• امروز : شنبه - ۳ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Saturday - 23 November - 2024

نگاهی به جریان ریزش نیرو در فرقه رجوی

  • کد خبر : 10335
  • 01 سپتامبر 2017 - 23:03

نخستین موج ریزش نیرویی بعد از اعلام مبارزه مسلحانه در سی خرداد سال شصت و فرار رجوی از ایران بود که نیروها بخاطر این تصمیم اشتباه رجوی و بعدش تنها گذاشتن نیروهای بی دفاع زیر تیغ اعدام و زندان و فرار کردن خودش به فرانسه و رویارویی سازمان با مردم ایران که درگیر یک جنگ خارجی با عراق بودند ؛ مسئله دار شده و سازمان که از فردای انقلاب با تبلیغات وسیع و گسترده در فضای باز سیاسی آنموقع رشد بادکنکی کرده بود ؛ شروع شد و موج عظیمی از هواداران و اعضای سازمان راهشان را از رجوی و باندش جدا کرده و از این سازمان تروریستی جدا شدند .

دومین موج ریزش نیرویی و جریان مسئله داری در زمانی که رجوی در فرانسه با وادار کردن مریم رجوی به طلاق گرفتن از ابریشم چی و ازدواج با خودش تحت عنوان کذایی انقلاب ایدئولوژیکی راه انداخت و بعدش با منحل کردن دفتر سیاسی سازمان خودش را رهبر بلا منازعه و مادام العمر سازمان غالب کرد و نیروهای معترض را سرکوب نمود . و نه تنها مسئولیت همه شکست هایش در ایران و گیر افتادن تیم های عملیات تروریستی اش در ایران و کشته و دستگیر شدن شان را نپذیرفت بلکه آنها را ناشی از کم کاری نیروها دانست و در همین رابطه علی زرکش که آنزمان فرماندهی کل سازمان در عملیات داخل کشور بود و همچنین  مخالف این انقلاب کذایی هم بود را خلع رده کرده و به عراق فرستاد تا در قسمت ارکان سازمان در پایین ترین رده تشکیلاتی قرار داشته باشد .لذا نیروها بخاطر همین عدم مسئولیت پذیری رجوی بخاطر به کشتن دادن نیروها در ایران با ترسیم خط و خطوط اشتباه و بعدش راه اندازی طلاق و ازدواج نامشروع و تمامیت خواهی اش و راه اندازی دیکتاتوری در سازمانی که بقول خودش دارد برای رهایی مردم ایران مبارزه می کند و مدعی هست که میخواهد آزادی را برای مردم ایران به ارمغان بیاورد؛ حسابی مسئله دار شدند و موج عظیمی از ریزش نیرویی در سازمان حتی در سطح فرماندهان بالا راه افتاد که در همین رابطه حتی کلی از شورایی ها هم از سمت خود استعفاء دادند .

سومین جریان مسئله داری با رفتن رجوی به عراق و نوکری صدام که در حال جنگ با ایران بود و بعدش شرکت در جنگ ایران و عراق و کشتن سربازان در مناطق مرزی تحت عنوان عملیات سرنگونی بود که رجوی برای سرکوب نیروهای مخالف و مسئله دار به آنها مارک ترسو بودن می زد .

چهارمین موج ریزش نیرویی بعد از عملیات به اصطلاح سرنگونی فروغ و بعدش راه اندازی طلاقهای اجباری در سازمان توسط رجوی بخاطر اینکه همه تقصیرات شکست بزرگش را در عملیات فروغ به گردن نیروها بیندازد و سرکوبشان کند . به همین خاطر نیروها حسابی  و معترض بودند و سازمان با  یک موج سنگینی از ریزش نیرویی مواجه شد .

پنجمین موج ریزش نیرویی در زمانی بود که سازمان تحت عنوان سلسله عملیات مروارید به کردکشی و سرکوب شیعیان جنوب عراق پرداخت و بدین وسیله به کمک صدام شتافت که بخاطر اشغال کویت و بعدش شکستش از ائتلاف خلیج به رهبری آمریکا ؛ حسابی ضعیف شده بود و در نتیجه جنبش های آزادیخواهی کردها در شمال عراق و شیعیان در جنوب عراق فعال شده بودند که سازمان به  یاری صدام حسین دیکتاتور شتافت و به سرکوب آنها پرداخت . لذا به هین خاطر نیروهای سازمان حسابی عصبانی بودند و سازمان با یک موج دیگری از ریزش نیرویی مواجه شد .

ششمین موج ریزش نیرویی بعد از سقوط صدام و خلع سلاح سازمان اتفاق افتاد و نیروها وقتی دیدند که مریم رجوی خودش به فرانسه گریخته و مسعود رجوی به مخفیگاه رفته و نیروها را زیر مهیب ترین بمب باران ها در طول تاریخ جنگ ها در عراق تنها گذاشته اند ؛ حسابی معترض بودند و بیش از هزار نفر از نیروهای سازمان اعلام جدایی کرده و به کمپ تیف تحت نظر آمریکایی ها رفتند .

و اکنون هم بعد از تخلیه کامل اشرف و اخراج از عراق و منتقل شدن نیروها به کمپ آپارتمانی در شهر تیرانا در کشور آلبانی نیروها حسابی مسئله دار هستند و سازمان با موج عظیمی از ریزش نیرویی مواجه هست و مریم رجوی تمام تلاشش را معطوف این کرده که این تشکیلات در حال فروپاشی مطلق را سر پا نگه دارد و از موج ریزش نیرویی بکاهد و در همین راستا به بهانه های مختلف به آلبانی رفته و دیدارهایی نظیر دیدار چند سناتور آمریکایی و سناتور مکین را راه اندازی کرده و همچنین سعی می کند با راه اندازی فراخوان جنبش به اصطلاح دادخواهی و اعلام مرحله سرنگونی به نیروها انگیزه ماندن در تشکیلات پوسیده و زوار در رفته اش بدهد . ولی نیروها انبوهی سئوال بی جواب دارند ؛ سئوالاتی نظیر رجوی کجاست و دستاورد رفتن به عراق چی بود و چگونه می توان در البانی با این ارتش بی سلاح و بدون پایگاه استراتژیکی اشرف در عراق سرنگونی را محقق کرد ؟ و همچنین نیروها سئوال می کنند که مگر سازمان برای مبارزه با امپریالیست جهانی به سرکردگی آمریکا تاسیس نشده بود ؟ پس چی شده که حالا  سازمان به افراطی ترین جناحهای جنگ طلب همین امپریالیست آویزان شده و دست به دامن آنها گشته است تا سرنگونی را برایش محقق کنند؟ لذا به همین خاطر سازمان با موج سنگینی از ریزش نیرویی در آلبانی مواجه هست و مریم رجوی در تلاش هست که نیروها به یک جایی دور افتاده در کشور آلبانی منتقل کند تا نیروها در بی خبری مطلق باشند و بدین وسیله از این موج ریزش نیرویی کمی بکاهد و بتواند این آخرین سنگر تشکیلاتی اش را چند صباحی بیشتر سر پا نگه دارد .

حالا با این مقدمه می پردازیم به سئوال اساسی که علت این مشکل اساسی ریزش نیرویی که سازمان با آن مواجه هست چیست ؟ اگر به دلایل ریزش نیرویی در سرفصل های مختلف که در بالا بدان اشاره کردم دقت بفرمایید مشاهد می کنید که تنها دلیل اصلی ریزش نیرویی در سازمان در مقاطع مختلف تصمیمات اشتباه و عدم مسئولیت پذیری و پاسخگویی این اشتباهات توسط شخص رجوی بوده است که با اندیشه فرقه گرایانه اش و تحلیل های آبکی اش نیروها را با خط و خطوط اشتباه به کشتن داده و بعدش هم نه تنها پاسخگو ی اشتباهاتش نبوده بلکه مسئولیتش را به گردن نیروها انداخته و با ایجاد یک تشکیلات مخوف و استالینی و تار عنکبوتی به سرکوب شدید نیروها در سازمان پرداخته است. بنابر این خیانت ها و جنایات رجوی در حق مردم ایران و مردم عراق و نیروهای معترض ؛ بخاطر اندیشه فرقه گرایانه و اصرار بر استراتژی ترور و خشونت ؛ عامل اصلی ریزش نیرویی و جریان مسئله داری در سازمان بوده و بس . و امروز این مشکل لاعلاج در کمپ آلبانی هم گریبان مریم رجوی را گرفته که علی رغم همه تلاشهای مذبوحانه اش راه به جایی نبرده و ازاین مشکل لاعلاج راه گریزی ندارد.

یادداشت از علی جهانی

انتهای پیام

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=10335