قبلا در یک مقاله در مورد ۱۹ فروردین ۹۰ و جنایات مسئولین فرقه رجوی و به خصوص شخص مسعود رجوی در چگونگی برنامه ریزی این فاجعه نوشتم و اما امروز می خواهم به بعد از آن اشاره کنم که چه اتفاقاتی افتاد و فرقه رجوی چه می خواست و چه شد .
همچنان که در مقاله قبلی نوشتم این واقعه حماسه ای از طرف اعضای فرقه و جنایتی طراحی شده از جانب رهبرانش بود.
بعد از ۱۹ فروردین ۹۰ مسعود رجوی سلسله نشستهایی برگزار کرد و در آن با کلی بحثهای مطول به نفرات اینگونه القا نمود که دولت آمریکا به هیچ عنوان از این حمله خبر نداشته و دولت عراق به آمریکا هم دروغ گفته است وگرنه لابد حتما ارباب جدید جلویش را می گرفت.
همه اینها به این دلیل بود که هر چند نیم بند اما نفرات عموما احساس پشتیبانی از جانب آمریکا می کردند و اگر نفرات می فهمیدند که مثلا آمریکا می دانسته و سکوت کرده به احتمال بسیار زیاد تعداد بیشتری همان موقع از فرقه خارج می شدند. رجوی افراد را به امید حمایت آمریکا نگاه داشته بود.
خلاصه بحثهای مسعود رجوی این بود که ما می خواهیم یک درس فراموش نشدنی به دولت عراق بدهیم و همه تا آخرین نفس و قطره خون با آنها مقابله می کنیم و بعد تمرینات خنده دار نظامی ما با تیر و کمان شروع شد و همه نفرات به صورت تقریبا حرفه ای وارد این تمرینات شدند که مثلا بتوانند به این وسیله جلوی توپ و تانک ارتش عراق ایستادگی کنند.
رجوی همیشه مارتین کوبلر نماینده دبیر کل ملل متحد در عراق را لعنت می کرد و فحش می داد. من حالا می فهمم که چرا اینکار را می کرد. به این دلیل که بعدا کوبلر با توافقی که با دولت عراق از جانب ملل متحد کرد باعث شد که خون کمتری ریخته شود و مسعود رجوی به هدف خودش نرسد و از این بابت خیلی ناراضی و خشمگین بود .رجوی خودش اقرار کرده بود که نباید کسی سر سالم از عراق به بیرون ببرد. او امروز آلبانی را به خوبی می دید.
همه می دانند و تردیدی ندارند که فاجعه ۱۹ فرودین ۹۰ نه تنها قابل پیشگیری بود بلکه مسعود رجوی تنها طرفی بود که عمد داشت اتفاق بیفتد. مسعود رجوی راهی را در پیش گرفت که قاعدتا می بایست به فاجعه ای بسا بزرگتر از ۱۹ فروردین ۹۰ ختم شود که در واقع کوبلر و یونامی در عراق با تدبیر خود مانع آن شدند و چنین اجازه ای به رجوی ندادند.
روزی تاریخ گواه تمامی این حقایق خواهد بود و به رغم دروغ و دغل های دستگاه فرقه ای رجوی واقعیت برای همگان روشن خواهد شد کمااینکه تا امروز خیلی از حقایق روشن شده اند.
یادداشت از سعید داوودی
انتهای پیام