آیا هفتم تیر سال شصت
مبارزه بود یا یک اقدام تروریستی؟
بعد از اینکه دوسال و نیم که از انقلاب نو پای مردم ایران می گذشت رجوی بر اثر تحریکات و تبلیغات دروغین و بعدش هم تظاهرات مسلحانه در سی خرداد سال شصت اعلام مبارزه مسلحانه کرد که در حقیقت استارت عملیات تروریستی اش را زد و سازمان با اینکارش باعث بسته شدن فضای باز سیاسی بوجود آمده بعد از انقلاب ضد سلطنتی مردم ایران گشت و بدنبال آن رجوی که تشنه قدرت بود؛ با هدف بسته شدن کامل فضای باز سیاسی و دستگیری و زندانی شدن و کشته شدن تعداد زیادی از نیروهای سازمان و مردم ایران؛ در هفتم تیر ماه همین سال طبق گقته های درونی سازمان توسط یک فرد نفوذی سازمان دفتر حزب جمهوری اسلامی را منفجر کرد که طی این اقدام تروریستی اقای بهشتی و تعداد زیادی کشته شدند و رجوی همیشه به این کار افتخار می کرد و طبق روال همیشگی یک تحلیل آبکی هم داشت که با اینکارش رژیم را بی آینده کرده است .
البته نمی دانم چرا این بی آینده کردن بعد از گذشت سی و پنج سال نه تنها رژیم را بی آینده نکرده است بلکه منجر به قوی تر شدن حکومت ایران شده است و از طرف دیگر این رجوی و تشکیلات قرون وسطایی اش هست که بی آینده شده است و در آستانه فروپاشی کامل قرار گرفته است و رجوی هم خودش از ترس جانش و فرار از پاسخگویی اکنون بیش از یک دهه است که در مخفیگاه بسر می برند.
اما بعد از این مقدمه می پردازیم به این سوال که آیا این اقدام و سایر اقدامات رجوی جزو مبارزه بود یا اینکه یک عمل تروریستی و یک جنایتی بیش نبود ؟
و در همین رابطه سوال از رجوی ها اینست که اگر این عمل مبارزه بود پس چرا علنا مسولیت آنرا تقبل نمی کند و همواره در تبلیغاتش می گوید این انفجار خشم خلق بوده است و هیچگاه حاضر نشده که فردی را که این عمل تروریستی را انجام داده است را حتی در تشکیلات معرفی کند و از او تجلیل کند؟
بنابر این همین خودش بیانگر این حقیقت است که این یک عمل تروریستی بوده است و دلیل دیگر اینکه اگر این اقدام و اقدامات مشابه دیگر سازمان مبارزه بود پس چرا نه تنها باعث ضعیف شدن و بقول رجوی بی آینده شدن رژیم و منجر به سرنگونی نشد بلکه رژیم را قوی تر کرده است طوری که تبدیل به یک قدرت منطقه ای در خاور میانه شده است و قدرت های خارجی آنرا طرف حساب می دانند و با آن بر سر مسایل منطقه گفتگو می کنند ؟
و اکنون بعد از گذشت سی و پنج سال از این تحلیل آبکی رجوی همه به چشم می بینند که این رجوی و تشکیلات استالینی اش هست که با سقوط رژیم صدام حسین و خلع سلاح و از دست دادن قلعه اشرف این پایگاه استراتژیکی و ظرف فرقه گرایی ؛ بی آینده شده است و در استانه فروپاشی و نابودی کامل قرار گرفته است.
بله دوستان رجوی با اعلام مبارزه مسلحانه در سی خرداد سال شصت و استارت زدن استراتژی ترور و خشونت ؛ در هفتم تیر ماه همین سال با انفجار حزب جمهوری اسلامی بطور عملی اقدامات تروریستی اش را تحت عنوان مبارزه برای آزادی شروع کرد و همه شاهد هستیم که این نه تنها دروغی بیش نیست که رجوی و سازمان فرقه گرایش دارند برای رسیدن مردم ایران به آزادی و عدالت اجتماعی مبارزه می کنند بلکه کاملا صد و هشتاد درجه عکس آن ؛ رجوی با اینگونه اقدامات تروریستی اش آزادی بوجود آمده بعد از انقلاب را از بین برد و باعث بسته شدن فضای باز سیاسی گردید و همچنین رجوی بخاطر همین اقدامات تروریستی اش ؛ نه تنها کاملا از مردم دور شد بلکه بطور کامل در جهت خلاف منافع مردم ایران با دشمنان مردم ایران نظیر اسراییل و عربستان و افراطی ترین جناحهای جنگ طلب در حزب جمهوری خواه آمریکا همسو گردیده است .
لذا بخاطر همین به شدت مورد خشم و انزجار آحاد ملت ایران قرار دارد و رجوی دیر یا زود بایستی از مخفیگاه بیرون کشیده شود و پاسخگو ی این همه جنایات و خیانت هایش علیه مردم ایران تحت عنوان مبارزه باشد .
***