سلام، شاید به این فکر می کنید که الان در اسارتگاه فرقه رجوی در آلبانی چه می گذرد. من که خودم هم تا چند وقت پیش در اسارتگاه رجوی بودم بعضی مواقع به این فکر می کنم که بر سر نفرات الان چه فشارهایی هست.
شرایط فوق العاده سخت بود. بخاطر همین، اسم ماه رمضان که میامد فقط روز شماری می کردیم که هر چه زودتر این ماه تمام شود و الان این شرایط در تیرانا هم همین بود. نفرات بخاطر شرایط و ضوابطی که میگ ذارند، شرایط داعش گونه ای که بسیار بسیار سخت می گذرد، و الان هم که به پایان ماه رسیدیم روز از نو.
از این نفرات تعدادی که به اصطلاح قابل اعتماد هستند ریل کلاسها و آموزشهای خود را می روند و تعدادی هم که از اول توسری خور بودند باید به سر کارهای مشقت بار بروند.
الان هم که مسؤلین این فرقه تمام تلاش خود را می کنند که جایی را برای اسکان در نظر بگیرند که در بیابانی در اطراف تیرانا باشد که نفرات هر چه بیشتر از محیط شهر دور باشند چون که اینها فهمیده اند که نفرات هر چه دورتر از جامعه و مردم باشند دیگر نمیتوانند رفت و آمدی به شهر داشته باشند تا به اصطلاح جدا شدنها کمتر شود و آگاهی افراد در مراتب همان اشرف و لیبرتی باشد تا نفهمند به سر آنها چه میاید. مکانی که دور تا دور آن را حصار بکشند تا افراد را مثل قبل زندانی کنند.
ماهیت این فرقه یعنی همین که افراد خلص تحت نظر قرار بگیرند تا بتوانند افرادی که بخواهند جدا شوند را به هر صورتی سرکوب کنند تا این افراد مثل قبل مادون آگاهی باشند. ولی من به عنوان یک جدا شده که الان در آلبانی هستم و نفرات فرقه که همه از دوستان عزیز خودم هستند را در روز میبینم و افسوس می خورم که چه به سر اینها آورده اند که حتی الان که در بیرون هستند آگاهی ندارند و اختیارشان دست فرقه است. ما آنها را تنها نخواهیم گذاشت و با افشاگریها خود به جنگ این فرقه خواهیم رفت.
انشالله به بزرگی وعظمت این ماهی که گذشت تمام نفراتی که در بند این فرقه هستند آزاد شوند و به آغوش خانواده های خود باز گردند.
به امید آن روز
یادداشت از ز.ش جداشده در آلبانی – ۵ تیر ۱۳۹۶
انتهای پیام