مسعود رجوی سالها کوشید و تمام تلاش خود را مبذول کرد تا عاطفه و عشق را در درون همه اسیران خود محو و نابود کند.
فضای بسته تشکیلات و پول و سلاح های صدام حسین هم ، او را به خوبی یاری کرد. سمت و سوی همه نشست های فرقه ای هم ، حول بمباران آخرین کانون های محبت و وابستگی خانوادگی شکل گرفته بود .
کوچکترین اعتراضات و تقابلات هم ، به دستور دیکتاتور فرقه ، به شدیدترین شکل سرکوب شده و زندان های فرقه طی همه سالهای حضور در عراق مملو از معترضین بود.
رجوی به زعم خود ، ما را از درک بدیهی ترین موضوعات هم عاجز کرده بود . فراموش کرده بودیم که ما فرزند چه کسانی هستیم ؟ دیگر کم کم باورمان شده بود که ما در انقلاب مریم پاک رهائی ، متولد شدیم . در ظاهر ، مریم تبدیل به مادر عقیدتی همه ما شده بود.
سالها بود که حتی یک نفر موفق به خروج از فرقه و حتی فرار هم نشده بود . سالهای سرکوب و اختناق به خوبی برای رجوی در حال گذر بود تا اینکه سایه منحوس صدام از سر رجوی برداشته شد .
اولین سری خانواده ها در سال ۱۳۸۲ ، به درب اشرف رسیدند و اولین ملاقات های خانوادگی به وقوع پیوست . حتی برخی خانواده ها به داخل اشرف هم راه یافتند . کلمه های پدر ، مادر، برادر ، خواهر و … بعد از سال ها بر روی زبان ها چرخید . تقریبا همه آرزو می کردیم که ای کاش خانواده ما هم از راه برسند. ای کاش خبری هم از شهر و دیار ما برسد . نگرانی از دست دادن یکی از عزیزان مان در طی این سالها ، به اصلی ترین دغدغه ذهنی و البته پنهان ما مبدل گشته بود .
هنوز دیو اشرف ( مسعود رجوی ) به عمق تاثیرگذاری خانواده ها بر روی اسیران ، پی نبرده و در غفلت بود .
مسعود رجوی غیب شد ، خانواده ها هم بر حضور خود پشت دربهای اشرف افزودند ، زمزمه های عشق و محبت شروع شد .
بله ، همه ما در اشرف ، نیازمند محبت بودیم . به یک باره متوجه شدیم که به دلیل محبت خانواده ها ، همه برگشت پذیر هستیم . برخلاف تبلیغات کذائی سران فرقه ، در اعماق ما هنوز «عشق » زنده بود ، هنوز احساسات انسانی ما در درون مان نفس می کشید .
مگر می شود تا به ابد ، عشق را به زنجیر کشید.
نه ، عشق و محبت به خانواده و عزیزان هرگز خاموشی پذیر نیست .
علت العلل خروج و جدائی همه ما از فرقه فقط عشق «خانواده » بود و بس .
همه بچه ها امروز در آلبانی نیاز به محبت دارند ، تهدید امروز همه اسیران در آلبانی درجهت بدست فراموشی سپردن خانواده است . نقش خانواده این بار هم بسیار مهم و حیاتی است. این مهم هم فعلا با اهرم های دادن نامه وعکس و مصاحبه تصویری و تلاش برای برقراری ارتباط های مجازی و اینترنتی میسر است.
شاید با تلاش مسئولین ذیربط و پی گیری های دیپلماتیک ، روزی امکان رفتن به آلبانی و ملاقات با اسیران درفرقه رجوی ممکن شود ، اما راه های دیگر هیچ وقت بسته نیست ، تمامی مطالب سایت انجمن نجات و سایر سایت ها در ارتباط با سازمان و فرقه منحط رجوی ، در درون فرقه رصد و بازبینی می شود وامکان رسیدن آنها لااقل به دست گروهی اسیران چندان دور از تصور نیست ، پس تلاش روز افزون خانوده ها در هر زمینه ای ، این امکان را فراهم خواهد آورد که اسیران ما تصمیم به خروج و جدائی از فرقه رابگیرند .
خوشبختانه اخیرا هم پلیس آلبانی ، به خوبی پی به ماهیت ارتجاعی و خطرناک فرقه رجوی در آلبانی برده است و اخبار بسیار خوبی دراین زمینه به گوش می رسد ، امیدواریم تلاش روزافزون جامعه جداشدگان در آلبانی و همت بلند خانواده ها ، زمینه ساز تلاشی فرقه و آزادی همه عزیزان ما باشد .
نوشته فرید
انتهای پیام / انجمن نجات مرکز آذربایجان شرقی