به نظرنگارنده ، انتصاب خانم ” زهرامریخی ” به عنوان مسئول اول سازمان مجاهدین هم زیاد بی ربط به پروسه فرقه نیست ! چطور ؟
همه چیز در حال چفت و جور شدن است ، ابتدا فرقه با یک خیز تحت عنوان ” هجرت بزرگ ” به آلبانی پرش کرد و در سالگرد تاسیس سازمان هم با یک انتقال بزرگ تاریخ ساز و با انتخاب خانم زهرا مریخی ، قصد پرتاب فرقه به جلو و به کره مریخ را دارد !
بنده پیشاپیش از طرف تمامی جداشده ها ، فتح کره مریخ و سرنگونی حکومت غاصب آن را به پیشگاه رهبر مرحوم و فراری ، این شیر همیشه بیدار!!! و رئیس جمهور دوره انتقال که به راستی سلاح استراتژیک ما در نبرد دوران است را به کره مریخ تبریک عرض می نمایم و آرزو دارم در کره مریخ “هزار اشرف ” را محقق و با شعار بیا بیا … همه دشمنان را در کره مریخ خوار و ذلیل کند !!!
اگر توجه شود ، ابتدا فرقه با دادن سلاح و سپس اخراج از اشرف و به دنبال آن اخراج از عراق به آلبانی ، کیلومتر ها از جوار خاک میهن دور و به جوار خاک کره مریخ نزدیک تر شده و حتما از فامیل های خانم زهرا مریخی در کره مریخ پیدا می شود که درمانی برای درد بی درمان فرقه مریم قجرپیدا کند !
رئیس جمهور دوران انتقال هم که پیش زهرا خانم است و با هم می توانند هجرت بزرگ را به مریخ به عنوان یک انتقال تاریخساز رقم بزنند !
اساسا صحبت از ” انتخاب ” در فرقه رجوی ، بیشتر به جوک شبیه است تا واقعیت !
شکنجه کردن ناراضیان ومعترضین ، مهم ترین شاخص انتخاب هرمسئول در سازمان است و مریم رجوی تنها شخص شرکت کننده در انتخاب مسئول اول می باشد !
در حال حاضر مریم رجوی ، در منجلاب مشکلات ریزش نیروئی دست و پا می زند و بعد از ۶ سال تازه یادش افتاده که مسئول اول انتصاب کند !
این انتصاب تنها سرپوشی است به موج فزاینده ریزش ها !
زهرا مریخی و سایر زنان مسئول اول سابق در فرقه رجوی ،مثل کفترچاهی هستند که فقط صدای قد قدشان از ته چاه یحتمل به گوش رهگذرانی چند برسد !
راه اندازی قرنطینه در آلبانی و” مقر مفید “(بزرگترین مقر فرقه در آلبانی ) که اسم شیک و مجلسی زندان انفرادی برای کسانی است که درخواست جدائی دارند ، ره آورد سفر این بار مریم رجوی است!
یک ماه قرنطینه حکمی است که این زن در پنجاه و دومین سال تاسیس سازمان صادر کرده است و هدیه مریم به نیروهاست ! این یک ماه را فرصتی برای مسئولین افراد خواستار جدائی داده تا ” تحت مسئول ” خود را جمع و جور کرده و به مناسبات برگردانند!
از مریم قجر می خواهم که دست از اوهام خون آلودش بکشد و به جای تهدید ، دشنام و پرونده سازی های مفتضح ، و انتصاب های اینچنینی که دردی از او درمان نخواهد کرد ، تسلیم عقل و خرد ( چه توقع بیجایی!!) شود و با جان فرزندان مردم ایران که دراسارت اوهستند ، بیش از این بازی نکند.
یادداشت از فرید
انتهای پیام