این فرقه که با اخراج از عراق به آلبانی پرتاپ شده است در این کشور نیز با گرفتن هویت افراد از آنها کاری کرده که نه تنها به عنوان پناهنده شناخته نمی شوند بلکه به طور حقوقی انگار که چنین افرادی وجود ندارند و قبل از هر چیز برای اثبات هویت خویش نیاز به این دارند که ثابت کنند اصلا هستند و وجود دارند.
این فرقه که یک زمان با خیانت به انسان و انسانیت این نفرات بیچاره و مستاصل را به صدام می فروخت و به تعدادشان از مخابرات دیکتاتوری سابق عراق سرانه می گرفت امروز تمامی تلاش خود را می کند تا با زد و بند با جناحهای وابسته در دولت آلبانی و خرید نفرات در کمیساریا و با تبانی کثیف ترین سرویسهای اطلاعاتی و گروههای مافیایی مستقر در بالکان نگذارد تا این افراد بخت برگشته حتی یک برگه هویت داشته باشند و به عنوان یک انسان از حداقل حقوق انسانی برخوردار باشند.
این فرقه از یک طرف پای میز دریوزگی در مقابل خبیث ترین دشمنان مردم خاورمیانه نشسته مدتی نه چندان دور برای سر پوش گذاشتن بر روی کارهای کثیف خود در قرارگاههای اهدایی صدام مارش نبرد با آمریکا را به عنوان مارش آماده باش خود استفاده می کرد تا به قول خودش اعضا و عناصر رجوی دندان آمریکا را بکشند و به امپریالیسم درسی بدهند. این همان فرقه است که در بیابانهای عراق تکرار می کرد و تهدید می کرد که کسی به فکر رفتن به آمریکا و یا گرفتن کمک از آمریکا جهت خارج شدن نباشد.
این فرقه همان فرقه ای است که همزمان خودش سربازان آمریکایی حاضر را با برپایی میهمانیهای مختلف و دادن سور و هدیه و هزار کثافتکاری سرگرم و جذب می کرد تا مبادا جلوی سرکوب اعضای نگون بخت را بگیرند.
این فرقه حال در این کشور نیز با واسطه قرار دادن خود و در دست گرفتن مقرری و حقوق ناچیز و نان شب اعضای جداشده اقدام به مزدور سازی و جاسوس پروری کرده است و در تمامی تلاشهای خود می کوشد تا به هر نحوی شده از افراد جدا شده برای نیروهایی که در داخل مناسبات متزلزل هستند و به دنبال موقعیتی هستند تا خود را رها کنند لولو بسازد. زهی خیال باطل که با پشتگرمی صدام نتوانستید جلوی فرارها را بگیرید و مردم زندان ابوغریب را به اشرفتان ترجیح دادند. اینجا که یک صدم غلطهای آن زمانتان را هم نمی توانید بکنید.
این فرقه این روزها با خواندن بریفهایی در درون مناسبات و اینکه افراد جداشده چه، چه بوده اند و یا شده اند و با قطع کردن رزق و روزی افراد آنها را در گرداب گرسنگی و مرگ قرار می دهد آن هم بعد از اینکه تمامی جوانی و زندگانی این افراد را از آنها گرفته است و برای این افراد راهی باز نگذاشته و متاسفانه کمیساریا نیز تنها یک شاهد بی عمل شده است.
حال که این افراد فریاد مظلومیت خود را به گوش جهانیان می رسانند و تمامی نیرنگهای کثیف این فرقه تباهکار را بر ملا می کنند باید که این چنین به تلاطم بیافتند و مانند سگی ترسو و لرزان شروع به پارس کردن بکنند و با فریاد ای دزد، ای دزد چهره کثیف خود را بپوشانند.
آری در اینجاست که با بگیرید بگیرید و ای دزد ای دزد کردن و با سفسطه کردن و قلب واقعیت در تلاش هستند تا خود را بی گناه و سایرین را گناهکار جلوه بدهند.
غافل از اینکه عصر ارتباطات است و دیگر دوران اسارتگاهی بنام اشرف سر آمده است و افراد با استفاده از وسایل ارتباط جمعی فریاد دادخواهی خودرا به گوش دنیا میرسانند.
حال باید از این فرقه کثیف سئوال کرد که چه شد که این آدمها بعد سی سال که با شما بودند به یک شبه مزدور و فاسد شدند این همه سال چه برآنها گذشت ؟
آیا هرکسی که بخواهد زندگی آزاد و شرافتمندانه داشته باشد، مجرم است ؟
آیا باید حتی بعد از جداشدن از شما نیز طوق لعنت شما برگردنش تا آخر عمرش بماند ؟
آیا جاسوسی برای شما آزاد و مباح است اما برای دیگران کثیف و حرام ؟
وقتی همین پول نان شب و حق این افراد را بعد سی سال و دادن تمامی عمر و سرمایه خود به شما نمی دهید و به امان خدا رها می کنید آن هم در کشوری که خودش غرق فساد و تباهی است این افراد چه باید بکنند ؟ و اگر دردمان کم بود شما نیز با خرج پولهای کلان هم دولت مربوطه را خریده اید وهم کمیساریا را.
ننگ بر شما که درون کاسه را کثیف نگه می دارید و بیرون را پاکیزه، پشه را صافی می کنید اما شتر را با پوستش می بلعید .
آری دوران شما به سر آمده است و آفتاب عمر شما همچون رهبرتان در لب بوم است و باشد که روزی پاسخ همه جنایتهایتان را در برابر مردم بدهید.
آان روز دور نیست و جز سیاهی و تباهی بر پیشانی شما چیزی نخواهد نوشته شد.
یادداشت از حسین نجات
انتهای پیام