• امروز : دوشنبه - ۳ دی - ۱۴۰۳
  • برابر با : Monday - 23 December - 2024

سخنانی چند با آقایان محمدرضا روحانی و کریم قصیم

  • کد خبر : 1389
  • 09 فوریه 2015 - 7:48

سخنانی چند با آقایان محمدرضا روحانی و کریم قصیم

sarafpoor

هفته گذشته دو مقاله از آقای محمدرضا روحانی و دکتر کریم قصیم (دو عضو مستعفی شورای ملی دستساز رجوی) انتشار یافت. مقاله ها پاسخی هستند به افشای اسناد مالی این آقایان توسط مسعود رجوی است. طبعاً نکاتی در این مقاله ها عنوان شده که قابل توجه است و برخی مسائل را روشن تر می کند. در حال حاضر قصد ندارم به تک تک موضوعات مندرج در این مقاله ها بپردازم اما آنچه باید در اینجا اشاره کنم اینکه در این مقاله ها بیشترین چیزی که به چشم می خورد دفاع از خود در برابر تهاجم “مستأصلانه” فرقه رجوی است. پیش از این نیز مقاله هایی در همین زمینه از آقای اسماعیل وفایغمایی انتشار یافته بود که توضیحاتی ارائه دادم. در زیر لینک مقاله این آقایان را می توان مشاهده نمود:

مقاله آقای روحانی | مقاله دکتر کریم قصیم

آنچه باید برای همه اعضای شورای ملی مقاومت رجوی درس آموز و پندآموز باشد اینکه دیر یا زود سرنوشتی مشابه خواهید داشت و هرچه خود را به ننگ رجوی بیشتر آلوده سازید بیشتر در لجنزار مفاسد او فرو خواهید رفت و بهای سنگین تری با افشای چنین اسنادی در عرصه سیاسی خواهید پرداخت. تا دیر نشده خود را از این منجلاب برهانید و بهای لازم را هم پرداخت کنید که چیزی جز یک عذرخواهی به درگاه ملت ایران نیست. فراموش نکنید که دکتر کریم قصیم سمبل همه شما به حساب می آمد و مسعود رجوی در یک نشست عمومی درون تشکیلاتی از وی به نیکی یاد کرده بود حال آنکه پشت سر همه شمایان متلک پرانی می کرد. وی یکبار اعلام کرد که بعد از کشته شدن محمدحسین نقدی، تنها کسی که به مریم “ارادت خاصی” دارد دکتر کریم قصیم است… اما امروز ببینید که سوگلی شورای ملی مقاومت، چگونه هدف کینه توزی مریم و مسعود رجوی قرار گرفته و از وی سند و مدرک رو می کنند تا هرچه بیشتر تحقیر کرده و در عرصه سیاسی بسوزانند.

ایشان (دکتر قصیم) چهار سال قبل در استادیوی بی بی سی (به عبارتی دیگر) آنچنان به دفاع از فرقه مجاهدین و شخص مریم قجرعضدانلو پرداخت که کنترل از دست مجری تلویزیون (عنایت فانی) خارج شد. آقای قصیم اجازه نمی داد مجری سوآلات خود را به پایان ببرد. متن سخنان ایشان در زیر آمده است. آقای قصیم اگر فراموش کرده اند می توانند یکبار دیگر به برنامه مربوطه مراجعه کرده و سخنان خود را که عمدتاً “علیه جداشدگان و منتقدان فرقه رجوی” بود مرور کنند و برای یکبار هم که شده از جداشدگانی که آماج حملات وی قرار گرفته بودند عذرخواهی نمایند. البته آنها نیازی به عذرخواهی ندارند ولی اینکار کمک می کند تا به جای شرمندگی مستمر که نتیجه آن تضعیف شخصیت است با روحیه ای مقتدر به رجوی پاسخ گویند و اینهمه از موضع ضعف به “دفاع از خود” در برابر فرقه مجاهدین نپرداخته و به اصل ماجرا رسیدگی کنند که مواجب بگیری مستمر اعضای کنونی شورای به اصطلاح ملی است.

آقای قصیم، آیا مشکل مردم ایران این است که بدانند شما سی و چند سال قبل چقدر به مجاهدین مجروح کمک کرده اید؟ آیا مشکل آنان این است که تاریخچه جوانی شما را بدانند؟ آیا هواداران کنونی این فرقه تروریستی که در جهل بسر می برند، منتظر هستند تا شما از دهه ۶۰ سخن بگویید؟ خیر آنها می خواهند بدانند در شورای دستساز رجوی در طی ربع قرن چه گذشته است. می خواهند بدانند کسانی که به اسم شورای ملی مقاومت گردآورده شده و تحت عنوان مبارزه با دیکتاتوری، در خدمت رجوی قرار داشته اند، چه خدمتی به برپایی دمکراسی کرده و بجز پر کردن حساب های بانکی چه نقطه مثبتی در کارنامه خود دارند؟ مگر شما از آقا و خانم رجوی درخواست ندارید که گذشته خود را مرور کنند و بگویند که اشتباه کرده اند؟ چرا خود شما راهگشایی نمی کنید؟

 سوآلات مهم از شما این است:

آیا هنوز معتقد هستید که مناسبات تشکیلاتی فرقه در عراق (اشرف) بهشت بوده است؟ آیا هنوز ایمان دارید که همه اعضای مجاهدین با خواست خود و داوطلبانه در اشرف و لیبرتی مانده اند؟ آیا هنوز مصر هستید که تشکیلات مجاهدین دارای بزرگترین مراکز کامپیوتر اپوزیسیون است و همه قادر هستند با اینترنت در شبکه های مجازی با دیگران در ارتباط باشند؟ آیا هنوز معتقدید که قرارگاه اشرف یک کمپ پناهندگی و یک شهر بوده است؟ آیا هنوز به این اعتقاد دارید که خانم رجوی اصراری به ماندن اسیرانش در عراق نداشته و ندارد؟ آیا همین الان که ۱۵ نفر از ساکنان آلبانی را به آمریکا منتقل شده و ۲۰ نفر دیگر هم آماده انتقال به آنجا هستند، هنوز هم می گویید هیچ کسی که وزارت خارجه آمریکا از اشرف کنده باشد به آمریکا منتقل نمی کنند؟ هنوز هم می گویید مشکل در غیرقانونی بودن دولت عراق بود و مجاهدین مسالمت جو بودند و دولت عراق اجازه نمی داد آنها پاسپورت خود را برداشته و از عراق بروند؟ هنوز هم به این اعتقاد هستید که مجاهدین در آلاسکا هم تردد دارند و رجوی کسی را بزور نگه نداشته است؟ بهتر نیست سری به آلبانی بزنید و از نزدیک خیلی چیزها را شاهد بوده و از خود انتقاد کنید؟

اینها سخنان خود شما بود که علیه ما برزبان می آوردید. الان ۴ سال از آن تاریخ می گذرد. من همان زمان مقاله ای در نقد مصاحبه شما نوشتم که در زیر لینک می آورم تا یکبار دیگر آنرا مطالعه کرده و با آنچه گفتید و امروز می گویید در معرض قضاوت قرار دهید. نمی توان از جنس رجوی بود و به او انتقاد کرد. باید ابتدا خود را نقد کنید و آنگاه بهتر خواهید توانست رجوی را نقد کنید. دفاع از خود چاره درد شما نیست، لازم است یکبار گذشته خود را مرور کرده و ابتدا از خود شرمسار باشید تا بتوانید بدون هراس به رجوی و اعضای شورای دستساز او بپردازید. جز این تا آخر عمر در ضعف خواهید ماند و جز یک دفاعیه ضعیف و شبهه برانگیز از خود بیرون نخواهید داد. بی تردید سوآل از آقای روحانی هم جز این نیست و حتماً ایشان هم در آن زمان با شما همنظر بوده است و به همین علت امروز با اینکه خود را حقوقدان می داند ولی نمی تواند حتی از حقوق خودش دفاع کند و پای خود را در این جریان گیر می داند و اگر جز این بود با تمام توان به افشاگری می پرداخت و خود را در پس بهانه های بی پایه ای چون “سوگند شورا” مخفی نمی نمود. چه کسی به بهانه سوگند خوردن اینهمه دروغ، ریاکاری، خیانت به یک خلق، جنایت نسبت به نیروهای خودش، حاتم بخشی از خون و رنج هزاران اسیر و جانباخته را مخفی نگه می دارد؟ خود را فریب ندهید، مشکل شما سوگند نیست، پای شما در این باتلاق گیر کرده است. خود را از آن با یک عذرخواهی از ملت ایران برهانید، بقیه بهانه است.

وبلاگ عیاران، مقاله ای از نگارنده در نقد دکتر کریم قصیم:

http://yon.ir/a9Dv

متن مصاحبه دکتر قصیم که از برنامه “به عبارتی دیگر” پیاده شده است:

 

(((من ترجیح میدم بگم شهر اشرف برای اینکه اونجا دیگه اردوگاه نظامی نیست بلکه از ۸ سال پیش مبارزان بی سلاح زندگی می کنن. الان دیگه به صورت یک شهر مصفا و بسیار زیبایی تغییر یافته توسط اشرفیها و از قوانین متعدد بین المللی و حتا داخلی عراق برای ادامه حضور در آنجا و ادامه فعالیت قانونی در اونجا برخوردار هست… هرکس آنجا می رود صحبت از بهشت می کند… برای اینکه قانونی نیست. دولت عراق قانونی نیست!….مجاهدین در اشرف مطابق قوانین بیرونی و داخلی زندگی می کنند… اینها قصدشون این بود که تمام اشرفی ها را بکشند ولی مقاومت آنها باعث شد که نتوانند… اگر همین الان یک واحد توپ و تانک وارد یک کمپ پناهندگان در انگلیس بشه مسئول کیست؟ پناهندگان هستند؟… مسئول کسانی است که قوانین پناهندگی را نقض می کنند. نیروهای آمریکایی آنجا بوده اند… ما را باید در حفاظت قانون به آمریکا و یا اروپا منتقل کنید…

خانم رجوی گفتند ما به این زمین نچسبیدیم. اگر نمی توانند قوانین بین المللی را رعایت کنند هواپیما بیاورند با خرج خودمان ما را ببرند… خانم رجوی میگه اصراری نداریم اونجا بمونیم… هرکس یک خانه در عراق بسازد صاحب حقوقی می شود… صرف حضور اشرفیها به عنوان نماد مبارزه، همانطور که سیاوش در توران مایه افتخار ایرانیان بود. شهر اشرف نزدیک صد کیلومتری ایران است. جوانانی که به این شهر می پیوندند و خانواده هایی که تحت تأثیر آن قرار می گیرند و زمزمه های آزادیخواهی و دمکراسی و جدایی دین از دولت از این شهر در کل جامعه عراق پخش میشه، بنیادگراها را البته ناراضی می کنه…

ولایت فقیه نه، حرف اونا با ولایت فقیه همان حرفیه که جوانان ایران در خیابانها می گویند.  بسیاری از این جوانان از ایران آمدند و می آمدند اگر این شهر بسته نمی شد… یکی از بزرگترین مراکز کامپیوتر و اینترنت و کامپیوتر کل اپوزیسیون ایران شاید بزرگترینش در اشرف هست… نه خیر (نمی توانند پاسپورت خود را بردارند و از اشرف خارج شوند) بخاطر اینکه عراقیها نمی گذارند… سازمان مجاهدین وارد شدن بهش سخته، خروج ازش بسیار آسونه… دولت عراق قانونی نیست… اگر دولت عراق قوانین را رعایت بکند، با مجاهدین مسالمت جو هیچ پرابلمی نیست و می تونن با هم مذاکره کنند. دو سال پیش هم مجاهدین مشغول مذاکره بودند که یهو میز مذاکره را ترک کردند… شرط مذاکره این است که لوله های توپ و خاکریز پهنی که درست کردن بردارند. اگر برنگردند مجاهدین ذلت نمی پذیرند…

(در مورد جداشده ها…) بهتره آدم بره از کسانی که کمترین بی طرفی را می تونن داشته باشن، بپرسین از ایالات متحده و سرویسهای هفتگانه ای که با تک تک مجاهدین اشرفی در اشرف و بدور از شبکه تشکیلات و خارج از اردوگاه اشرف با تک تک اشرفیان مصاحبه کردند. و خیلی هم تلاش کردن که کل این سیستم را از هم متلاشی کنند. یک نفر هم حتا بعد از این که ۷-۸ درصد را کندند از مجاهدین به خارج نیاوردند… واقعیت اینه که هر وقت چشم اندازی سختی در پیش رو میره و هروقت که احتمال نبردی میره، تا آنجایی که من می دونم یک سنتی هست در میان مجاهدین که آقای رجوی با اینها جلسه می گذارد به تک تک اینها میگه به قول معروف چراغها را خاموش کنید و هرکس که نمی خواد همراهی کنه خداحافظ… هیچکس را نمیشه در این سالهای طولانی جنگ و نبرد در اونجا بزور نگه داشت. شما غافلید باید دستتون در آتیش باشه که بدونین هیچ رزمنده مجاهد خلق را نمیشه در جنگها نگه داشت و بزور نگه داشت و هیچ اشرفی هم نمیشه…

ها ها ها! بزرگترین بخش تشکیلاتی مجاهدین در خارج از کشور است. از استرالیا تا ایالات متحده حتا شنیدم در آلاسکا هم رفت و آمد می کنند. هیچکس را نمیشه در این روزگار زورکی در یکجا در سازمانی که اینهمه خطر داره نگه داشت. اینها با عشق و علاقه به ایران همه خطرها را می پذیرند. کسایی که نمی کشن خداحافظی می کنند و می روند…)))

آقایان عزیز،

مردم ایران آگاهتر از آن هستند که این چیزها را به فراموشی بسپارند. این رجوی بود که تصور می کرد با دسته جاهلان طرف است و مردم ایران را هم به مانند غارنشینان اشرف، جاهل می دانست. نسل امروز دنبال استدلال و برهان است و با روضه خوانی و مرثیه خوانی شمایان قانع نمی شود. سه سال وقت کمی نیست، بقیه شورایی ها همچنان اسیر جیب های خود و افکارشان هستند. حداقل کاری که می توانید بکنید روشنگری است تا آنان هم زودتر از این باتلاق خودساخته خارج شوند.

حامد صرافپور

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=1389

نوشته های مشابه

07نوامبر
مادرم، تو قهرمان این داستانی
برای معصومه رضایی، مادر چشم انتظار سعید فرج اله حسینی

مادرم، تو قهرمان این داستانی