چرا مریم رجوی، فیروزه بنی صدر را مجبور به طلاق کرد؟ / فیروزه بنی صدر: روابط نامشروع مسعود با رئیس دفترش و تعدادی از دختران دیگر مرا وادار به گرفتن تصمیم طلاق کرد

اخیرا در یکی از سایت های فرقه رجوی به مطلبی در مورد زندگی نامه مریم قجر عضدانلو برخوردم.
که در مورد وضعیت تاهل نوشته بود:وضعیت تاهل : متاهل – مسعود رجوی در سال ۱۳۶۴٫
راستی اگر این زن مطلقه از مهدی ابریشمچی ، در سال ۱۳۶۴ مسعود را برای همسری برگزیده است ! چه رازی پشت طلاق از مهدی وجود دارد؟ دختر مشترکشان با مهدی ابریشمچی – اشرف – چه می شود ؟ چه بلایی سر مصطفی – فرزند مسعود از زن اولش – می آید ؟
چرا مریم ، فیروزه بنی صدر را مجبور به طلاق از مسعود کرد؟
فیروزه بنی صدر درمصاحبه ای علت طلاق را چنین عنوان کرده است که روابط نامشروع مسعود با رئیس دفترش مریم و تعدادی از دختران دیگر مرا وادار به گرفتن تصمیم طلاق کرد.
اکنون پس از ۳۲ سال از این طلاق اگر به واکاوی این پدیده شوم بپردازیم ، آن زمان برای مریم قجر چه توجیهی برای ازدواج با کانون قدرت فرقه رجوی وجود داشت ؟ آیا پیام این طلاق و ازدواج زود هنگام ( به لحاظ شرعی ) این نبود که همه زنان باید به عقد رهبر عقیدتی در بیایند ؟
مگر چه شده است که همه زنان باید به عقد رهبر عقیدتی در بیایند ؟
آیا این نقض فاحش حقوق زنان نیست ؟
آیا این بدعت گذاری مسعود رجوی ، استثمار زنان در بالاترین درجه نیست ؟
چرا سران فرقه رجوی ، هرگز به قدر کافی به این مسئله نمی پردازند و آنرا به عنوان یک راز فرقه رجویی حفاظت می کنند ؟ مگر همه زنان شورای رهبری ( ۱۰۰۰ زن شورای رهبری ) باید تک تک به عقد مسعود رجوی در می آمدند ؟ آیا اسم این امر ، راه انداختن حرمسرا نیست ؟ چه توجیهی پشت پرده بردن تک تک زنان به حرم جنسی مسعود رجوی نهفته است ؟
چرا هیچ وقت فرقه رجوی به دفاع از این امر برنخاسته است ؟
مریم قجر امروز پس از چندین دهه ، هوسرانی و عشق بازی با مردان ، باز هم عطش قدرت وثروت دارد . با راه اندازی زندان مانز هم ، قصد ادامه این شوم راه را دارد. در فرقه رجویی که زنان حق کوچکترین آرایشی را نداشتند ، مریم بارها به همراه محافظ قدیمی اش علیرضا بابا خانی برای عمل های زیبائی و جراحی های متعدد پلاستیک به سوئیس سفر کرده است.
آیا اگر اسرار درونی اورسورواز افشاء شود ، کسی حاضر به ادامه راه با مریم قجر خواهد بود ؟
بی شک سوار شدن مریم قجر روی موجی از ناآگاهی اعضاست که او را تا به امروز سرپا نگه داشته است .
اگر اعضای حتی معتقد فرقه رجوی که تعدادشان بسیار اندک هم هست ، لحظه ای فقط با دیده شک به جریانات سالهای گذشته در فرقه رجوی نگاه کنند بی شک ، یک ثانیه هم در فرقه جهنمی رجوی نخواهند ماند .
فرقه رجوی رهبر مرده ، دیگر صاحب ندارد، اعضاء هم پیر و فرتوت شدند.
آیا زمان تصمیم گیری و انتخاب سرنوشت ساز ، برای جدائی از فرقه استبدادی رجوی فرا نرسیده است ؟
یادداشت از فرید
انتهای پیام/ انجمن نجات مرکز آذربایجان شرقی