در فرقه تروریستی رجوی علی رغم همه شعر و شعارهای دروغین نه تنها هیچ اثری از این مقولات نیست بلکه صد و هشتاد درجه عکس می باشد. حال برای روشنتر شدن این موضوع کمی به نگرش و عملکرد این سازمان فرقه گرا و تروریستی در رابطه با این مقولات می پردازیم.
ا ستقلال: استقلال سیاسی یک شرط اساسی در انقلابی و انسانی بودن و مردمی بودن یک سازمان یا گروه سیاسی می باشد ولی این سازمان فرقه گرا و تروریستی از زمان صدارت رجوی تا کنون بدلیل خیانت ها و جنایات خود علیه مردم ایران همواره سعی کرده به بهانه شکاف و حرکت موازی و غیره به قدرتهای خارجی و سرویس های اطلاعاتی غرب آویزان بشود و هیچگونه استقلال سیاسی نداشته باشد و به قول معروف مثل حزب باد باشد که هر طرف باد بوزد به همان سمت تمایل پیدا کند و سعی کند از آب گل آلود وضعیت سیاسی منطقه خاورمیانه ماهی بگیرد و علی رغم اینکه بخاطر همین عدم استقلال سیاسی و آویزان شدن به دشمنان قسم خورده همین بقول خودشان خلق قهرمان ایران و همسویی کامل با آمریکا و متحدانش در منطقه خاورمیانه نظیر عربستان سعودی و اسرائیل به شدت مورد تنفر آحاد جامعه قرار دارد ولی هنوز حاضر نیست دست از این مزدوری و وابستگی دست بردارد و برای بقای تشکیلات قرون وسطایی و پوسیده اش حاضر هست هر بهایی را بپردازد.
آزادی : یکی دیگر از ادعاها و شعارهای دروغین فرقه تروریستی رجوی دم زدن از آزادی و آزادیخواهی می باشد و مستمر در شعارهای دروغین خود خواستار آزادی های مدنی مثل آزادی بیان و آزادی پوشش زنان و غیره می باشد ولی این سازمان فرقه گرا و تروریستی در تشکیلات قرون وسطایی و پوسیده اش نه تنها ذره ای پایبندی به این آزادی های مدنی ندارد بلکه در تشکیلات قرون وسطایی و پوسیده صد و هشتاد درجه عکس می باشد. آخر مگر می شود یک گروهی که تحت عنوان مبارزه مسلحانه و مقاومت؛ معتقد به راه حل نظامی و جنگ و خونریزی و ویرانی می باشد و دارای استراتژی خشونت و ترور هست می تواند آزادی خواه باشد و آزادی را برای مردم ایران به ارمغان بیاورد؟ این از محالات است که یک سازمان فرقه گرا و تروریستی که در مناسبات استالینی اش نه تنها آزادی وجود ندارد و سانسور و سرکوب خفقان شدید در مناسبات بیداد می کند بتواند آزادی خواه و آزادیبخش باشد .
حقوق بشر و عدالت اجتماعی: ادعای پوشالی و دروغین دیگر این سازمان فرقه گرا و تروریستی رجوی دم زدن از حقوق بشر و عدالت اجتماعی و جامعه بی طبقه توحیدی می باشد ولی خود در تشکیلات قرون وسطایی و پوسیده نه تنها هیچ اعتقادی به این مقولات ندارد بلکه به تایید سازمان های حقوق بشری نظیر دیدبان حقوق بشر؛ نقض فاحش حقوق بشر و عدالت بیداد میکند . آخر مگر میشود یک گروهی که خودش در تشکیلاتش نقض حقوق بشر بیداد می کند و خودش معترضین و منتقدین را شکنجه و زندانی و اعدام می کند و اجازه کوچکترین انتقادی را نمی دهد و تحمل نمی کند و رهبری سازمان منتقدین را تهدید به قتل می کند. می تواند تحت عنوان انواع و اقسام فراخوان های تکراری دم از حقوق بشر و عدالت اجتماعی بزند و خودش را مدافع سینه چاک حقوق بشر و عدالت اجتماعی بداند ؟ مسلما جواب منفی است چرا که سازمان فرقه گرا و تروریستی رجوی و بطور خاص مریم عضدانلو سرکرده فعلی فرقه تروریستی رجوی هیج اعتقادی به این مقولات ندارند.
یادداشت از جهانی فرد
انتهای پیام