رجوی که در بدل کاری ید طولایی دارد با فرار از تهران با لباس زنانه به همراه بنی صدر به فرانسه و چند سال بعد با شیوه های تعویض هواپیما و با کمک برادرش کاظم به عراق به نزد صدام حسین گریخت و سالها بعد، بعد از سرنگونی صدام و اخراج آنان از عراق این بار نیز با بدل کاری زیرکانه و سوء استفاده از ارگان های امنیتی عراق و با پشتیبانی غربی ها و صهیونیست ها سراسیمه خود را به آلبانی رساند.
اما سئوال اصلی اینجاست که چرا رجوی تا زمانی که در عراق بود برای هر مسئله ای پیام می فرستاد حتی صوتی، تا آنجا پیش رفت که یک بار با نوار صوتی تعداد بلندگوهای نصب شده دور اشرف را دقیق با زبان خودش اعلام نمود، ولی بعد از رفتن فرقه تروریستی رجوی و از جمله خودش به آلبانی ظاهرا روزه سکوت گرفته است و این روزه آن قدر شوری اش زیاد است که در انتخاب مسئول اول فرقه که خودش انتخاب کننده او بود سکوت نموده و هیچ پیامی نداده است چرا ؟
رجوی بعد از چند سال و سرنگونی صدام تصمیم گرفت در درجه اول سلاح که ناموس نداشته خود می دانست را تحویل آمریکایی ها بدهد و تا آنجا پیش رفت که در یک پیام شفاهی به اعضاء اعلان نمود اگر گفتند دامن هم بپوشید همین کار را انجام بدهید. تنظیم رابطه با مخالفان صدام از جمله گروه طالبانی را برادرانه توصیف کرد و گفته بود هر پست بازرسی که با آنان برخورد کردید کاملاٌ دوستانه تنظیم کنید در صورتی که روز قبل از سرنگونی صدام رجوی آنان را گروه یکتی و فرمان کشتن آنان را داده بود .
انواع و اقسام خط و خطوط هایی که قبل از سرنگونی صدام و بعد از آن ۱۸۰ درجه با هم اختلاف داشته است حالا زیر ضرب آمریکائی ها و کاسه لیسی برای امپریالیسم و با فرمان او به کشور آلبانی فرستاده شدند کاملاٌ سکوت کرده و هیچ حرف و پیامی را بیرون نمی دهد چرا که اگر بخواهد وارد پیام دهی بشود در درجه اول بایستی خودش را علنی کند و بعد از علنی کردن در مقابل انبوه سئوالات که مهمترین آن چرایی رفتن به عراق و بازگشت به قلب بورژوازی که سالهای سال در اشرف همه اعضاء را با این چوب مورد ضرب و شتم قرار می داد و رفتن در میان بورژوازی را خیانتی بزرگ می دانست آیا الان رجوی جرات پاسخگویی گذشته ننگین خود را در میان انظار دارد ؟
پس مهمترین دلیل سکوت رجوی همین عدم پاسخگویی و اقرار به گذشته غلط خطی و استراتژیکی اش می باشد که جمعی از اعضای نگون بخت را با نام عملیات سرنگونی و انواع و اقسام بندهای انقلاب آنان را به کشتن داده است حالا تنها کسی که بایستی پاسخگوی این همه خون های ریخته شده بی جهت و بی هدف وی می باشد ، حال اکنون وقتی ترکی الفیصل خبر از مرگ وی می دهد زیاد مهم نیست چون که بود و نبودش زیاد فرقی نمی کند اکنون اعضای نگونبخت فرقه باید برای آینده خود تصمیم بگیرند چرا که از مریم قجر داعشی آبی گرم نخواهد شد و دست و پا زدن وی به خاطر نگهداشتن تشکیلات و ادامه حیات ننگین خودش می باشد .
نوشته عبدالله افغان
انتهای پیام / انجمن نجات مرکز مازندران