این صدای مادری دردمند و همسری رنج کشیده بود که با آه و ناله، ستون چهل ساله خیانت رجوی در اشرف را رسوا و ویران کرد.
صدای زنی که چهل سال هستی و آرزوهای جوانی خود را فدای اندیشه کثیف و جاهل رجوی کرد تا بتواند از شانه های این مادر مظلوم نردبانی ساخته و به اوج فساد و خیانت خود برسد.
این مادر کسی جز بتول سلطانی نبود.
صدا و نعره های این شیر زن داغدیده بود که خود شاهد تمامی جنایتها و خیانتها به خصوص فساد جنسی رجوی بود.
رجوی حیوان صفت با تمامی دختران کم سن و سال و زنان مطلقه که به اجبار از همسران خود جدا شده بودند رابطه داشت.
بتول سلطانی یکی از مادرانی است که درد مادران متحصن چندین ساله در اشرف را دید و در اولین مرحله حضور مادرهای چشم انتظار در پشت درهای اشرف اعلام کرد که من هم مادر و همسری هستم که دو فرزند نوگلم را مسعود رجوی از آغوشم ربود و به اجبار همسرم را از من جدا کرد.
آری من هم هر چند نزدیک نیم قرن عمر خودم را فدای خواسته های نابحق رجوی نمودم و فراری از این فرقه هستم اما خانواده ها بدانند تا آخرین لحظه عمرم حامی و یکی از طرفداران سرسخت شما در تمامی صحنه ها خواهم بود.
سلطانی گفت: به جرات اعلام می کنم اگر رجوی با ملاقات عزیزان شما موافقت نکند تمامی فساد های اخلاقی این مردک را به صورت ضبط شده باصدای خودم برای شما خواهم فرستاد تا همه و به خصوص دختران بی پناه و زنان مظلوم بدانند که رجوی به بهانه مبارزه با ظلم و ستم در حق ما زنان بی گناه چه ستمهایی روا داشته است.
نا گفته نماند مدت زمان کوتاهی از تصرف درب جنوب توسط خانواده ها نگذشته بود که صدای ضبط شده خانم سلطانی به صورت سی دی به دست خانواده ها با نام “رقص رهایی ” رسید و تاکید کرده بودند که که این سی دی از بلند گوهای پشت درب اشرف و درب جنوب پخش شود.
بلندگوهای درب اشرف روشن شد و تمامی خانواده ها منتظر بودند که این مادر از جان گذشته چه پیامی برای مسعود رجوی دارد.
صدا به صورت واضح در اشرف پخش می شد و تمامی جزئیات رقص رهایی مسعود رجوی فاسد را در سالن با زنان را شرح می داد.
بعد از چند دقیقه نیروهای جان بر کف رجوی از جمله عادل دربندی و همراه سعید و چند نفر زن که صورتشان را پوشانده بودند به درب اسد و به طرف خانواده ها حمله ور شدند که باید این صدا را قطع کنید.
مزدوران رجوی با دخالت ارتش عراق عقب نشینی کردند ولی باز دست بردار نبودند و اصرار می کردند که باید صدا قطع شود. این صدا تا جایی ادامه یافت که یکی از فرماندهان عراق مشکوک شد و دلیل آن را از خانواده ها پرسید که مگر این خانم چه می گوید که نفرات فرقه عین مار افعی به هم می پیچند؟
وقتی واقعیت برای ارتش و پلیس عراق شرح داده شد آنها اعلام کردند هیچ مانعی برای پخش این صدا نمی بینیم و همین بهترین فرصت و بهانه شد که این صدا را از درب جنوب و شرق هم پخش کنیم.
اعضای فرقه با شنیدن صدای افشاگری بتول سلطانی در مورد خیانت به دختران و زنان از جمله فساد اخلاقی ملعون شهوت پرست به نام «رقص رهایی»تمامی بلند گوها را به آتش و سنگ بستند اکثر بلند گوهای خانواده ها فقط به خاطر پخش صدا و افشاگری خانم بتول سلطانی شکست و همین مسئله باعث رهایی تعداد زیادی از اسیران دربند فرقه شد.
در این خاطره کوتاه، اندکی به زحمات خانم سلطانی اشاره شد. هرچند تلاش وی در حق خانواده ها و رهایی اسیران پایان پذیر نیست و ما خانواده ها همیشه مدیون از خود گذشتگی های این بانوی فداکار هستیم.
خدواند همیشه یار و یاور ایشان باشد.
ثریا عبداللهی
یکی از مادر های رنج دیده و چشم انتظار
انتهای پیام