آقای شیرگاهی که در این ایام مشغول کار کشاورزی است ، علیرغم خستگی مثل همیشه سر زنده و بشاش بود و به گرمی از ما استقبال نمود. بعد از حال و احوال وقتی صحبت از علی شد، در حالی که نوه دوست داشتنی اش را در بغل داشت، گفت : ”آرزوی من این است که علی از آن فرقه جهنمی نجات یافته و برای خودش زندگی تشکیل بدهد. برای این منظور هر کمکی هم از دستم بر بیاید دریغ نخواهم کرد.” وی ضمن تشکر از تلاش های انجمن نجات استان مازندران گفت : “شما خودتان درد کشیده اید و بنابراین درد افرادی همچون علی که در دست رجوی ها گرفتار هستند را خوب میفهمید . شما درد خانواده ها را درک میکنید و این موضوع در مطالبی که جدا شدگان می نویسند و اقداماتی که انجمن نجات انجام می دهد به خوبی هویداست.”
آقای شیرگاهی که همواره برای رهایی عزیزش تلاش بسیاری کرده و در این مسیر به همراه یکی از برادرانِ علی بارها به پشت درب اشرف هم رفته است، بار دیگر تاکید کرد که تا رهایی علی از دست رجوی ها به تلاش خود ادامه داده و هر کاری از دست شان برآید انجام می دهند. وی گفت : “خدا رجوی ها را لعنت کند که امکان دیدار و ملاقات را از ما گرفتند ولی ما نا امید نیستیم و امیدوارم با رفتن علی به آلبانی این امکان توسط مقامات بین المللی مهیا شود که اعضا بتوانند به صورت آزادانه برای آینده خود تصمیم گرفته و با خانواده های شان ملاقات داشته باشند.”
در پایان هر چند با اصرار زیاد آقای شیرگاهی مبنی بر اینکه ناهار را مهمان شان باشیم مواجه شدیم اما مشغله کاری به ما این اجازه را نداد و با آرزوی این که خانواده شیرگاهی و همه خانواده هایی که عضوی از آنها گرفتار فرقه رجوی شده هر چه زودتر شاهد رهایی فرزندان شان و دیدار با آنان باشند، با خانواده شیرگاهی خداحافظی کردیم.
انتهای پیام / انجمن نجات مرکز مازندران