اشاره: رجوی رهبر خود خوانده ای است که در زندگی نامبارکش یا مزدور برای صدام بود و یا هماکنون به دست پای آمریکا افتاده است. این مسیری است که فرقه رجوی را دارد بهپیش میبرد. مزدوری خاص برای اجانب و سران آمریکا، به نظر شما این نهایت پستی و دون مایگی یک سرکرده را نمیرساند که حتی حاضر است تمامی اصل و نسب و آیین مردم خود را به باد بدهد تا شاید روزی به قدرت برسد.
مریم قجر هم با آویختن به دامان بدنامترین سناتورهای جنگطلب آمریکایی با عقبههای صهیونیستی میخواهد راه مبارزه در ایران را بگشاید! او زنان درون تشکیلات خود را در طی سی چهل سال گذشته از حق هرگونه زندگی، عشق، مادر شدن و دیدار با فرزندانشان و زندگی طبیعی محروم نموده است و به یاوه خود را مدافع حقوق زنان مینامد. او که در اغلب تماسها و دیدارهایش با زیردستان و مخصوصاً زنان آنها را تحقیر کرده و آزار داده و باعث خودکشی و قتل بسیاری از افراد فرقه خود شده است.
پایگاه خبری-تحلیلی فراق به منظور آشنایی بیشتر با شخصیت های این دو جنایتکار تاریخ و وضعیت فعلی اعضای فرقه رجوی مصاحبهای باخانم مریم سنجابی ترتیب داده که در ذیل به آن پرداخته میشود.
مریم سنجابی، یکی از زنانی است که با شجاعت و جسارت، رنج تمام حصارهای فرقه رجوی را به جان خرید و خود را به آزادی رساند. وی سال هاست با نگارش کتاب، مقالات ارزشمند و انجام مصاحبه های متعدد در جهت افشای ماهیت فرقه تروریستی رجوی فعالیت می نماید.پایگاه خبری-تحلیلی فراق از ایشان که با وجود فعالیت های گسترده کاری فرصتی در اختیار مخاطبان این سایت قرار دادند تقدیر و تشکر می نماید:
خانم سنجابی بهعنوان اولین سؤال نظر شما در رابطه با اظهارنظرهای گاهوبیگاه و پراکندهای که منتسب به رجوی منتشر میشود چیست؟
با سلام خدمت همه خوانندگان سایت وزین فراق و تشکر از مسئولین و متصدیان سایت به نظرم همانطور که قبلاً هم در یک سری مصاحبهها و مقالات گفتهام با گذر احوالات این دوران و آنچه گذشته، واقعاً زنده و مرده رجوی تفاوتی ندارد و او اکنون بیآبروتر و پستتر از هرزمانی نمود پیداکرده است.
شما از هر نظر نگاه کنید این فرد حتی اگر در نزد هوادارانش یک رهبر خوب باشد یا یک رهبر جانی، فرقی نمیکند به خاطر اینکه سالهاست بی و نام و نشان مفقودشده و کسی که اینطور به دلیل حفظ جانش به مدت مدید ۱۴ الی ۱۵ سال خود را پنهان کرده و بعد از ۱۴ سال سر از گور درمیآورد و پیامهایی مجعول، منتسب به وی منتشر میشود. چه ارزشی دارد. توهم و خفت و خواری رجوی بهعنوان رهبر فراری فرقه فراتر از همه مواضع و حتی برآوردهای ماست
بهخوبی میدانیم که او ازنظر سیاسی و حتی وجه انسانی مردهای بیش نیست و هیچگونه ارزش سیاسی و اخلاقی ندارد. من بارها این نکته را گفتهام.
البته یک نکته حائز اهمیت در موضوع پنهان شدنش است و اینکه اگر او زنده هم باشد به این نکته واقف است که توانایی پاسخگویی به عملکردهای خیانت آمیزش در پروسه گذشته را ندارد و ناخواسته صحه بر تمامی افشاگریهای جداشدگان میگذارد. به دلیل اینکه او توان حتی یک مصاحبه روبرو و بینالمللی و با حضور چند جداشده را هیچگاه نخواهد داشت موضوعی که مریم قجر عضدانلو هم آزان فرار کرده و نمیتواند پاسخگوی اعتراضات ساده حتی یک جداشده باشد و بارها سؤالات تمامی جداشدگان را بدون پاسخ میگذارند.
شخصیت رجوی بدین گونه است، فردی که حداقل در طی سی سال گذشته حتی یک انتقاد را نپذیرفته همه حزبها را به چالش کشیده و به خیال خودش کنار زده، او فقط زمانهایی که بهزعم خودش انگاری بوی کباب شنیده باشد سری از گور درمیآورد و خط و نشانی برای همه ازجمله سلطنتطلبها و جداشدگان و… کشیده و دوباره به سوراخ میخزد.
بگذارید نکتهای از روزهای اول پیوستن در سال ۶۶ به کمپ اشرف برای شما بازگو کنم در آن زمان یکی از آزمودنها و سؤالات افراد ورودی به سازمان که در جمع نیروهای پذیرشی مطرح میکردند و میگفتند بروید به آن فکر کنید و پاسخ بیاورید این بود: اگر در مذاکره با دولت عراق موضوع خوزستان مطرح شود و آنها درازای پایان جنگ و آزادی ایران خوزستان را بخواهند و سازمان در ایران به قدرت برسد نظر شما چیست و این فقط یک آزمودن و نظریه نبود بلکه خواسته قلبی رجوی بود و هرکس نظرش این بود که خیر، خوزستان جز خاک ایران است و نباید از ایران جدا شود با بدترین تحقیرها روبرو میشد که شما خاکپرست هستید و ارزش رجوی بالاتر از اینهاست آری رجوی اینگونه خائنی است که برای رسیدن به قدرت حاضر بود خوزستان از ایران جدا شود.
او هزاران جوان ایرانی را به کشتن داد.
از آبوخاک ملت ایران بهراحتی گذشت.
از بر باد دادن دستاوردها و فراوردههای ملی چون پیشرفتهای هستهای ایران نگذشت.
و برای از بین بردن هر آنچه هست و نیست این ملت است کوتاه نمیآید.
این است که هر چه میگذرد بیش از پیش او را منفورتر و منزجرکنندهتر میکند.
اعمال فرقه رجوی در این دوران بیش از هر زمان دیگر شرمآورتر، ننگینتر و سخیفتر شده است چراکه تمام دستاورد و حرکتهای خو د را معطوف به فعالیت و اجلاس چند سناتور آمریکایی و اربابان خود در امریکا نمودند. اپوزیسیون نمایی که تکیهگاهش جان بولتون و رودی جولیانی بدنام و لیبرمن و رئیس سابق اطلاعات عربستان شده سازمانی که افتخارش افشای اطلاعات نظامی و هستهای کشورش است.
فرقه ایکه بهخوبی میداند و حتی بر مردم کوچه و بازار هم پوشیده نیست که هرگونه تحریم شامل ایران میشود اعم از سیاسی و اقتصادی اولین و بزرگترین تأثیر آن بر مردم عادی است وزندگی بر آنان سخت میشود. مردم ثروتمند و توانگر که مشکلی احساس نمیکنند و بسا بسیاری از آنان در قبال یک سری تحریم درآمد زایی بیشتری هم خواهند داشت زندگی برآن گروهی سخت و سختتر خواهد شد که مدعی دفاع از آن هستند یعنی همان اقشار ضعیف جامعه و این هم خوابوخیالی بیش نیست که دولت ایران براثر فشار تحریم سقوط کند.
بااینحال این سازمان و فرقه که به خیال خودش برای مردم ایران میجنگد بیاهمیتترین موضوع برایش مردم ایران بوده و دشمنترین و ضدترین افراد علیه منافع مردم محروم ایران هستند.
او که بسیاری از جوانان کشورش را برای مطامع قدرتطلبانه و هوی و هوس خودش به کشتن داد آرزوهایشان را بر باد داد به صداقت اینهمه جوان خیانت نود و آینده زندگان را تباه کرد.
نظر شما راجع به فعالیتها و شخصیت مریم قجر عضدانلو چیست؟
مریم رجوی نه شکل و شمایل یک اپوزیسیون و انقلابی را دارد و نه عملکردش به یک زن صالح میخورد.
او با اینکه ظاهراً حدود ۴۰ سال است در ردههای اول فرقه به سر میبرد. هنوز که هنوز است شیفته، خودپرست و قدرتطلب و با خوی تجملپرستی و زندگی طلبی مفرط به عیش و نوش میپردازد
الگوی او ملکه شدن و قیاس با فرح دیباست؛ و هنوز که هنوز است از لباس پوشیدن ۵۰ سال پیش فرح دیبا تقلید میکند و بشدت علاقه به برجسته شدن و تجملگرایی دارد.
درزمانی که در کمپ اشرف افراد از شدت سختگیریها حتی کفش و لباس درستوحسابی نداشتند و غذای همه جیرهبندی بود او در اروپا با صرف صدها هزار دلار پول نفت مردم عراق، برای هر برنامهای یک ست لباس عوض میکرد و برنامه جشن و مهمانی او برای اروپائیان و اجنبیها همراه با سور و سات و مشروب بوده و این ماکزیمم مبارزهاش بود.
حال هم با آویختن به دامان بدنامترین سناتورهای جنگطلب آمریکایی با عقبههای صهیونیستی میخواهد راه مبارزه در ایران را بگشاید!
شرم بر او و بر هر فردی که بخواهد چنین زن بدنامی را رهبر و الگوی خویش بنامد.
او زنان سازمانش را در طی سی چهل سال گذشته از حق هرگونه زندگی، عشق، مادر شدن و دیدار با فرزندانشان و زندگی طبیعی محروم نموده است؛ و به یاوه خود را مدافع حقوق زنان مینامد.
او که در اغلب تماسها و دیدارهایش با زیردستان و مخصوصاً زنان آنها را تحقیر کرده و آزار داده است؛ و باعث خودکشی و قتل بسیاری از افراد سازمانش شده
رفتارهای وی آنقدر نمایشی و تحقیر آمیزبود که در طی سالها که افراد در کمپ اشرف اسیر بودند، سالانه یک ساعت مچی یا یکدست ملحفه و یا کیف یا کفشی که نیاز مبرم افراد بود را با تحقیر فراوان به آنها میدادند، میگفتند مریم رجوی منت بر شما نهاده و این کادوهای اوست که برایتان فرستاده و همه مجبور بودند تا چند روز در باب این کادوهای ارسالی! اظهار تشکر و امتنان کنند؛ و یا حتی اگر غذای خوبی در یک روز مناسبتی داده میشد میگفتند این در اثر لطف مریم قجر بوده است درحالیکه خودش روزانه ست کفش و کیف لباس و زیورآلاتش را عوض مینمود؛ و ریختوپاشهای اشرافیِ بخش رجویها پایانی نداشت
در اینجا میخواهم بگویم شاید تلاش نوشتاری من تمام واقعیت را نتواند بیان کند و هستند مزدوران و ایادی سخیف و مغزشویی شده فرقه رجوی که به خاطر گرفتن حق پناهندگی و گذران زندگی برای آنان گلو پاره کرده و داد سخن میگویند و اراجیف مینویسند و فرقه هم بهظاهر خود را کاتولیکتر از پاپ نشان میدهد.
ولی میدانم گواه من تنها تاریخ و گذر زمان است که با هیچ معیاری خراب نخواهد شد و آواری است که بر سر فرقه و ایادی بدنام او فرود خواهد آمد و هرسال که میگذرد حقایق بیشتری افشا میشود و حقایق افشاشده توسط من و سایر دوستان جداشده و درد و رنج خانوادهها را به اثبات میرساند.
از منظر شما وضعیت فعلی فرقه رجوی را چگونه میبینید؟
همچنان به فریبکاری و دوگانگی ادامه میدهند و همچنان پس از سالها با وابستگی به قدرتهای بیگانه گذران عمر کرده و خود را سرپا نگاه میدارند.
آدم دزدی و گروگانگیری میکنند و هزینهاش را کشورهای بدنامی چون اسرائیل و بدخواهان ایران چون عربستان میپردازند؛ و سراسر مبارزه و آرمانش خیانت آشکار به مصالح عالی مردم کشور خویش است.
بهراستی در تاریخ کدام سازمان و گروه صالحی به یاد دارید که از تحریم و فشار و افشای علم و مسائل راهبردی کشورش که ربطی به دولت و گروههای بر سرکار نیز ندارد (منظور موضوعات هستهای، پیشرفتهای علمی …) به وجد آید و به دنبال ضربه زدن به اهداف استراتژیک ملی باشد.
و کدام گروه باشرفی را سراغ دارید در زمان جنگ به دشمن بپیوندد و علیه ملت خویش نقشه بکشد و وارد جنگ شود؛ جز فرقهها کدام گروه و سازمان را میشناسید که با ادعای مبارزه و انقلابی گری با قدرتهای مافیایی همکاسه شود و به خاطر رسیدن به قدرت از هرگونه ظلم و فشار و ضربه زدن به ملتش استقبال کند.
این راه و روش گروهها و رهبران صالح و مردمی نیست. این راه و روش دینداران و انسانهای شریف نیست و این تنها راه و روش انسانهای کلاش و حقه و باز و فاسد خواهد بود.
نظر شما در رابطه با وضعیت اعضا چیست؟
بهطور مختصر و با اعداد و ارقام مستند بخواهم صحبت کنم. سال ۸۲ با سقوط صدام حدود ۷۰۰ نفر از کمپهای سازمان گریخته و یا با مقاومت تمام اعلام جدایی از تشکیلات مافیایی و فرقهای رجوی نموده و خارج شدند؛ بعد از آن رجوی سراسیمه و با تبانی با نیروهای آمریکایی که کمپ اشرف را اشغال کرده بودند دوباره زد و بند کرده و چند سال دیگر خفقان به وجود آوردند. از سال ۸۷ و با ورود خانوادههای مظلوم و شجاع به اطراف کمپ اشرف موج جدایی دوباره بالا گرفت و تا سال ۹۱ حدود ۳۰۰ نفر دیگر جدا شدند و سپس از سال ۹۱ الی ۹۲ که گروههایی موفق به خروج از عراق میشدند از هر گروه و دسته، تعداد قابلتوجهی از فرقه بدنام جداشده و میشوند تا اینکه رقم جداشدگان در سالهای اخیر در آلبانی بنا به مستندات و اسمورسم و تصاویر همین جداشدگان که در صفحات مجازی و فیسبوک هستند به بالای ۲۰۰ نفر رسیده است
این است سرانجام سازمان پرطمطراق و اجنبیپرست فرقه رجوی که بیش از بیان من و سایر جداشدگان، تاریخ و تقدیر و سرنوشت آنان را رسوا نموده است.
رهبرش باید از ترس آبروی نداشته و جانش و از ترس نداشتن توان پاسخگویی ظلمها و خیانتهایش آنچنان فراری شود که در گورش برای همیشه زندانی شود.
نفر دومش باید پاچهخوار و مجیز گوی یکمشت سناتور صهیونیستی و جنگطلب آمریکایی شود و ماکزیمم فعالیتش شرکت با بزک و دوزک در جلسات اجنبیها باشد وبه خاطر قدرت و ثروت، انسانیت و شرف را از یاد ببرد.
و این هم سرنوشت مبارزانش است! که بعد از ده، بیست تا سی سال فنا کردن عمرشان بهپای خیانتهای رهبران فرقه، شرمنده با یکدست لباس از کمپهای سازمان بگریزند با کوله باری از نگرانی از گذشته و آینده.
رجوی نهتنها به چندین هزار نیروی پیوستهاش خیانت کرد به تاریخ مبارزاتی ایران، به صداقت جوانان، به خاک ایران و به حرث و نسل این مملکت خیانت نمود.
انتهای پیام