به نام خداوند علیم و رحیم
برادرم ، رحیم سهرابی سلام
آیا فکر نمی کنی که سالهاست چشم به راه توایم که شاید تو از چنگال فرقه ی کثیف رجوی تروریست نجات یابی؟ غم فراق تو همه ما را نگران کرده و در این مدت و چند دهه ما بخاطر دوری شما از زندگی لذت نبردیم. هر غروب به یاد آن برادر دلسوز و مهربان هستیم که در چه وضعیتی و حال و شکنجه روحی و روانی هستی؟ وقتی به اشرف آمدم در یک نگاه متوجه کلیه حرکات شما شدم که در چه ذلت و خواری هستید. اکنون همه شما از چاله به چاه افتادید. مریم قجر به تیرانا آمده تا یک بار دیگر راه قربانی کردن شماها را هموار کند. برادر عزیزم تمامی اوقات در ذهنم هستی و تا زمانی بیادت هستم اشک خونبار از چشمانم خشک نمیشود. آیا میدانی با نبودنت………؟
ما همه اعضای خانواده یکی هستیم و برای نجات جان شما که مریم قجر راه قربانی را به پیش گرفته ( همچنان که این همه جوانان را در فرقه به عناوین مختلف با شکنجه های مستقیم و غیرمستقیم و با ترفندهای مختلف کشته و شهید نامیده هنوز خیال کشتن تک تک شما را دارد ) حرامش میکنیم. و تا آخرین لحظه برای نجات جان تو تلاش میکنیم. هر وقت صندوق را باز میکنم پیراهنت را غرق بوسه کرده و برای سرنوشتت می گریم!
اگر خدا بخواهد تا نهایت تلاش خواهیم کرد تا از زندان مخوف قجر آزاد شوی! شما در زندان ذهنی هستید از جنایات این فرقه کثیف بیخبرید.! انشاالله نجات خواهی یافت و متوجه جنایاتشان خواهی شد که تمام عمر گرانمایه ات برای آن مخوف از بین رفت! عید امسال را مانند هر سال در کنار پیراهن چند دهه پیش همراه با خانواده مان آغاز میکنیم.
فاطمه سهرابی خواهر دلتنگ رحیم سهرابی