با سلام به دوستان قدیمی ساکن در کمپ تیرانا
اینجانب علی جهانی که زمانی در بین شما در کمپ اشرف مشغول فعالیت بودم و مثل شما یکی از قربانیان سازمان فرقه گرای رجوی هستم ؛ ضمن عرض صمیمانه ترین تبریکات به شما بخاطر خروج از کشور نا امن و جنگ زده عراق که بشدت مورد تهدیدات جانی قرار داشتید و خدا را شکر که از این تهدیدات جانی رهایی پیدا کرده و به کشور امن آلبانی منتقل شدید .
دوستان عزیز
اکنون که به لحاظ جسمی از کشور نا امن عراق رهایی پیدا کرده اید بهتر است کمی به گذشته سازمان و عملکرد فرقه گرایانه رهبری اش نگاهی بیندازید و بعد به لحاظ ذهنی هم از این تشکیلات فرقه ای رهایی پیدا کنید و خود تان برای آینده زندگی و مبارزه تان تصمیم بگیرید و تابویی را که رجوی بخاطر استثمار هرچه بیشتر تان تحت عنوان بریدگی ساخته است را بشکنید و این دیوار قطور را فرو ریخته و از سازمان جدا شده و خودتان تصمیم بگیرید که چکار کنید .
دوستان عزیز
رجوی شیاد خودش به عراق آمد و گفت می خواهد آتش بر افروزد در کوهستانها و با همین بهانه همه ما را روزی به عراق کشاند و گفت می خواهد با تاسیس ارتش به اصطلاح آزادیبخش سرنگونی را محقق کند و بدنبال آن به بهانه عملیات سرنگونی تعداد کثیری از بهترین نیروها را در تنور جنگ ریخت و به کشتن داد که یک قلم آن در عملیات به اصطلاح فروغ بیش از هزارو پانصد تن کشته و مفقود شدند و بعدش بدون اینکه مسولیت شکست نظامی اش را که نتیجه تحلیل های غلطش بود بپذیرد آنرا گردن ما انداخت و گفت چون شما وابستگی خانوادگی داشته اید نتوانسته اید سرنگونی را محقق کنید و بعد طلاقهای اجباری را تحت عنوان انقلاب کذایی مریم براه انداخت و گفت این برای ضرورت سرنگونی است و بدنبال آن هم با آمدن خاتمی بعنوان رئیس جمهور گفت به دور دوم نمی رسد و با همین تحلیل های آبکی برای سرگرم کردن و سرکار گذاشتن ما دوره هایی نظیر تکاوری و آ۷۷ و سین آ و راهگشایی و دوران بند سین راه انداخت و با عملیات خمپاره باران مناطق مسکونی و کشتن مردم بی دفاع غیر نظامی تحت عنوان عملیات نامنظم و داخله گفت می خواهد رژیم ایران را به نقطه سرنگونی برساند که نه تنها چنین نشد بلکه تعداد زیادی از نیروهای سازمان کشته شدند و بعد هم که خاتمی به دور دوم رسید بجای اینکه قبول کند که تحلیل هایش آبکی بوده است گفت شما خوب کارتان را انجام نداده اید و بعد هم آن نشست های طعمه را گذاشت و به مدت چهار ماه و نیم ما را تحت بدترین فشارهای جسمی و روحی و روانی گذاشت و در ادامه اش برای سرکوب و خفقان و سانسور شدید در تشکیلات مخوفش آن نشست های مغز شویی و تفتیش عقاید را تحت عنوان عملیات جاری و غسل هفتگی را راه اندازی کرد که همه ما شاهد بودیم که این دوران بیشترین فشارهای روحی و روانی و جسمی روی ما بود
دوستان عزیز
همه ما شاهد بودیم که در زمان وقوع جنگ آمریکا علیه صدام در حالی که همه دنیا می گفتند جنگ صورت خواهد گرفت رجوی می گفت جنگ نمی شود و اگر هم جنگ شد به محض مورد حمله قرار گرفتن قرار گاههای مان ما به سمت ایران می رویم و سرنگون می کنیم ولی دیدید که ما را در کوههای حمرین عراق زیر مهیب ترین بمبارانها تنها گذاشت و خودش به مخفیگاه رفت و زنش هم که خود را رئیس جمهور مادام اعمر می داند به همراه چهارصد تن از سوگلی هایش به پاریس گریخت و عده ای از زیر این بمبارانها کشته و مجروح شدند و دست از پا درازتر به اشرف برگشتیم و بدنبال آن هم در حالی که رجوی می گفت سلاح ناموس مجاهد خلق هست تن به خلع سلاح داد و با سازش خود با ارتش آمریکا همان کشوری که از نظر سازمان زمانی امپریالیست جهانی به سرکردگی اش بود ؛ تحت عنوان حرکت موازی حاضر شد برای آن نوکری کند .
دوستان عزیز
رجوی با مخالفت خودش با خواسته برحق مردم و دولت منتخب شان که خواهان خروج سازمان از عراق بودند و سنگ اندازی و کارشکنی در امر انتقال شما از اشرف به لیبرتی و از آنجا به کشورهای ثالث ؛ عده ای از شما ها را به بهانه های حفظ اشرف و جفظ اموال اشرف و اصرار بر ماندن در عراق و اصرار بر استرتژی مبارزه مسلحانه در عراق بعد از سقوط صدام به کشتن داد . ولی سر انجام بعد از سی سال مجبور شد به این خواسته بر حق مردم عراق تن بدهد و شکست استراتژی اش را همگان به عیان دیدند .
دوستان عزیز
حال که موفق شده اید به یک مکان امن منتقل شوید و دیگر آن دغدغه خاطر به دلیل تهدیدات امنیتی و خطرات جانی در کشور عراق را ندارید و مجال بیشتری برای فکر کردن دارید بهتر هست که برای آینده خودتان شخصا تصمیم گیری کنید و از زیر یوغ تشکیلات قرون وسطایی سازمان بیرون آیید و از سران فرقه سوال کنید که رجوی کجاست ؟ مرده یا زنده است ؟ و چرا سازمان در این باره هیچ موضعگیری نمی کند ؟ و چرا به عراق رفتیم و این همه به کشتن دادیم و هیچ نتیجه ای عاید سازمان نشد ؟ و دستاورد های رفتن به عراق چه بود ؟ و همچنین سوال کنید که چرا تا کنون با انتقال نیروها مخالفت می کرد و اصرار داشت که در عراق بماند ؟ و مسول ریخته شدن این همه نیروهای سازمان بخاطر اصرار بر ماندن در عراق چه کسی است ؟
دوستان عزیز
مریم رجوی و سران فرقه که جلوتر از شما از عراق فرار کردند این شکست فضاحت بار را پیروزی می دانند و آنرا جشن گرفتند تا به شما بگویند که این خروج از عراق پایان استراتژی سازمان نبوده است و همچنین سران سازمان در کمپ تیرانا هم دست از سر شما بر نمی دارند و برای نگه داشتن شما همچنان در این تشکیلات قرون وسطایی یک سری محدودیتهای از قبیل گرفتن حقوق ناچیز پناهندگی تان و سایر مزایای پناهندگی تان اقدام کرده اند تا شما براحتی نتوانید از چنگ شان رهایی پیدا کنید .
دوستان عزیز
سخن آخر اینکه ؛ همانطور که در عراق ما جدا شدگان توانستیم همه خطرات و مشکلات را بجان بخریم و از چنگال رجوی رهایی پیدا کنیم ؛ شما ااکنون بمراتب راحتر و با مشکلات کمتری می توانید در کمپ تیرانا از چنگال تشکیلات تار عنکبوتی سازمان خود را رها سازید . و به اراجیف تکراری و دروغپردازی های سران فرقه , نظیر اینکه بدون سازمان نمی توانید از عهده کارهای خود بر ایید و یا مبارزه فقط با بودن در سازمان می تواند ادامه داشته باشد , گوس نکنید . چرا که اولا تا کنون با مرور بر گذشته سازمان مشخص شد که مبارزه ای در کار نبوده و همه ما و شما توسط رهبری سازمان سرکار گذاشته شده بودیم و زندگی ما را هم از گرفته و بهترین دوران عمر مان را تلف کرده است و ثانیا اینکه می توان مثل همه گروهها و مبارزان واقعی ؛ هم مبارزه کرد و هم به زندگی به روال عادی ادامه داد و ثالثا اینکه همانطور که ما جداشدگان از سازمان در آن شرایط بسیار سخت در عراق توانستیم با جداشدن از سازمان از عهده کارهای خود بخوبی بر بیاییم شما هم اکنون در این شرایط بسیار راحتر می توانید با جدا شدن از سازمان از عهده کارهای خود بر بیایید .بنابر این از این فرصت طلایی بوجود امده استفاده کرده و با رهایی از چنگال سازمان فرقه گرا سرنوشت خود را بدست گرفته و برای باقی عمرتان خودتان تصمیم گیری کنید و بیش از این اجازه ندهید که سران فرقه رجوی با سرنوشت تان بازی کنند .
با آرزوی بهترینها برای شما
***