی توانایی حل مسائل هویتیابی شده و برای جذب و عضوگیری افرادی که دچار بحران هویت و تشخیص در این مرحله میشوند بهراحتی اقدام نموده و با تأثیرگذاری بر جوانان آنها را به دام میاندازند.
اغلب اعضای پیوسته به گروههای انحرافی و فرقهها را میتوان در گروههای سنین نوجوانی و جوانی یافت. بسیار افرادی که بعدها با تکامل یافتن شخصیت و پیدا نمودن درک درست از واقعیتها و مفاهیم، متوجه اشتباهات خود شده و خواهان جدایی و بازگشت میشوند.
سرخوردگی، عدم دستیابی به اهداف درست زندگی، شکست و احساس پوچی و سایر مشکلات اقتصادی و اجتماعی که باعث از دست دادن شخصیت و هویت و ضعف روانی میشود عامل مهمی برای جذب و پیوستن به فرقههایی است که پر کردن این خلعها را تبلیغ و ترویج مینمایند.
بهعنوانمثال ازجمله افرادی که از بیهویتی یا سردرگمی هویتی رنج میبرند، میتوان به مهاجرین و اعضای قشر ضعیف … اشاره کرد که بیش از سایرین مستعد پیوستن هستند.
میل به قدرت
برتریطلبی، میل به کمال یابی و قدرت نیز جزئی از تمایلات فطری انسانهاست
اینگونه تمایلات اگر در مسیر درست پاسخ نیابند بهانههایی برای دام افتادن هستند به همین خاطر برخی از اشخاصی که حس قدرتطلبی در وجودشان پررنگتر است، فکر میکنند با ورود به مکاتب خاص و ویژه این حس آنها تا حد زیادی پاسخ داده میشود.
میل به بیبندوباری وعدم پاسخگو بودن در اثر مشکلات روحی و روانی، عقدههای جوانی
گرایشهای نامأنوس و انحرافی ایجادشده در برخی از جوانان در اثر رسوخ فرهنگ بیگانه بهمانند میل به بیبندوباری و عدم تعهد نسبت به جامعه و خویشتن و راحتطلبی، عدم پاسخگو بودن در قبال زندگی و ایدههای راحتطلبی و … زمینههای اشتیاق و وصل جوانان به فرقههایی از این نوع را گسترش میدهد. مکاتب و فرقههایی که متدولوژی آنها بر اساس اشاعه دادن بیفرهنگی، بیمسئولیتی لهو و لعب و استقبال از نوعی بیفرهنگی، راه و رسم زندگی غربی و بیگانه است، بهراحتی توسط این دسته از افراد پذیرفته میشود. مکاتبی که غرق شدن در بورژوازی، ارتباطات نامشروع و سرانجام پوچی… را مشروعیت بخشیده و اشاعه و گسترش میدهند.
دستیابی به لذتهای زودگذر یکی دیگر از علل گرایش به این فرقههای نوظهور هست. چنانچه در برخی از این فرقهها از رقص و مصرف مواد مخدر برای رسیدن به خدا و آرامش استفاده میشود مکاتبی بهمانند اشو، کاستاندا و دالای ما
میل به جاودانگی
به دنبال جاودانگی از آرزوها و گرایشها فطری موجود زنده است.
هر انسانی بهزودی متوجه خواهد شد که روزی با مرگ از این دنیا خواهد رفت. لذا بهطور طبیعی به دنبال جاودانگی مادی و معنوی است و به پیوند خوردن با مکتب و انرژی قوی که حس جاودانگی و ارزش یافتن او را تقویت کند نیاز دارد.
بسیاری از انسانها دوست دارند در زندگی خویش کاری بزرگ و ماندگار انجام دهند، بسیاری ثروتمندان بخشی از ثروت خود را به امور خیریه اختصاص میدهند برخی اماکن بزرگ عمومی و یا مراکز پرورشی، آموزشی و علمی تأسیس میکنند و برخی نیز بخشی از زندگی خود را صرف کمک به همنوعان میکنند.
پرآوازه شدن، شهرت، ثبتنام خویش در تاریخ از احساسات اولیه و طبیعی بشری است.
پیوند خوردن با یک نیروی برتر، حس آرامش و رضایت در انسان پدید خواهد آورد درحالیکه در نقطه مقابل عدم رضایت از خود، هویت و شخصیت شکل نیافته، انسان را دچار عذاب وجدان از زندگی و دستاوردهایش مینماید.
به همین دلیل بسیاری از فرقهها با سوءاستفاده از این احساسات بشری با ترسیم ساختگی هدفهای بهظاهر زیبا از زندگی و شعارهای کمالگرا، چون رسیدن به جامعه بی طبقه توحیدی، آزادی و برابری، اوج تکامل… افراد زیادی را به دام خویش میکشانند
بسیاری از رهبران فرقهها با سؤالات فلسفی و بحرانهای ناشی از سنین مختلف آشنایی داشته و بهرهبرداری مکفی از این حالات روانشناسی انجام میدهند بهطوریکه حتی ممکن است افراد تحصیلکردهای که هم در معرض این سؤالات فلسفی قرار میگیرند و دچار ابهامات و نگرانی و دغدغه میشوند اگر در آن مقطع در ارتباط با برخی از این مکاتب و گروههای حرفهای قرار بگیرند مستعد اسیر شدن در احساسات و اغوای آنان خواهند بود.
۵-عوامل عقیدتی ایدئولوژیکی، باورهای دینی
اعتقاد، ایدئولوژی و باورها اعتقادی، یکی از پایههای اساسی هدف زندگی هر انسان است.
و در مقابل آن مشکلات عقیدتی، بحرانهای فکری، دین و مذهب و سو استفاده از اعتقادات مذهبی و فلسفی نیز از حساسترین موضوعات برای فریب و جذب هست که فرقههای مذهبی بیشترین سوءاستفاده را با بیان و طرفداری ساختگی از اعتقادات مذهبی و انقلابی گری انجام میدهند.
ادامه دارد
بررسی علل جذب جوانان به فرقهها / 1
انتهای پیام