ابهام پراکنی و فرقه تروریستی رجوی

کمتر از یکماه از انتشار خبر مبهم و خبرساز مسعود رجوی توسط ترکی الفیصل در مراسم بورژه پاریس در مورخه ۱۹ تیرماه امسال می گذرد.

بنظرم موارد بشرح زیر حایز اهمیت در خصوص این مقوله هستند:
۱- قطعا مناسب نخواهد بود زمانیکه ریئس سابق امنیتی عربستان سعودی در فضایی مبهم چنین صراحتی را بابت فوت مسعود رجوی و انهم دردو نوبت !! بکار میبرد ولی بعدا علیرغم تکذیب غیرحرفه ای شاهین قبادی از عناصر درجه چهارم سازمان در فرانسه، در هیچ مصاحبه ای با العربیه ویا دیگر رسانه های عمومی برای تایید و اصلاح مجدد ان تلاشی نمی کند، به سراغ صحت و سقم این موضوع رفت . گذر زمان اصل ان را رو خواهد نمود . دستپاچگی های فرقه رجوی در تعیین ارباب جدید با چهره ای ارتجاعی و بدسابقه یعنی عربستان سعودی و گرایش با رویکردی عربی در فعالیت های فریبکارانه سیاسی جهت سواستفاده های بعدی سیاسی از این فضای حاصله ، موید عدم مدیریت کافی بر مواضع راهبردی آن حتی با رجوع به حفظ ظواهر و ادعاهای فرقه رجوی می باشد .

۲- مسعود رجوی کارکتری ابهام آمیز همواره با خود یدک می کشیده است . در اوج سختی های بمباران اشرف درزمان حمله نیروهای ائتلاف به عراق در اسفند ۸۲ و بعد فروردین ۸۳ اولین نامه خود را در مقرهای اشرف بگوش همگان میرساند که محل اسکان انها در پایگاه پارسیان بمباران شده !! و گودالی به عمق ۳۰ متر در کنار تختخواب انها بوجود امده و انها توانسته اند از ان مهلکه جان سالم بدربرده اند !! درست یکی دو ماه بعد با دستگیری مریم رجوی در پاریس و اوورسورواز مشخص شده در پایان بهمن ۸۲ مریم رجوی اصلا در عراق حاضر نبوده و بیان چنین داستانی برای فریب افراد نگون بخت قرارگاه اشرف و ابهام سازی بوده است. درست در خصوص فوت مسعود رجوی باز این مولفه ابهام از سوی سازمان و حامیان بد صفت آنها برجسته میشود. همیشه پشت این ابهام پراکنی های مسعود رجوی ضعف های بالقوه و مهم و بزرگی موجود می باشند .

۳- به هر دلیلی و با فرض صحت مردن مسعود رجوی میتوان با رجوع به شناخت های قبلی از بازی های تشکیلاتی ! رجوی برای سواری گرفتن از خلق الله مناسبات مربوطه ! میتوان گفت که شاید ایده سازمان بوده که با برآورد عیان نمودن شخص مسعود رجوی از پستو و مخفی ماندن دنبال شخصیت های اینچنینی مثل ترکی الفیصل باشد که با طرح فوت رجوی بدنبال آشکارسازی رهبری تشکیلات باشد . که بنظر میرسد این درست نباشد چراکه به هردلیلی که ناقض این میباشد ، توسط شاهین قبادی رد شد . در صورت موضوعیت خلاف آن یعنی کشته شدن مسعود رجوی شاید محک زنی متوسط تاثیرات روحی روانی اعضای تشکیلات انجام می گرفت تا تصمیم سازی های جدی برای نحوه بازگویی رسمی فوت رجوی بعمل آید . بی شک میدانیم سازمان رجوی تشکیلاتی قائم بفرد شخص خود مسعود هست و افرادی همچون مریم رجوی و محدثین و ابریشمچی و عباس داوری در دوز و کلک کاری و شیطنت های سیاسی به گرد پای رهبری مخفی شده سازمان نمی رسند . پس مسلما و قطعا اعلام خبر فوت حتی در صورت صحت آن ضربه بزرگی بر پیکره تشکیلات خواهد بود . بی آیندگی و سرخوردگی علاوه بر تشکیلات لیبرتی و آلبانی و اوورسورواز هجمه منفی عجیبی را حتی در سطح هواداران تمام وقت و پاره وقت اروپایی بوجود خواهد آورد .
۴- بنظر می رسد با توجه به نداشتن پایگاه اجتماعی فرقه رجوی در داخل کشور و پناه آوردن آن به لابی های بسیار راست جناح های امریکایی و نزدیک شدن و بده بستان با سران آیپک و سرمایه داران یهودی امریکایی و پناه آوردن به کارهای کثیف همچون جاسوسی های اطلاعاتی در خصوص فعالیت های صلح آمیز هسته ای کشور و……. اعتبار مسعود رجوی از خیلی وقتها با پیاده شدن از هواپیمای جت استار صدام در سال ۱۳۶۵ در فرودگاه بغداد و دست دادن با سران نظامی عراقی از دست رفته ووی در اذهان مردم ایران مرده است .
۵- از طرفی جنجال بزرگ و غیرقابل کنترل علیه فرقه رجوی در خصوص زنده بودن و یا مرده بودن او ایجاد شده که شرایط سیاسی و تشکیلاتی فرقه رجوی یارای حل و فصل مناسب ان را ندارد .
۶- با توجه به تفکرات ضدزن شاهزادگان عربستانی و شروع فصل جدید همکاری های فرقه رجوی با طیف های متنوع و دیگر کشورهای مخالف و گاها دشمن ایران ، برآورد میشود سخنان ترکی الفیصل شاید با احتساب صاحب تشکیلات رجوی شدن بی ربط نباشد تا با شروع جدیدی از ارتباطات با این گروه مفلوک تروریستی همکاری های جدید را آغاز نماید . گذشته تروریستی این سازمان سیاه همه به مسعود رجوی منتسب و مریم رجوی تنها در جایگاهی بظاهر فقط سیاسی و بزک کرده مطیع و فرمانبر خواسته های ضد ملی حاکمان عربستانی باشد .
۷- شرایط و جایگاه فعلی فرقه تروریستی مجاهدین اکنون در حد و اندازه ای قرارگرفته که همان سر و رهبر اصلی سازمان جرات تکذیب ان را ندارد .