درخواست کمک یک مادر مهربان و دلسوز چشم انتظار
از نخست وزیر آلبانی
جناب آقای ادی راما
نخست وزیر محترم کشور آلبانی
با سلام و تقدیم احترام
من مادر امیر اصلان حسن زاده هستم که پسرم یکی از اسیران فرقه رجوی است .
او در سال ۱۳۸۱ هجری شمسی از طریق آدم ربایان فرقه رجوی از یک کاریابی در ترکیه ربوده شد و با هزار ترفند وحیله وارد مقری به نام اشرف در عراق شد.
من حدود سه سال از وضعیت تنها پسرم بی خبر بودم تا اینکه بعد از سه سال وی از کشور آلمان تماس گرفت و گفت من در کشور آلمان هستم وحالم خوب است .
کمی بعد از آن ماجرا یکی از دوستان امیر اصلان از اشرف فرار کرد و به ایران آمد .
او در اولین فرصت با من تماس گرفت و گفت امیر اصلان در وضعیت خیلی اسفبار در اشرف (مخیم العراق)زندانی است .
بعد از پیگیری های مداوم، موفق شدم درسال ۱۳۸۸ با جمعی از خانواده ها که آنها هم سرنوشتی مشابه داشتند ، عازم عراق شوم .
من وجمعی از خانواده ها به فرماندهان فرقه رجوی که مستقر در اشرف بودند درخواست ملاقات دادیم ولی متاسفانه با بدترین تهدیدها و اهانتها روبرو شدیم.
دراین مدت که حدود چهارسال طول کشید پی به تمامی جنایتها و خیانتهای رجوی بردیم .
جنایت هایی چون خودسوزی،خودکشی، شکنجه، اعدام، زنده به گور کردن اسیران و دیگر اقدامات را که می دیدیم و می شنیدیم اضطراب و نگرانی ما صد چندان می شد .
ما برای رهایی اسیرانمان تلاش شبانه روزی نمودیم تا اینکه موفق گشتیم با همکاری دولت عراق و سازمان ملل متحد، محل اسکان اسیران اشرف را بعد از سی و پنج سال به محل دیگری به نام «الحریه » در لیبرتی کنونی تغییر دهیم .
خواسته ما از انتقال این بودکه اسیران در وقت مناسب از این قرارگاه خارج و درکشورهای ثالث پناهنده سیاسی شوند و کشور شما یعنی آلبانی در این ماجرا پیش قدم شد .
آقای ادی راما ، فرزند من به نام امیر اصلان حسن زاده در بین انتقالی های اشرف به لیبرتی بود تا اینکه در شهریور سال ۱۳۹۲ دولت عراق تصمیم گرفت مابقی افراد رجوی را نیز از عراق اخراج کند و در این بین هفت نفر به دلایلی نامعلوم مفقود شدند .
در همین زمان مریم قجر از سرکردگان فرقه رجوی از مقری به نام «اور سورا » در فرانسه به بهانه پیداشدن افرادش دستورتحصن داد. او پسر من را نیز مجبور کرد که دربین این متحصنین باشد.
نزدیک به ۱۰۸ روز پسرم بی دلیل و بهانه به درخواست نفرات فرقه تحصن غذا کرد و بلافاصله با همان حال نا سالم برای مصاحبه رسانه ای آورده شد.
هدف سران فرقه از این کار آوردن فشار روحی بر من بود چرا که سران فرقه مرا می شناختند و می دانستند پیگیر ملاقات با فرزندم هستم.
بعد از آن ماجرا بلافاصله امیراصلان را با نام مستعار و شبانه از لیبرتی به کشور آلبانی منتقل نمودند .
اکنون یکسال از حضور پسرم در کشور آلبانی می گذرد ولی من هیچ خبری از وی ندارم .
جناب آقای نخست وزیر، بنده چندین بار برای شما نامه نوشته، ایمیل ارسال کردم و شماره تلفنی برای تماس با پسرم در سایتها درج نمودم ولی متاسفانه تا کنون هیچ خبری از یگانه پسرم ندارم .
به گفته بعضی از دوستان امیر اصلان ، تنها پسرم در کشور شما به دست مزدوران مریم قجر زندانی و به شدت تحت نظر است بطوریکه حتی اجازه خروج و یا صحبت با دوستان خود را هم ندارد.
جناب آقای «ادی راما »من مادری هستم که مرا شانزده سال از فرزندم دور نگه داشتند.
بنده اینک از شما به عنوان یک مادر استدعا دارم در اولین فرصت دستوری صادر کنید تا بتوانم با پسرم دیداری داشته باشم .
دعای خیر من همیشه بدرقه راه شما خواهد بود .
با سپاس و احترام مجدد
مادر امیر اصلان حسن زاده