مریم قجر عضدانلو، حقوق “بشر” و حقوق “زنان ایرانی” پیشکش!، مادران چشم انتظار را دریاب!
حامد صرافپور (عضو سابق مجاهدین)
طی هفته ها و ماه های اخیر، مریم قجرعضدانلو (رجوی)، رهبر خارجه نشین فرقه مجاهدین، تهی از هرگونه احساس انسانی و به گونه ای انزجار آور و بی شرمانه، در شهرهای مختلف اروپا و آمریکا نمایش های حقوق بشری به اجرا در آورده و در هر گردهمایی و سخنرانی برای لابی های صهیونیست خود دم از حقوق زنان و کودکان زده و به مصداق ضرب المثل “آی دزد آی دزد”، ایران را متهم به نقض آن می کند. شگفت اینکه ایشان طی سال های طولانی بزرگترین ناقض حقوق زنان و کودکان و در یک کلام “حقوق بشر” بوده است و اینرا صدها نفر از اعضای جداشده از فرقه تروریستی ایشان شهادت داده و می دهند… البته این ادعاها درحالی است که در طی همین مدت، مسعود رجوی با وقاحت هرچه تمام تر، مخالفان و منتقدان خود را به قتل و ترور تهدید کرده و بدون اشاره به فرار بیش از یک هزار عضو فرقه، با خشم و عتاب نسبت به اعضای اسیر در لیبرتی، از آمار چند نفره جداشدگان و اخراج شدگان سخن گفته و با لحنی توهین آمیز از آنان می خواهد که اگر “اهل مبارزه” نیستند از فرصت چراغ خاموش! استفاده کرده و پی کار خود بروند!.
در وصف وقاحت این رهبر قدرت طلب فراری کتاب ها نوشته شده و نیازی به تکرار مکررات نیست، اما کاش این زوج ریاکار، از داخل کمپ لیبرتی اینگونه رجزخوانی می کردند، جای تأسف و انزجار اینجاست که مریم قجرعضدانلو در شروع بمباران نیروهای ائتلاف، در اولین روزی که قرار بود “عاشورای رجوی!” رقم بخورد، یاران خود را تنها گذاشت و به فرانسه گریخت و مسعود رجوی نیز چندی بعد در پناه پنتاگون و موساد، و با حمایت بازماندگان حزب بعث عراق به سرداب اختفا پناه برد و صدها نفر از قدیمی ترین اعضای خود را هم قربانی این جابجایی و اختفا نمود. در این شرایط می بینیم که چگونه ایشان از استقامت و فداکاری و مبارزه دم می زند!.
آقای حامد صرافپور عضو سابق مجاهدین ـ منتقد ذهن بیمار مسعود رجوی و خط مشی خشونت آمیز مجاهدین خلق
هدف از نوشتن این مقاله چیزی نیست جز اینکه به مریم قجرعضدانلو بگویم بی شرمی و پستی شما از حد گذشته و به جرأت باید گفت در طول تاریخ کشورمان هیچ زنی پلیدتر و خونخوارتر از تو یافت نمی شود. تاکنون مشاهده نشده کسی هزاران نفر از نیروهای وفادار خود را به بردگی و بیگاری گرفته باشد و همه تلاش او برای نابودی کسانی باشد که ده ها سال بدون چشمداشت همه زندگی خود را به وی سپرده “امضای خون و نفس داده” و در این راه از هیچ فداکاری دریغ نکرده باشند. به همین دلیل این پدیده در تاریخ نایاب است و تصور نمی کنم در تاریخ هیچ ملتی هم چنین موجودی وجود داشته باشد.
مریم با ریاکاری برگرفته از رهبرش مسعود، هر از چندی برای کودکان پاکستان، سوریه، غزه، ایران و عراق اشک می ریزد و پیغام می فرستد اما به طرز چندش آوری چشم بر جنایت های خود و شوهرش بسته است. این الهه ترور و تزویر سال هاست مجوز دیدار خانواده ها با عزیزانشان را نمی دهد. آن طرف دختری را می بینیم که ۲۵ سال منتظر دیدار با پدرش است… آنسوتر مادری است که می خواهد بعد از ده ها سال فرزندش را ببیند… آن سو خواهران و برادرانی هستند که منتظر دیدار هستند. هر سو نگاه کنید خانواده هایی چشم انتظار دیدار مانده اند. اما دریغ که احساسات این زن جنگ افروز جریحه دار شود و دل به حال کسی بسوزاند. بعکس، دستور سرکوب و سنگسار مادران پیر را صادر می کند و آنان را نه خانواده اعضای مجاهدین، که مزدور و خائن صدا می زند. این همان درونمایه پلیدی است که از یک طرف نگران کودکان و زنان ایرانی ست و از سوی دیگر به همان زنان و مادران ایرانی حمله کرده و آنان را مورد اهانت قرار می دهد.
خطاب من به این زن ریاکار این است که دیر یا زود در پیشگاه ملت بزرگ ایران به محاکمه کشیده خواهید شد، هرچند که امروز هم از دید آنان جز تفاله موساد و عربستان و… نیستید که بعد از سقوط صدام آواره کوی این و آن سازمان امنیتی بیگانه شده و بر در ارباب بی مروت دنیا نشسته اید تا برایتان لقمه گیرند.
خانم مریم رجوی!
بر در ارباب بی مروت دنیا/ چند نشینی که خواجه کی بدر آید؟
یادت هست مسعود رجوی نزدیک به دو دهه قبل آمریکا و اروپا را “ارباب بی مروت دنیا” می خواند؟ امروز شما نه تنها بر همان در تکیه زده اید که خود مبدل به بی مروت ترین دیکتاتور ضدبشر شده اید. امروز دم از حقوق زنان ایرانی می زنید در حالیکه ده ها زن را مقطوع النسل کرده، صدها زن دیگر را به کنیزی مسعود رجوی برده اید و هزاران مادر، خواهر و دختر را از دیدار عزیزان خود محروم کرده اید.
خانم مریم رجوی!
اگر خود را به خواب زده ای، باید بگویمت که به بد خوابی فرو رفته ای و اگر خود می دانی روزانه چه جنایت هایی مرتکب می شوی، آگاه باش که از عدالت گریزی نداری. بگذار یادآور شوم که هزاران مادر ایرانی به خاطر وجود شما و جنایت های ضدانسانی شما دچار آسیب های شدید روحی و جسمانی شده و روزانه شما را نفرین می کنند. بگذار یادآور شوم که صدها و هزاران ها مادر به خاطر قدرت طلبی شما داغدار و گریان شده و یا دارفانی را با ایست قلبی و مغزی وداع گفتند. همه این رنج و آزارها از یادنرفتنی است و باید تقاص آنرا بپردازید.
خانم رجوی!
به جای دلسوزی برای زنان ایرانی، به چشمان غمناک و در انتظار این مادر نگاه کن!
خوب نگاه کن، مگر برای “مادر صادق” ناله سر نداده بودی؟ مگر برای تروریست های سوری و النصره اشک نمی ریختی؟ مگر نگران حال فلان مادر عراقی و سوری نیستی؟ آیا این مادر را می شناسی؟ ایشان خانم رضایی (مادر میرباقری ها) است. حتماً خوب ایشان را می شناسی، ایشان مادر “سید اسماعیل، زهرا سادات، کبری، سید علیرضا و اکرم السادات میرباقری” است. آیا خبر داری به مدت چند دهه این مادر را تنها و بدون فرزند گذاشتی؟ آیا خبر داری که سید اسماعیل پسر بزرگ این مادر در سنین نوجوانی بخاطر قدرت طلبی شوهرت اعدام شد و جان باخت؟ آیا می دانی که خانواده این “مادر” از هم پاشید و خودش بیش از ربع قرن تنها و بی سرپرست در میان طعنه این و آن اشک ریخت؟ آیا مطلع هستی که شوهرت چهار فرزند دیگر این مادر را دزدید و اسیر سیاست های ضدایرانی خود کرد؟ حتماً مطلع هستی که خانم زهراسادات میرباقری در تاریخ ۹ بهمن ۱۳۸۹ از اشرف فرار کرد و بسیاری از جنایت های شما در حق زنان را افشا نمود. حتماً آگاه هستی که کبری و سید علیرضا بر اساس سناریویی که شما طراحی کرده اید به آلبانی رسیده اند و حتماً اطلاع داری که اکرم السادات هنوز در لیبرتی اسیر است!.
خوب نگاه کن، چرا دلت برای این مادر نمی سوزد که از درد دوری عزیزانش دچار مشکل قلبی شده و چشم انتظار فرزندانش است؟ ای ریاکار چرا برای او پیام تسلی بخش نمی فرستی؟ چرا دخترش را در لیبرتی اسیر کرده و اجازه نمی دهی با مادر چشم انتظار خود گفتگو کند؟ آیا بویی از انسانیت برده ای؟
خوب بنگر! او هم یک “مادر” است. مادری که تو به فرزندانش اجازه نمی دهی با او دیدار و یا حداقل تلفنی صحبت کنند. راستی چرا به فرزندانش نمی گویی با او تماس گرفته و در این روزهای تلخ و سخت دلداری اش دهند؟
خانم رجوی!
سال های طولانی اعضای فرقه را وادار می کردی در نشست های مختلف (عملیات جاری، دیگ، دیگچه، طعمه، غسل هفتگی…) به همدیگر بتازند و به اصلاح بر روی همدیگر تیغ بکشند و یکدیگر را “بی شرف، بی شرم، پفیوز، احمق، کثافت، خائن و بی همه چیز” خطاب کرده و به همدیگر چیزهایی بگویند که تنها شایسته شوهر فراری ات بود. بله، تاریخ نشان داد تنها کسی که شایسته این القاب است شما هستید. چشمان غمناک این مادر گویای این واقعیت تلخ است… خوب نگاه کن! آیا ذره ای شرف و وجدان در تو مانده که موجبات شرم را برایت فراهم سازد؟ بعید می دانم در وجود تو ذره ای انسانیت برجای مانده باشد وگرنه خود مسعود رجوی از قول لنین می گفت “شرم یک احساس انقلابی” است. اما تو حتی از موضع انسانی هم شرم نداری چون انسانیت در درون شما خشکیده است.
خانم رجوی!
ما بخوبی می دانیم که چرا دو فرزند این مادر را به آلبانی فرستادی و سومی را جدا کردی تا در لیبرتی تنها بماند. تصور نکن نمی فهمیم چگونه حساب و کتاب می کنی و سناریو می چینی!. این تلاش ها هیچ سودی به حال شما نخواهد داشت و جلوی فروپاشی محتوم شما را نخواهد گرفت. تو هرگز نخواهی توانست با اراده و خواست خداوند بجنگی!
راستی چرا فائزه محبتکار را به آلبانی فرستادی؟ آیا ایشان مشکل جسمانی و روحی دارد؟ چرا صدها نفر معترض را زودتر ترخیص نمی کنی؟ آیا خانم محبتکار هم در چراغ خاموش از لیبرتی خارج شد؟ مگر ایشان و سایر نفرات مشابه عاشق مبارزه و ماندن در لیبرتی نیستند؟ چرا معاون تشکیلاتی خود را به آلبانی می فرستی؟ آیا افرادی که به آلبانی ارسال شده اند نیازمند قیم هستند؟
لطف کرده به خانم فائزه محبتکار بگو لیست دروغ های جمع آوری شده توسط نگارنده (حامد صرافپور) که نشان از نقض عهد “فدا و صداقت” شما داشت و در سال ۱۳۸۲ به ایشان دادم را برایتان بیاورد. شاید بهتر متوجه شوید که خائن و مزدور چه کسی است…
هنوز فراموش نکرده ایم وقتی که یکی از لمپن های دربار خود را روانه کردی تا خواهر خود را به خاطر انتقاد از خودت لقب “ماماچه پلیدک” بدهد. آیا امروز برای همگان عیان نشده که این لقب شایسته چه کسی است؟ آیا این صفت شایسته کسی جز خودت است که اینهمه جنایت مرتکب شده ای؟
حقا بزودی ستمگران خواهند دید که چگونه سرنگون خواهند شد، سرنگون شدنی…
حامد صرافپور
۲۸ نوامبر ۲۰۱۴
۷ دی ۱۳۹۳
زن در مناسبات مجاهدین موجودی ست عاری از هر گونه احساسات متعالی مادرانه ، زنانه ، عاشقانه و امیال این جهانی