بنا به گفته بسیاری از پژوهشگران و نویسندگان در حوزه فرقهها، بیش از دو هزار فرقه در جوامع مختلف بشری وجود دارند که با انواع مکاتب و متدلوژیهای پیچیده، انحرافی و مخرب ذهن در حال فعالیت و به دنبال عضوگیری هستند.
تلاش ما در این سلسله مقالات آشنایی اجمالی با راههای مختلف فریب و بررسی علل جذب فرقهها، خصوصاً سازمان منافقین هست که در برههای حساس از تاریخ ایران، توانست تعداد بسیار زیادی از جوانان میهن را به دام مرگ و نیستی بکشاند.
اگرچه سازمان منافقین با گذشت زمان، چهره از پس پرده بیرون کشید و تا حدود زیادی ماهیت اصلی فرقهای، خیانت و جنایتکارانهاش را رو نمود. ولی ما همچنان بهعنوان تهدیدی مخرب برای جوانان و خصوصاً خانوادهها به آن مینگریم.
اعضای جداشده و ضربه خوردهای که سالها قربانی و در گروگان آن سازمان مخوف بودند نیز تلاشهایی نمودند تا با ارائه تجربیات دردناک خود به خانوادهها و سایر جوانان در مسیر روشنگری، کمک نمایند
امید است این مجموعه، کمک کوچکی به خانوادهها و قشر جوان داشته باشد تا کمتر شاهد فریب و به دام افتادن جوانان در چنین فرقههایی باشیم.
عوامل کلی علل جذب در فرقهها
فرقهها برای جذب نیرو و تسلط بر آنان از عوامل و روشهای متعددی استفاده میکنند که اغلب در محتوا شبیه هم هستند.
مشکلات اقتصادی و اجتماعی، کمبودها و فقر، اقشاری که محیط پیرامون آنان را ثروتمندان و طبقات مرفه در برگرفته، افرادی که در زندگی دچار مشکلات خانوادگی مختلف هستند، افرادی که از تبعیض طبقاتی و اجتماعی رنج میبرند و … اینگونه افراد بیش از دیگران نسبت به موضوعات پیشآمده در زندگی حساس و در معرض به دام افتادن در فرقهها هستند
همچنین افرادی که از بیهویتی یا مشکلات روانی رنج میبرند. دچار فشارهای روحی و عصبی ناشی از شرایط سخت زندگی هستند. آنان که به دنبال برتری اجتماعی بوده و از وضعیت خود ناراضی هستند. اشخاصی که دچار مشکلات عاطفی یا روانی هستند؛ مثل شکست در عشق ابتلا به بیماریهای افسردگی شکست در برههای از زندگی و عدم رسیدن به آرزوها و اهداف زندگی ، و یا حتی افرادی که همهچیز در زندگی دارند ولی به دلایل مختلفی از زندگی ناراضی بوده و به دنبال خواست بالاتری هستند که به زندگی آنها معنی دهد. گاهی اغلب این علتها در یک فرد جمع بوده و گاهی تنها یک عامل فوق میتوانداینگونه افراد را مستعد و در معرض خطر جذب به فرقهها قرار دهد.
سازمانهای فرقهای و مخرب ذهن با تسلط و آشنایی درزمینه مسائل و مشکلات اجتماعی و روانشناختی جوانان و جوامع دستبهکار میشوند و در این مسیر عناصر مستعد و طعمههای خود را برمیگزینند.
- عوامل فرهنگی
فرهنگ عبارت است از مجموعه ارزشهایی که یک گروه معین در زندگی داشته و از آن تبعیت میکنند راه و روش زندگی انسانها، شامل دین و دانش و هنر، قانون و ادبیات و اخلاقیات، آدابورسوم و هرگونه توانایی و عاداتی که انسان بهعنوان عضوی از جامعه خویش به دست میآورد
به همین دلیل در یک جامعه و مخصوصاً جوانان بهواسطه رسوخ و نفوذ آموزشها و تبلیغات مهندسیشده و هدفمند و در پی آن بیارزش شدن فرهنگ خویش، میتوانند در معرض انحراف و جذب شدن در انواع فرقهها قرار بگیرند.
یکسری سازمانهای انحرافی و فرقهها با اشراف و آگاهی به دین و باورهای مردم و با سوءاستفاده از فرهنگ و آیین میتوانند در بین اقشار جامعه نفوذ کرده و به عضوگیری و جذب بپردازند.
بهعنوان نمونه بعد از انقلاب ۵۷ دو سازمان مجاهدین و چریکهای فدایی باهم شروع به فعالیت گسترده نمودند. دراینبین سازمان مجاهدین در ابتدا با سوءاستفاده از فضای مذهبی و انقلابی خانوادهها مقبولیت بیشتری پیدا کرد و توانست تعداد زیادی از نوجوانان و جوانان را عضوگیری کند درحالیکه سازمان چریکهای فدایی خلق به دلیل عقاید مارکسیستی که در فرهنگ دینی و اسلامی ایران مقبولیت نداشت بهسرعت متلاشی شد و در مقایسه هم ضربه کمتری وارد نمود.
ازجمله موارد دیگر فرهنگی میتوان به موضوعات زیر بهعنوان نمونه توجه کرد.
– تبعیض نژادی و قومی کسانی که در فرهنگ یا نژاد یا مذهب خویش دچار تحقیر و خودکمبینی و تحتفشار قرار میگیرند. این موضوع باعث جذب به مکاتب و فرهنگهای بهظاهر مدرن خواهد بود.
– مدرنیته و مدگرایی و متفاوت بودن، در برخی برههها باعث جذب یک سری جوانان به فرقههای خاص خواهد شد. میل به متفاوت بودن، تنوع و زرقوبرق جوامع غربی باعث جذب جوانانی خواهد شد که به دنبال جلبتوجه، رشد و متفاوت بودن هستند.
– عدم شناخت کافی نسبت به اصل دین آیین و مذهب و معارف آن
چنانچه گفته شد بسیاری از فرقهها ظاهری اسلامی و دینی دارند و در قدم اول با این حربه جوانان و خانوادهها را فریب میدهند. در زندگی امروزه با غفلت از دنیای جوانان ممکن است راه و رسم دین و آیین و پیروی از آن سخت باشد؛ و تلاشی برای فهم و آموزشهای اصولی و آسان دین برای جوانان انجام نشود. درحالیکه میدانیم در اغلب ادیان خصوصاً اسلام برای رسیدن به مقامات و معنویات، سختگیری خاصی انجامنشده و نیازی به روی گرداندن از دنیا و خانواده و ریاضت کشیدن نیست. اغلب مذاهب و دینها زندگی را آسان نموده و پیروی از احکام آن سهل هست.
- غربزدگی و تجدد و تهاجم فرهنگی
تهاجم فرهنگی، ورود، نفوذ و تحمیل و یا تأثیر عناصر، رفتارها، الگوهاو ارزشهای فرهنگی مضر و بیگانه در هر کشور برخلاف آدابورسوم آن منطقه هست که با ابزار و وسایل خاصی بهمانند هنر- سینما – مدگرایی – زندگی اشرافی … موسیقی – زبانهای خارجی – ادبیات و کالاهای مصرفی غیرضروری ، تکنولوژی و عادی نمودن بیبندوباری ترویج الگوی زندگی غربی و.. بسیاری راههای جذاب، نشر و گسترش داده میشود.
زرقوبرق بورژوازی، عدم شناخت کافی از مسائل انحرافی، میل به زندگی اشرافی، رقابت، در معرض انبوه تبلیغات زندگی تجملی قرار گرفتن، رؤیاهای یکشبه ثروتمند شدن…. زمینههای عشق به فرهنگ غربی را در یک سری افراد به وجود آورده و مقاومت و توان آنها را در برابر عدم گرایش به اینگونه مسائل در طی سالها کم خواهد کرد.
به همین دلیل علیرغم فرهنگ غنی و سنتها و آیینهای درست زندگی در هر جامعه اصیل، بسیاری از افراد خصوصاً آنان که دارای شخصیت ضعیف و خودباوری کمتری هستند، در اثر تکرار تبلیغات شبانهروزی و سیل ورود ابزارهای تهاجم فرهنگی کمکم به پیروی از آیینهای بیگانه و مخالفت با سنتها و فرهنگ خویش کشیده می شوند، گرایشها و وابستگی بیشتری پدید میآید و اینگونه نمود پیدا می کند که آمال و خواستههای بشری در پیروی از این فرهنگها تحقق مییابند.
بدین خاطر یکی از علل گرایش به فرقههای نوظهور و عرفانهای جدید سبک زندگی تغییریافته برخی از مردم است که سمتوسوی زندگی آنها برخلاف سنتها و آیین و فرهنگ اصیل مملکت خویش تغییریافته و با آن خو گرفتهاند. لذا زمینههای گرایش و کشش در آنان ایجادشده است و بیشتر قربانی این مکاتب خواهند بود.
چنانچه درمییابیم امروزه یکی از راههای انتقال عقیده و فکر و فرهنگهای بیگانه، تهاجم فرهنگی با انواع و اقسام روشهای جذاب و متدهای نوین است. این تهاجم و انتقال عقاید فرهنگی جدید که ابتدا با ابزار و وسایل پیچیده آن از قبیل شیفتگی به تکنولوژی، وسایل جدید، مدگرایی، مصرفگرایی … همراه است در انتها با رفتاری متناسب با آن فکر در جامعه رواج پیدا میکند و بدینسان است با عوض شدن سبک زندگی، تغییر فرهنگ و آداب و سنن و باورها شکل میگیرد. سپس بهراحتی تفکرات و عقایدی متناسب با آنگونه سبک زندگی پذیرفته میشود؛ و مدل دیگری از اسارت و تن دادن به فرهنگ بیگانه ایجاد میشود.
- عامل اجتماعی
تکیهبر طبقات اجتماعی و هدفگیری عدالت اجتماعی یکی از موضوعات رؤیایی و برگ برنده بسیاری از فرقهها میتواند باشد.
شکاف طبقاتی و طبقات مختلف ثروتمند، متوسط و فقیر انگیزه و بهانههای بسیار خوبی برای تبلیغات و سوارشدن فرقهها بر احساسات مردم و جوانان بخصوص اقشار پاییندست جامعه هست.
دربسیاری از فرقهها مبارزه با بیعدالتی و تبعیض بهعنوان یک هدف اصلی برگزیده میشود؛ و این از ضروریات فرقهها است که با این حربه اعضا را متحد و علیه نظامهای مختلف به شورش و درگیری و حتی عملیات مسلحانه رهبری میکنند؛ و با این هدف ظاهراً جذاب به ایدئولوژی و هرگونه عمل رهبر فرقه مشروعیت می بخشند.
بیعدالتی در بسیاری از کشورها یکی از بهانههای اصلی جذب و عضوگیری است و فرقهها و گروههای تروریستی در همه طیف تحصیلکرده و عامه مردم و طبقات ضعیف و غنی بخصوص جوانان میتوانند نفوذ کرده و جذب داشته باشند… بهطوریکه جوانان و سطحی از اعضا حساس یک جامعه حتی اندیشمندان و تحصیلکردههایی که در مقاطع مختلف با مشکلات اقتصادی و اجتماعی درگیر میشوند. هنگامی این موضوعات بافرهنگ و سایر اعتقادات افراد پیوند میخورد باعث نگرانی بیشتر شده و آنان جز مستعدترینها برای جذب در فرقهها هستند. هنگامیکه ایده و آمال خود را در شعارهای پرطمطراق یک فرقه میببیند و آنجاست که فکر میکنند گمشده خود را یافته و راهی برای مقابله با بیعدالتی پیدا نمودهاند این افراد گاهی به سرسختترین و خطرناکترین اعضا فرقه تبدیل خواهند شد.
در تحقیقات اغلب دانشپژوهان و فرقه شناسان، مشکلات اجتماعی و بیعدالتی در جوامع کشورهای اسلامی و غربی نسبت به مسلمانان انگیزه اصلی جوانان مسلمان برای پیوستن به فرقههای خطرناک بهمانند القاعده وداعش … بوده و از آن بهعنوان کلید نامبردهاند.
- عامل اقتصادی
بسیاری از مکاتب با وعدههای دروغین و جاذب، سازمانهای متشکله خود را ازنظر مالی و راهگشاییهای شغلی بسیار توانمند قلمداد میکنند.
افرادی که مشکل مالی دارند و همزمان درگیر مشکلات دیگر اجتماعی و روانشناختی … هستند. بیشتر از سایرین به این فرقهها گرایش پیدا میکنند.
فقر و مشکلات معیشتی و اقتصادی در زندگی جاری انسانها موضوعی اساسی است؛ و جایگاه ویژهای دارد. مشکل اقتصادی و مالی خانواده و ناتوانی در حلوفصل نیازهای ضروری و متوسط زندگی بهمانند فراهم ساختن امکان ادامه تحصیل فرزندان، تأمین پوشاک، وسایل زندگی و رفاهی و یا وسایل زندگی منطبق با مد و سلیقه و روحیه جوانان، زمینه بروز ناراحتی، سرخوردگی، مشکلات روحی، افسردگی و انزواطلبی را فراهم میکند. افراد غیر مقاوم و آنان که کمتر تحمل شرایط سخت زندگی رادارند بیشتر در معرض لغزش هستند و بهزودی متکی به راههای ارائهشده برای خلاصی از این وضعیت شده و در معرض خطر قرار میگیرند. دراثر عدم شناخت کافی آنها برای حل مشکلات خویش ممکن است راههای مناسب را انتخاب نکنند درنتیجه، بسیاری از این افراد برای خلاصی از گرفتاریهای زندگی چنانچه در معرض یک سری از این فرقههای مدعی کاریابی و استخدام و … قرار بگیرند بهسرعت در دام آنان گرفتار خواهند شد.
ادامه دارد
انتهای پیام