هر روز خبر آزادی اسیری بعد از سال ها اسارت در فرقه بدنام و فریبکار رجوی به گوش می رسد. فریاد دادخواهی جداشدگان درخاک آلبانی و زیرگوش سازمان های حقوق بشری و افکارعمومی مردم آلبانی طنین افکن است. اعضای نگون بختی که عمر و سرمایه جوانی خود را درسراب شعارهای فریبنده مسعود و مریم تلف کردند و اسیر در زنجیر سیم های خاردار و برج های سربفلک کشیده برای چنین روزی دست به دعا داشتند.
آنها گاهی درخلوت خاموش خود به یاد و در غم کشته شدن یارانشان چون مرتضی بهشتی می گریستند ولی آه و ناله شان درزیرسرکوب وحشیانه رجوی درگلو شکسته می شد.درسالیان سیاه حاکمیت ننگین صدام حامی رجوی ندای حق طلبانه انها برای خروج از فرقه و انتخاب حق مسلم تعین سرنوشت در زندان ابوغریب و دیگرشکنجه گاه های عراق در هم می شکست.
رجوی آن روزها که پشتش به حمایت اربابش صدام گرم بود در مقابل کوچک ترین اعتراضات اعضا مشت آهنین نشان می داد و آنها را به زندان و اعدام تهدید می کرد. آنگاه که صدام به درک واصل و رجوی درغم ارباب خود عزادار گردید. خانواده ها بعداز سال ها برای دیدن عزیزان خود به پادگان اشرف آمدند ولی باز با سیاست سنگ باران ، فحش و ناسزای سرکردگان رجوی مواجه شدند و با درخواست ملاقات آنها مخالفت شد.
صدها نفر از آنها به دلیل اعتصاب غذای اجباری و طولانی به بیماری های قلبی، کلیه و کبد دچارشدند و برخی دیگر به دلیل عدم رسیدگی های پزشکی با بیماری سرطان از پای در آمدند درحالی که در همان شرایط هزاران دلار خرج پروتز ، عمل جراحی صورت، کفش، کیف و لباس می شد!
آری دریک کلام اسیران فرقه تمامی سرمایه های خود را پای مریم ریختند و زندگی را باختند اما اکنون آفتاب آزادی و رهایی اسیران فرقه درحال طلوع کردن است.شب سیاه و سرد اختناق و سرکوب رجوی درحال غروب کردن است. هرروز ستاره ای از آسمان غم زده وستم دیده رجوی به دنیای آزاد طلوع می کند و پیام دیگر اسیران را بگوش خانواده هایشان و افکارعمومی جهانیان می رساند.
فرقه رجوی از حضور اعضای جداشده در تلویزیون آلبانی به وحشت افتاده است. مریم و دیگرسرکردگان شیاد فرقه خیلی تلاش کردند صدای اسیران را در مقرهای مفید و اشرف در نطفه خفه سازند ولی هیهات قصه رنج و هجران اسیران به سر آمده است.
صبح آزادی اسیران درحال دمیدن است وقتی نسلی آزادی را اراده کند برشب سیاه رجوی است که پایان پذیرد و برصبح روشن آزادی است که بدمد.
این را جدایی هر روز و ساعت اعضا در آلبانی گواهی می دهد.
یادداشت خواهر رنج کشیده یکی از اسیران خوزستانی
انتهای پیام