مادر پرتلاش و فعال یکی از اسیران فرقه تروریستی رجوی با بیان اینکه مسعود رجوی تاکید داشت که سرکرده جنایتکار فرقه تروریستی منافقین زنان و دخترانی را که به روش خود عقد کرده بود با آرایش کامل به خوابگاه ارتش آمریکا و بلندپایههای ارتش عراق میفرستاد.
” ثریا عبداللهی” مادر امیراصلان حسنزاده اسیر فرقه تروریستی رجوی در مورد سالها انتظار و اعتراض خود در مقابل پادگان اشرف و جنایتهای سرکردگان گروهک تروریستی منافقین علیه زنان این تشکیلات گفت: عدهای از این زنها زن و شوهرهایی بودند که توسط این فرقه تروریستی دزدیده شده و عدهای از همان ابتدا در پادگان اشرف نسبت زن و شوهری داشتند که بعدها به دستور طلاق اجباری مسعود رجوی که توام با انقلاب ایدئولوژی بود از هم جدا شدند.
به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی فراق، وی ادامه داد: بعضی از این زنها بدون آموزش نظامی به جنگ فرستاده و عده ای از آنها کشته میشدند و موقع برگشت زنها را به این فرقه تروریستی میآوردند و برخی از آنها باید از شوهران خود طلاق میگرفتند.
وی در خصوص زمان اجرای حکم طلاق اجباری افزود: طلاق اجباری زمانی اتفاق افتاد که مسعود رجوی در پی امیال شیطانی خود شیفته مریم رجوی شد در حالی که مریم رجوی همسر مهدی ابریشمچی بود.
عبداللهی ادامه داد: مسعود رجوی به ابریشمچی میگوید که قصد دارد زن او را که آموزش و تجربه خوبی دارد در فاز نظامی با خود همراه کند بنابراین بایستی از او جدا شود.
وی تصریح کرد: از زبان خود جداشدهها شنیدم زمانی که مسعود رجوی شیفته مریم پلید میشود همزمان طلاق اجباری نیز در پادگان اشرف رویه قانونی میگیرد که براساس آن باید تمام مردها، زنهایشان را طلاق میدادند.
وی اضافه کرد: مسعود رجوی در همان شبی که ابریشمچی همسر خود مریم را طلاق میدهد به او دستور میدهد فردا صبح خود سفره عقد را بچیند و همزمان بعد از خطبه طلاق خطبه عقد را جاری میکند.
مادر اسیر فرقه رجوی تصریح کرد: مریم رجوی به شورای سرکردگی که بتول سلطانی، مریم سنجابی و زهره میرباقری اعضای آن بودند پیشنهاد میدهد که تمام زنها و دختران در یک نشستی موسوم به نشست بدیعزادگان در سالن بدیع زادگان حضور یابند.
وی ادامه داد: فردای همان روز در نشست، مسعود رجوی به دختران و زنان جوان دستور میدهد تمام حلقههای ازدواج و گردنبندهای خود را در سینی گذاشته و تقدیم مسعود رجوی کنند و فردا برای نشستی دیگر آماده شوند.
مادر اسیر فرقه رجوی اظهارداشت: رجوی به زنها شامپو و تور سفید داده و دستور میدهد که به حمام رفته و سپس با تور سفید و کاملا عریان به نشست بیایند در روز نشست مریم جلوتر از مسعود رجوی حرکت میکند مسعود رجوی نیز با لباسی راحت و خندان و با کیک چندین طبقه و ۹۵۰ جعبه گردنبد به طرف سن میآید.
عبداللهی اضافه کرد: مریم رجوی پشت سر مسعود رجوی حرکت میکند در این حین بتول سلطانی میگوید که چرا کنار مسعود رجوی نمینشینید و او در پاسخ میگوید این صندلی جای من نیست این جا جای تک تک شماهاست و به آنها میگوید شما ناموس رجوی هستید و باید به عقد مسعود رجوی دربیایید.
وی ادامه داد: تمام زنان و دختران با حالت لخت و عریان در این نشست حضور داشتند و در این حین مریم به مسعود رجوی میگوید سرت را بلند و نگاه کن، سرکرده این گروهک تروریستی موقع نگاه کردن( نعوذبالله) میگوید” تبارک الله الحسن الخالقین ” و تمام ۹۵۰ نفر از زنان را به عقد خود درمی آورد که این شب به شب شین معروف است.
عبداللهی تصریح کرد: پس از خواندن خطبه عقد گردنبندهای طلا را که دستور داده بود عکس خودش را بر روی آن نقش کنند به گردن دخترها و زنها میاندازد و سپس شروع به رقصیدن با آهنگ تند در سالن بدیع زادگان با همان حالت عریان میکنند.
وی ادامه داد: برخی از این زنها ناخواسته حامله میشوند که در این بین مسعود رجوی دستور میدهد کل زنان و دختران را عقیم کنند.
عبداللهی اضافه کرد: پس از آن مسعود رجوی زنان و دخترانی را که به روش خود عقد کرده بود با آرایش کامل به خوابگاه ارتش آمریکا و بلندپایههای ارتش عراق میفرستاد.
وی تصریح کرد: رجوی دستور میداد که دختران عطرهایی را استفاده کنند که مورد علاقه ژنرالهای آمریکایی بوده و آنها را با یک سگ به خوابگاه آنها میفرستاد.
مادر اسیر فرقه رجوی گفت: این فرقه تروریستی همه امامان حتی امام زمان(عج) را رد کرده و رجوی( نعوذبالله) میگوید: من امام زمانم! روزی ظهورخواهم کرد، هرکس وارد جلسه رجوی میشد، باید با صدای بلند میگفت: السلام علیک یا مسعود رجوی! کسی که قرآن را تفسیر و تغییر میدهد، مسلما میتواند فرزندانمان را نابود کند.
عبداللهی ادامه داد: نزدیک ۴ سال در مقابل پادگان اشرف اقامت داشتم، اولین دلیل حضورم دیدن تنها فرزندم بود، دلیل بعدی اصرار پیدرپی خانوادههایی بود که فرزندانشان در این فرقه تروریستی گرفتار شده بودند و وجود خانوادهها به صورت دائم نور امیدی بود در دل مادران، خواهران، برادران و فرزندان که سالیان سال از گمشده خود بیخبر بودند.
وی افزود: زنانی در بین خانوادهها حضور داشتند که ۳۰ سال از همسرانشان بیخبر بودند، فرزندی که میگفت” حسرت پدرگفتن بر دلم نشسته است”، دختری صدا میزد ” پدر به خدا مادرم هنوز منتظر توست “، برادری که خواهرش برای ماهعسل به ترکیه رفته و دیگر برنگشته بود، مادری که فقط با بوی پیراهن، فرزندش را میشناخت و خواهری که زبان گفتن نداشت، لال بود، با علم اشاره و بغض ناتمام در گلو میفهماند که تنها برادرش برای زیارت آمده و دیگر برنگشته بود، مادر و پدری که چشم دیدن و پای رفتن نداشتند، با ویلچر آمده بودند و چون پروانه به گرد من میگشتند که ما بچههایمان را میخواهیم، فریاد میزدند و میگفتند” به خدا ما سرباز برای دفاع از وطن فرستاده بودیم، سربازهای ما در جبهههای جنگ گم شدند ” و مادری دو فرزند تحصیلکردهاش که هرکدام مهندس مکانیک بودند و برای گردش به ترکیه آمده و دیگر برنگشته بودند.
عبداللهی ادامه داد: زمانی که خانوادهها به پشت سیاهچال رفته، منافقین از خدا بیخبر، سنگ و میلگرد تراشیده شده را به سمتشان پرت و بدترین فحاشی و اهانتها را میکردند، بعضی وقتها این سنگها و میلگردها به بدن ضعیف آنها میخورد، چنان ناله و فریادی سر میدادند که ما خانواده اسیران این فرقه تروریستی هستیم.
مادر اسیر فرقه رجوی اظهارداشت: این سرگذشت چهار سال حضور من در عراق برای رهایی فرزندم بود، تلخ و شیرین بود، شیرین ما زمانی بود که اسیران در پادگان اشرف به هر طریقی خود را به پشت سیاهچال و سیمخاردارها میرساندند تا فرار کنند و وقتی که اشک شوق روی صورت مادر پیری میدیدم بهترین لحظه زندگیام بود، ما کوه دردیم، نمی دانم کجا بروم و از چه کسی کمک بگیرم؟ چه کسی مرا در این جامعه قبول میکند و حرفهای مرا گوش میکند؟
انتهای پیام