سال خورشیدی که گذشت برای فرقه رجوی سال پرچالشی بود. استقرار کامل فرقه در آلبانی، سران فرقه را برای غلبه بر مشکلات بزرگ خروج از عراق و دور شدن از مرز ایران به سوی اقدامات عملی ویژه ای سوق داد. این تلاش ها در دو بعد درونی و بیرونی فرقه انجام گرفت.
در بیرون، فرقه به روابط خارجی و تلاش های لابی هایش شدت بخشید. دعوت از نمایندگان کنگره ی آمریکا و دیدار با آن ها در تیرانا از جمله ی این اقدامات است. برای سران فرقه شعار های ضد امپریالیستی و ضد امریکایی که تا همین دو دهه پیش از رویکردهای اصلی فرقه بود، دیگر کارآمد نیست. امروز فرقه رجوی برای دست به کمرماندن در مقابل ایران راهی ندارد جز خیانت به آرمان های اولیه بنیان گزارانش و در نتیجه سازش و همدستی با امریکا و حتی اسرائیل . از این روست که حضور افرادی چون جان مک کین در پایگاه فرقه در تیرانا جشن گرفته می شود و با استقبال جشن گونه روبرو می شود و سخنرانی های ویدئویی مریم رجوی در لابی های کنگره امریکا با افتخار و سربلندی در رسانه های تشکیلات منتشر می شود.
از سوی دیگر ، غرب و به ویژه آمریکا که تاکنون برای روند انتقال و استقرار فرقه در آلبانی هزینه های بسیار کرده است و با کمک های مالی به کمیساریا و دولت آلبانی امیدی در سر پرورانده اند که روزی از پسماندهای اپوزیسیون ایران در جنگ های نیابتی و عملیات های تروریستی استفاده کنند، به مرور به این نتیجه می رسند که زیان های صیانت از فرقه ی رجوی بسیار بیش از منافع آن است.
حضور یک گروه سیاسی فرقه گرا با بیش از دو هزار عضو شستشوی مغزی داده شده در خاک اروپا در دراز مدت خطرات بسیاری در پی خواهد داشت چنانچه امروز نتیجه ی ملاقات های آقای مک کین و همکارانش با گروه های مخالف سوری همچون داعش را در حملات تروریستی و رفتارهای متعصبانه ی اعضای آن ها در اروپا می توان دید. بسیاری از افرادی که در پی حملات تروریستی در بروکسل، لندن و فرانسه دستگیر شدند، از اعضای شستشوی مغزی شده گروه های افراط گرا بوده اند که پناهندگی کشورهای اروپایی داشته اند . سوابق فرقه در حملات تروریستی سال های خدمت به صدام حسین به عنوان ارتش خصوصی وی، نشان گر آن است که این گروه همواره ظرفیت بالقوه ی ارتکاب به حملات تروریستی را دارد ؛ اما مهم تر از ظرفیت تروریستی، ظرفیت فرقه ای این گونه تشکیلات هاست که هزینه های زیادی به جوامعی که در آن زندگی می کند متحمل خواهد کرد. خودسوزی انفرادی یا دسته جمعی و حملات انتحاری از جمله اقداماتی است که اعضا ی فرق به انجام آن مشهور هستند و در تاریخ حیات فرقه هردو مورد مسبوق به سابقه است.
به لحاظ مناسبات درونی، سران فرقه پس از استقرار در آلبانی با موج جدید جدا شدن اعضا از تشکیلات مواجه شدند . از دست دادن نیرو برای تشکیلاتی که ساختار فرقه ای دارد بزرگترین ضربه است چرا که سران یک فرقه قدرت خود را از سلسله مراتب نیروهای تحت سیطره شان کسب می کنند و ریزش نیرو از هر کدام از لایه های این سلسله مراتب آسیب های جدی به بقای فرقه ها می زند . برای جلوگیری از روند رو به رشد جدایی، فرقه تلاش کرد که شرایط را به همان شرایط انزوای کمپ اشرف در عراق برگرداند. احداث کمپ اشرف سه در منطقه ای خارج از شهر تیرانا در همین راستا بود.
انتقال به اشرف سه برای اعضا با امضای اجباری تعهدنامه ای همراه بود که اعضا را ملزم به ماندن در تشکیلات تا زمان سرنگونی ایران می کرد ! بر طبق این تعهدنامه، ساکنان اشرف سه حق خروج از فرقه را تا زمان سرنگونی کذایی—که بیش از سه دهه است فرقه وعده ی محقق شدن آن در سال اینده را می دهد– از دست می دهند.
سال گذشته همچنین برای ماشین تبلیغاتی فرقه چه در بعد بیرونی و چه درونی ، سوخت مناسبی در پی داشت . اعتراضات مردمی جسته و گریخته به مشکلات معیشتی در برخی از شهرهای ایران که در پی گران شدن برخی اقلام پیش آمد فرصت مناسبی بود برای پروپاگاندای فرقه و ذوق زدگی سران آن برای بهره برداری از ناآرامی ها اما طولی نکشید که با دستگیری عوامل فرقه در درگیری ها حساب آن ها از حساب توده های مردمی جداشد.
تشکیلات فرقه ای رجوی در حالی سال نو را آغاز می کند که افرادش در پایگاه اشرف سه در دورس، خارج از تیرانا ، در سنین میان سالی به سر می برند، شمار زیادی از این افراد را حتی می توان سالخورده تلقی کرد. در پیام های نوروزی خانواده های دردمند و رنج فراق کشیده می شنویم که هر کدام ازاین افراد بین بیست تا سی و چند سال است که درتشکیلات به سر می برند ، پدران و مادرانی فرتوت دارند و یا پدران ومادرانشان دیگردر قید حیات نیستند. این افراد در حال حاضر در سنین بالای پنجاه سال دچار بیماری های ناشی از رنج و زحمت فراوان سالهای خدمت در تشکیلات و یا ناشی از کهولت سن هستند و عمر خود را برباد رفته می بینند.
عملاً و منطقاً تشکیلات نمی تواند روی این افراد برای جاه طلبی هایی چون سرنگونی و دست یابی به قدرت در ایران ، حساب کند. به نظر می رسد که سران فرقه خود نیز با وحشت از این موضوع سعی در انکار واقعیت دارند و سعی دارند که ظاهر تشکیلات خود را با تبلیغات محض سرپا نشان دهند.
برای حفظ این چهره وحفظ اعضا در درون تشکیلات، سران فرقه ی رجوی از اهرم های فشاری چون انواع روش های کنترل ذهن و سرکوب روانی و جسمی استفاده می کنند. یکی از این اهرم های فشار از زمان انتقال به آلبانی ثبت و ضبط اموال شخص و مستمری ماهانه ی اعضا بود که کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در بدو ورود هر یک از اعضا به آلبانی به وی اختصاص داده بود. اعضایی که در ماه های نخستین حضور در آلبانی جسارت ورزیدند و از فرقه جدا شدند در واقع از این حقوق خود چشم پوشیدند و پس از خروج از فرقه تا مدت ها با کمک های انسان دوستانه ی خیریه ها زندگی کردند. نهایتاً در همین اواخر سال ۹۶ پس از شکایت ها و دادخواست های مکرر از سوی افراد جدا شده مقامات کمیساریا موافقت کردند که مستمری ماهانه ی افراد جدا شده مستقلاً به خود آن ها پرداخت شود.
هرچند که اقدام اخیر کمیساریا گامی مثبت در جهت احقاق حقوق جداشده ها بود اما مادامیکه افراد گرفتار در تشکیلات رجوی از حقوق خود آگاه نباشند، ممکن است مرعوب تهدیدها و فشارهای سران تشکیلات بمانند. به امید آن که در سال پیش رو به گرفتاران فرقه ی رجوی فرصتی داده شود تا خارج از فضای کنترل گر فرقه ای از بدیهی ترین حقوق خود آگاه شوند و بدانند که داشتن زندگی آزاد و مستقل اساسی ترین حق انسانی آن هاست.
یادداشت از مزدا پارسی
انتهای پیام/ انجمن نجات مرکز فارس