طی مدت طولانی که در فرقه تروریستی رجوی بودم، باور کنید در تمامی بریف های مسئولین یا در نشریات داخلی یا در سیمای به اصطلاح آزادی جز دروغ و فریب و قلب وقایع چیز دیگری نشنیدم و نخواندم.
اخبار سیمای آزادی که همیشه آن را موقع شام در سالن غذاخوری پخش می کردند جز پیروزی و موفقیت برای فرقه چیز دیگری نبود و هر کس که داخل فرقه بود این طور فکر می کرد که همین فردا است ایران سرنگون شود و دنیا به کام فرقه رجوی گردد.
حتی برای وهابیون، تکفیری ها و داعش هم ابراز همدردی می کردند و از موفقیت های آنان در سوریه و عراق می گفتند و رک و پوست کنده از اسرائیل و عربستان حمایت می کردند که حامی تروریست ها بودند. در این چند سال جنگ در سوریه و عراق تمام اخباری که ما می شنیدیم پیشروی تروریست ها و جنایات ایران علیه مردم سوریه و عراق بود و به خدا قسم که هر کس که گوش میداد و یا در نشستها بحثی می شد مسعود رجوی ملعون گور به گور شده همیشه نصف صحبتهایش این بود که دیگر تمام است و بعد از سقوط سوریه و عراق نوبت ایران است.
ما همیشه می پرسیدیم که یعنی واقعا همیشه اینها پیشروی می کنند و از ارتش سوریه و از ارتش عراق کشته می گیرند که جواب می دادند که نیروهای انقلابی و مردمی (یعنی همان تروریست های جنایتکار که سر مردم عادی را می بریدند) همیشه پیروز هستند. در نشستها این خبرهای مسخره از جانب فرماندهان گفته می شد که از مسعود رجوی رهبر فرقه نقل می کردند.
همین طور اخبار یمن که تماما دروغ بود و همان حرفهای آمریکا و اسرائیل و عربستان عینا به خورد ما داده می شد. ما چون به اینترنت و هیچ منبع دیگری دسترسی نداشتیم مجبور بودیم همین حرف ها را باور کنیم. حتی بچه هایی که در سیمای آزادی کار می کردند میگفتند تمام اخبار باید از فیلتر مسئولین بالا بگذرد و آنها گفته اند که سانسور امری عادی است و نباید هر خبری را منتشر کرد.
از روزی که من از اسارت این فرقه در آلبانی رهایی یافتم دیدم که تمام چیزهایی که در این فرقه می گفتند کاملا با اخبار بیرونی فرق می کرد. نه تنها در مسائل جنگ در سوریه و یمن و عراق، بلکه در مسائل مربوط به خود فرقه هم باور کنید که دیدم دنیای بیرون چگونه است و این فرقه به قدری منفور است که مجبور به سانسور اخبار است که نیروهایش را نگه دارد. این سانسورها در حقیقت باید باشد و اگر نباشد و واقعیت گفته شود دیگر سنگ روی سنگ در فرقه بند نمی شود.
یادداشت از زینال شهیدی