• امروز : جمعه - ۹ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 29 November - 2024

حقوق بشر در فرقه ارتجاعِ رجوی

  • کد خبر : 12271
  • 25 دسامبر 2017 - 11:04

پس از جنگ جهانی دوم بود که مجمع عمومی سازمان ملل متحد با استناد به «اولین منشور حقوق بشر کوروش در بابل»، پیمان نامه بین المللی اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر را به تاریخ ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ در پاریس به تصویب رساند.

این اعلامیه برای اولین بار در جهان، حقوق تمام انسان‌ها را به صورت برابر پاس می‌دارد، انسان هایی که در همه زمان‌ ها و مکان‌ ها می بایست از آن برخوردار باشند.

در تعریف حقوق بشر آمده است: حقوق بشر اساسی‌ترین و ابتدایی‌ترین حقوقی است که هر فرد به طور ذاتی، فطری و به صرف انسان بودن از آن بهره‌ مند می‌شود.

این تعریف ساده عواقب و بازتاب اجتماعی و سیاسی مهمی را برای مردم و حکومت‌ ها به دنبال دارد. مطابق اعلامیه جهانی حقوق بشر و سایر اسناد بین‌المللی، این حقوق ویژگی‌هRajavi pmoiایی همچون جهان شمول بودن، سلب ناشدنی، انتقال ناپذیری، تفکیک‌ ناپذیری، عدم تبعیض و برابری طلبی، به هم پیوستگی و در هم تنیدگی را دارا است.

از این رو به تمامی افراد در هر جایی از جهان تعلق دارد و هیچ‌کس را نمی‌توان به صرف منطقه جغرافیایی که در آن زندگی می‌کند، از حقوق بشر محروم کرد ضمن اینکه همهٔ افراد فارغ از عواملی چون نژاد، ملیت، جنسیت و… غیره، در برخورداری از این حقوق با هم برابر و یکسانند و در این خصوص کسی را بر دیگری برتری نیست. این حقوق، حقوق قانونی یا حقوق طبیعی را که در قوانین ملی و بین‌المللی وجود دارد را نیز شامل می‌شود.

اما تعریف نقض حقوق بشر در مصوبه سازمان ملل متحد چیست؟

نقض حقوق بشر هنگامی اتفاق می افتد که توسط یک دولت یا نهاد غیردولتی برخی از افراد مورد سوءاستفاده قرار بگیرند، یا حقوق اساسی [از جمله حقوق مدنی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی] آن‌ها انکار گردیده و نادیده گرفته شود.

همینطور زمانی که یک دولت یا نهاد غیردولتی بخشی از پیمان میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی یا دیگر حقوق بین‌المللی و حقوق بشر انسان را در مورد برخی از افراد رعایت نکند.

لذا سازمان ملل متحد در مورد نقض حقوق بشر، شورایی را تعیین کرده است که شورای امنیت نام دارد. این شورا تنها تریبون و دادگاهی است که در این‌گونه موارد تصمیم‌گیری می‌کند.

حال با قوانینی که در سازمان ملل متحد تعریف وتصویب گردیده، به سراغ فرقه ارتجاع رجوی می رویم. تشکیلاتی که از ابتدای پیدایش تا کنون، مدعی حقوق بشر جهانی بوده و بطور مداوم دیگران را به ظن اتهام و نقض حقوق بشر مورد حمله قرار می دهد و اعمال خود را در این رابطه موجه می نماید. بدون آنکه حتی یک مورد نقض حقوق بشر در میان تشکیلات آهنین خود پذیرفته باشد.

در فرقه ارتجاعِ رجوی ؛

-هیچ کس حق خروج ندارد. هیچ کسی حتی برای خدا حافظی از سیاست و تشکیل یک زندگی ساده جدا از تشکیلات فرقه را حق ندارد. افراد فرقه برده هایی هستند که تا پایان عمر باید بهای انتخاب اشتباه خود را بپردازند و زنده یا مرده مجبور به تحمل چنین اسارتگاه ابدی می باشند.

-هیچ کس حق مخالفت پنهان یا آشکار با فرامین و دستور العمل های رهبری ندارد. هر مخالفتی به شدت سرکوب می شود.

– در فرقه ارتجاعِ رجوی که طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر بعنوان یک «نهاد غیر دولتی» تعریف گردیده، افراد مخالف یا منتقد درون سازمانی به زندان و شکنجه گاه منتقل می گردند.

-افراد منتقد فرقه ارتجاعِ رجوی در درون یا بیرون مورد آزار، ضرب و شتم، ترور اخلاقی و فیزیکی قرار می گیرند.

– اعضا و رهبرانشان، اعضای منتقد و جداشده را فقط به این دلیل که از آنان انتقاد نموده، خاطره یا سرگذشتی را تعریف نموده که به مذاق منافقین خوش نیامده، عضو وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران معرفی می کنند. با این عنوان، هر فرد جداشده ای که از فرقه انتقاد نماید یا عملی برخلاف میل آنان انجام دهد، دشمن تلقی می گردد و بنابه دستور رهبری ارتجاع، ریختن خون چنین افرادی دستور تشکیلاتی است، حتی اگر در خیابان های یک کشور اروپایی باشد!

مسعود و مریم رجوی بارها در درون تشکیلات فرقه که اخبار آن قبلا از طرف دیگر جداشدگان نیز فاش گردیده دستور داده است؛ مخالفین و افراد جداشده ای که علیه فرقه فعالیتی انجام داده اند به جستجوی شان بروید، هر کجا آنها را گیر آوردید، با هر وسیله ای که می توانید، بکشیدش و روی سر جنازه اش بایستید تا پلیس بیاید. نترسید، زندان های اروپا، هتل های ستاره داری هستند که حتما به شما خوش خواهد گذشت.

-در فرقه ارتجاعِ رجوی، هیچ کسی حق ازدواج و تشکیل خانواده ندارد. بنابه گفته مسعود و مریم رجوی در پروسه انقلاب ایدئولوژیک، خانواده سم تشکیلات است. و کسی که نزد منافقین آمده و خود را مجاهد خلق می داند، پدر، مادر، فرزند، خواهر و برادری جز رهبری و همقطارانش در فرقه، کسی دیگر را به رسمیت نمی شناسد. او در همین رابطه با استناد به انجیل و قرآن، و مقایسه خود و مریم با عیسی مسیح و مریم عذرا گفته بود؛ «هر کس خانواده خود را بیش از من دوست بدارد لایق من نیست.»

-در فرقه ارتجاعِ رجوی حتی فکر کردن به خانه و خانواده جرم محسوب می گردد. ابزارهای تفتیش عقاید از جمله نشست غسل هفتگی، نشست عملیات جاری و نشست های جمعی، وسیله ای برای کشتن و انهدام آزادی های فردی است.

-برخی از افراد ناراضی و جدایی خواه در نشست های جمعی به بهانه واهی نفوذی ایران مورد شکنجه و ضرب و شتم قرار گرفته، سپس در زندان ناپدید یا زیر شکنجه کشته شدند.

-در چندین دوره، افراد بسیار زیادی دور از چشم یا اطلاع دیگران، مدت ها در زندان های فرقه ارتجاعِ رجوی، زندانی شده و به زیر شکنجه های شدید برده شدند. رجوی معتقد بود که این افراد نفوذی ایران هستند. اما پس از مدتی که تعدادی زیر شکنجه جان باختند، خود رجوی آنها را از زندان آزاد کرده و برایشان نشست گذاشت که ایران نفوذی فرستاده بود تا او را بکشد.

-در فرقه ارتجاعِ رجوی هیچ کسی حق تحصیل، فراگیری علم یا حتی یادگیری زبان خارجی را ندارد.

-هیچ کسی حق داشتن وسیله شخصی از جمله موبایل یا کامیپوتر و ارتباط با جهان آزاد را ندارد.

-در فرقه ارتجاعِ رجوی، حتی اینترنت متصل به شبکه های بین المللی وجود ندارد.

-هیچ کس حق تماس تلفنی با خانواده یا جهان خارج ندارد. اندک افرادی که توانسته بودند از پایگاه منافقین با خانواده خود تماس بگیرند به جاسوسی متهم شده، سپس محاکمه گردیده و با دستور رجوی به اعدام محکوم شدند. برخی از این افراد توانستند فرار کنند و موضوع را فاش نمایند.

-در فرقه ارتجاعِ رجوی کسی پاسخگوی داخل و بیرون نیست. یعنی چنین مرامی در آنان وجود ندارد که پاسخگوی  یک نقد یا شهادت باشند. آن طور که زنان جداشده می گویند، مرزی برای سوء استفاده جنسی از زنان وجود ندارد. برخی از زنان جداشده از نقض شدید حقوق بشر سخن گفته اند و برخی از هم خوابگی تحت عنوان انقلاب ایدئولوژیک با مسعود رجوی. من خود شاهد این ماجرا نبوده ام و به همین دلیل چند سال پیش طی نامه شخصی و همینطور سرگشاده ای از مریم رجوی موضوع را پیگیری کردم. اما آنها نه تنها پاسخی نداند، بلکه با پرونده سازی و فرافکنی مرا مامور ایران معرفی نمودند. از نظر فرقه  رهبری شان پاک و منزه است و این حرف ها تبلیغات ایران می باشد.

-هیچ کس در فرقه ارتجاعِ رجوی نمی تواند شخصا تصمیم گیری نماید. همه تصمیم گیری ها از بالا به پایین است. بدون هیچ چون و چرایی اعضاء ملزم به اجرای دستورات رهبری می باشند. هر مخالفت یا نقدی به معنای مخالفت با رهبری و تشکیلات سازمان است. مخالفین داخلی منافقین نیز تا کنون زندانی، شکنجه و یا سربه نیست شده اند.

-نزدیک به چهل سال است که فرقه رجوی با دشمنان کشورشان ساخته و پیرو استراتژی جنگ طلبانه بیگانگان می باشند. از همکاری و همراهی با صدام حسین گرفته تا جنگ طلبان آمریکایی که خواستار تجاوز و جنگ در ایران می باشند. آنها معتقدند که مردم ایران را باید بمباران یا تحریم نمود تا از این طریق روزی بتوانند حاکمیت را در دست بگیرند و بر مردم ایران حکومت کنند.

– فرقه رجوی زمانیکه توانایی عملیات های انتحاری یا بمب گذاری و ترور در ایران را داشت، چهره بسیار وحشتناکی از خود نشان داند. آنها علاوه بر نظامیان، مردم عادی را نیز در تیررس جنگ افزارهایشان قرار دادند و بسیاری از مردم عادی ایران را ترور نموده یا به قتل رساندند. براساس آماری که در نشریات، رادیو و تلویزیون مجاهدین طی دهه های گذشته منتشر گردیده، منافقین طی عملیات های گوناگون ده ها هزار ایرانی را به قتل رسانده اند. این آمار چندین برابر بیشتر از اعضای کشته شده سازمان مجاهدین خلق ایران می باشد…

حال با چنین رویدادهایی، حقوق بشر را باید در درون پایگاه ها و تشکیلات فرقه رجوی جستجو نمود. در اشرف، لیبرتی و آلبانی!

حقوق بشر را باید در پایگاه های اروپایی فرقه ارتجاعِ رجوی، در مجامع بین المللی، در اتحادیه اروپا و در جلسات جداشدگان، در خیابان های پاریس و آلمان جستجو نمود، آنجا که گله وار به تعدادی اندک از جداشدگان حمله ور می شوند، دشنام می دهند، ضرب و شتم می کنند، چشم در می آورند و گلو پاره می کنند!

حقوق بشر را باید در فرقه مخوف رجوی و باند جنایتکاری جستجو نمود که از هیچ ترفندی برای ترور اخلاقی، ترور فیزیکی و خفه کردن منتقدان خود دریغ نکرد.

-حقوق بشر را باید در کودکان خردسالی جستجو نمود که سال ۱۹۹۰ به دستور مسعود و مریم رجوی و به اجبار از پدران و مادرانشان جداشده و بدون سرپرست به کشورهای غربی ارسال و قاچاق شدند تا خانواده ها مجبور به جنگ و عملیات شوند.

-حقوق بشر را باید در سیاه چالهای زندان ابوغریب صدام حسین جستجو نمود. آنجا که به دستور مسعود و مریم رجوی، اعضای ناراضی از پادگان اشرف به دست ماموران صدام تحویل داده می شد تا سر به نیست شوند و در بهترین حالت با اسرای ایرانی تعویض گردند!

-حقوق بشر را باید در زندان های سال ۱۳۶۴ کردستان عراق، ۱۳۷۳ پادگان اشرف، در زندان اسرا، در زندان پذیرش، و دیگر زندان های مخوف مجاهدین جستجو نمود که به منظور سربه نیست کردن اعضای جداشده بوجود آمده بود.

حقوق بشر را باید در مسعود رجوی، مریم رجوی، مهدی ابریشمچی، مهوش سپهری، حسن نظام الملکی و … دیگر فرماندهان مجاهدین جستجو نمود. آنجا که در زندان پادگان اشرف استخوان سینه ام را می شکستند، با خودکار چشمانم را در می آورند، انگشتان دستانم و بدنم را له می کردند، …

حقوق بشر را باید در زندان ها و شکنجه گاه های سازمان مجاهدین خلق جستجو نمود. حقوق بشر را باید در مسعود و مریم رجوی جستجو نمود، آنجا که حکم اعدام مرا با دستخط قرمز و زیر آرم سازمان مجاهدین خلق امضاء کرده و در برابر بیش از ۴۰۰۰ نفر به نمایش گذاشتند!

وگرنه حقوق بشری که رهبران سازمان مجاهدین به دروغ مدعی آن شده اند را می توان با پول های جاسوسی برای صدام حسین، عربستان، سازمان های امنیتی بیگانه، لابی های رنگارنگ اروپایی و آمریکایی، در کریدورهای سازمان ملل و مجامع اروپایی خرید و فروخت. اما آیا این است حقوق بشر؟!

 

یادداشت از جواد فیروزمند

انتهای پیام

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=12271