نماینده حقوقی ارتش جمهوری اسلامی ایران گفت: ارتش بهاصطلاح ملی آزادیبخش منافقین کاملاً در خدمت اهداف دشمن یعنی رژیم بعث بود.

به گزارش فراق، فرخانی در جلسه ۳۹ دادگاه محاکمه منافقین اظهار داشت: عملیات آفتاب ممکن است شبیه یک حمله معمولی مثل حملهای که یک گروه تروریستی فرض کنید در سیستان و بلوچستان انجام میدهد: چند نفر را در یک پاسگاه به شهادت میرسانند و سپس عقبنشینی میکنند. اما باید توجه داشت که این اقدامات برای آن بود که به صدام اثبات شود اینها توانایی انجام عملیات در آن سطح را دارند و بدینوسیله پروژهها و ماموریتهای بزرگتر به آنها واگذار شود. از منظر اهداف، ارتش بهاصطلاح ملی آزادیبخش کاملاً در خدمت اهداف دشمن یعنی رژیم بعث بود و افراد نظامی و غیرنظامی زیادی را به شهادت رساند، به اسارت گرفت و عملیاتهای متعددی علیه مردم ایران انجام داد؛ دقیقتر اینکه میتوان این ارتش را ارتش یاغیان نامید.
وی گفت: یکی از دلایلی که آنها را یاغی میدانم اینکه مطرودان از سوی جمهوری اسلامی هستند که در عملیاتهایی مانند چلچراغ یا عملیات بزرگتر فروغ جاویدان، رجوی بیانیه داد و طرفدارانش را از کشورهای مختلف گرد آورد. در توضیحاتشان جایی گفته شد که «سرباز نداشتیم» و تاکید کردند که نیروها داوطلب بودهاند؛ اما واقعیت این است که این ارتش از صفر تا صد برنامه آموزشی، برنامه عملیاتی و اطلاعاتی منظم نداشت. ضرورت تشکیل چنین نیرویی از سوی رژیم بعث احساس شد و بهتدریج نیروهایی جذب شدند؛ بخشی از این افراد آموزش ندیده و برخی هم اعضای سازمان در کشورهای دیگر بودند که با فراخوان به داخل صحنه آورده شدند. به آنها شستشوی ذهنی داده میشد و نهایتاً بسیاری از آنها به هلاکت رسیدند و سازمان آنها را «شهید» نامید تا در تاریخ خود ثبت کند.
فرخانی ادامه داد: در ۸ فروردین ۱۳۶۷، خیانت تاسفبار رجوی با حمایت عملیاتی صدام به انجام عملیات موسوم به آفتاب در منطقه فکه منجر شد. یکی از ویژگیهای دیگری که در رهبران این سازمان وجود داشت، بهرهبردن از مظاهر دینی بهصورت نمایشی بود؛ مثلاً با کفش نماز خواندن یا برپایی مراسم عزاداری امام حسین به صورت نمادین؛ برداشت آنها از دین بیشتر برای فریب و ردّگمکنی بود تا باور واقعی. نامگذاری عملیاتها نیز اغلب با الهامگیریهای سطحی از مفاهیم دینی همراه بود؛ مثلاً آفتاب را منتسب به حضرت امام رضا (ع) و چلچراغ را به عنوان نمادی از جایگاه حضرت علی (ع) میدانستند. چنین اقدامات و نمایشهایی در کنار پوششهای نامناسبِ دیگری که مشاهده میشد، نشاندهنده سطحینگری و فریبکاری آنها بود.
وی گفت: ارتش سازمان منافقین در تاریخ ۷ فروردین ۶۷ با هدف گرفتن اسیر، برهم زدن ساختار مناطق عملیاتی و بهرهبرداری تبلیغاتی، عملیاتی موسوم به آفتاب در منطقه فکه انجام داد؛ در حالی که نیروهای لشکر ۷۷ خراسان ارتش، نیروی زمینی و سپاه پاسداران در آن منطقه حضور داشتند. شاید یکی از دلایلی که ذهنها را معطوف کرد که چرا دقیقاً لشکر ۷۷ هدف قرار گرفت، این باشد که لشکر ۷۷ خراسان یک لشکر پیادهمکانیزه پیروزمند بود و در جنگ رشادتها و سوابق قابل توجهی از خود نشان داده بود. توضیح دلایل انتخاب منطقه فکه نیز موضوعی است که باید دقیقتر بررسی شود؛ یکی از دلایل اصلی انتخاب این منطقه، وجود شنزارها و وضعیت رملی بود که ایجاد سنگر و ممانعت از پیشروی را سخت میکرد و فضای باز برای ضربهزدن فراهم مینمود. اما اصل مطلب این است که انتخاب فکه به لحاظ جغرافیایی و تاکتیکی برای این نوع عملیات مناسب بود و هدفهای مشخصی را دنبال میکرد.
وی تصریح کرد: در شهریور ماه سال ۱۳۵۹ همزمان با تجاوز رژیم بعث عراق به خاک ایران نیروهای لشکر ۷۷ خراسان که چند یگانه آن از سال گذشته در کردستان مستقر شده بودند برای مقابله با تجاوزات دشمن به مناطق غرب و جنوب غرب کشور اعزام شدند. لشکر ۷۷ خراسان در طول سالهای جنگ تحمیلی در اکثر عملیاتهای مهم حضور داشت مهمترین آنها عملیات موثر ثامن الائمه بود که منجر به شکست حصر آبادان شد.
وی افزود: با توجه به نقش شجاعانه لشکر ۷۷ در عملیات شکست حصر آبادان با تصویب شورای عالی دفاع در تاریخ ۱۱ مهر سال ۱۳۶۰ نام این لشکر به نام لشکر پیروز خراسان تغییر یافت. این لشکر همچنین در عملیاتهای آفندی مهمی از قبیل عملیات فتحالمبین، بیتالمقدس، اللهاکبر، کرخه نور، ذوالفقاریه، سوسنگرد، عاشورا، تنگحاجیان، نصر و چندین عملیات مهم دیگر شرکت داشته و عملیاتهای فرامرزی بسیاری را از شمالیترین تا جنوبیترین مناطق کشور به اجرا گذاشته است.
فرخانی ادامه داد: در طول سالهای دفاع مقدس ۵۳۶۷ نفر از افسران، کارمندان و سربازان این لشکر به شهادت رسیدند. ۲۸۰ نفر مفقودالاثر و ۲۲۱۰ نفر نیز به اسارت نیروهای عراقی و عناصر ضد انقلاب درآمدند که برخی از آنها حدود ۱۰ سال در زندانهای رژیم بعث عراق محبوس بودند. آمار جانبازان این لشکر نیز بیش از ۱۶ هزار نفر است که برخی از آنها به علت شدت جراحات ناشی از جنگ به خیل عظیم شهدا پیوستند. این آمار نشان از جایگاه رفیعی این لشکر در پیروزی کشور در جنگ تحمیلی ۸ ساله دارد.
تشریح عملیات آفتاب
وی در تشریح عملیات آفتاب، اظهار کرد: بر اساس گزارشات مندرج در نشریات و سایتهای وابسته به منافقین، در مقدمه این عملیات نشستها و جلسات توجیهی متعددی برگزار شد و به دنبال آن به منظور کسب آمادگی و کسب توان رزمی به منظور انطباق با منطقه عملیات، تمرین و مانور توسط نیروهای عملیات کننده در منطقه اشرف بزرگ (منطقهای پشت اردوگاه اشرف) انجام شد. این منطقه از لحاظ ژئوپلیتیکی شباهت بسیار زیادی به منطقه فکه داشت و به همین دلیل این عملیاتها را در آن منطقه شبیهسازی کردند. روز اول عملیات نیز اول فروردین ماه سال ۱۳۶۷ انتخاب شد. در کجای دنیا با کشتار مردم بیگناه یک کشور به آنها عیدی میدهند؟ کجای این اقدام آزادی بخشی است؟
نماینده ارتش جمهوری اسلامی ایران افزود: سازمان مجاهدین خلق همه القاب و عناوینی را که حتی در اسم خود به کار برده است با رفتار و کردارش تناقض دارد. اینها نه مجاهدند و نه کاری برای خلق کردند؛ چون مجاهد کسی است که مسیر مشخصی دارد اما هدف این گروهک یک هدف خود ساخته است و بر اساس توهمات سرکردگان این گروهک شکل گرفته است. رجوی و اطرافیانش عدهای را در یک محیط سربسته محدود کردند و افکار مطابق میل خود را با آنها خوراندند و چیزی جز رسیدن به اهداف خودشان برای شما مهم نیست.
وی خاطرنشان کرد: پس از عملیات فروغ جاویدان جلسهای در سازمان برگزار شد تا علل و عوامل شکست منافقین در این عملیات بررسی شود.
ماجرای انقلاب ایدئولوژیک و طلاق های عاطفی
نماینده ارتش جمهوری اسلامی ایران ادامه داد: غیر از رهبری سازمان و غیر از موفقیت در عملیات، به چیز دیگری هم فکر میکردید؛ از جمله خانمها به آقایان، یعنی شوهرانشان، و مردها به خانمها و همسرانشان. خب، گفتند نتیجه چیست؟ گفتند: انقلاب ایدئولوژیک! اصلاً نباید زن و مرد فکرشان به هم باشد. یعنی چه که غیر از رجوی، مثلاً به کسی دیگر هم فکر کنید؟ و بر اساس همان هم آن بحثهای طلاق عاطفی صورت گرفت و آن تغییراتی که در آنها ایجاد شد.
وی ادامه داد: اینها نه مجاهد بودند، نه هدفشان حمایت از خلق بود. اگر حمایت از خلق بود، خلقی که مد نظر آنهاست، با آن خلق واقعی که وجود دارد، زمین تا آسمان فرق دارد. واقعاً مردم ایران، چه نظامی و چه غیرنظامی، در تفکر اینها جایگاهی نداشتند. اگر با ساختار حاکمیتی ایران مشکل دارند، یک کودک پنجساله مگر از ساختار حاکمیت چیزی میداند یا مگر در این ساختار جایگاهی دارد یا نقشی دارد؟ ولی اینها این کار را میکردند، این بچه را میکشتند. بعد اگر از آنها میپرسیدی که این فرد، بهاصطلاح، آدم عادی بوده و هیچ نقشی در ساختار نظامی جمهوری اسلامی بهعنوان مخالف شما نداشته، میگفتند: این هم با آنهاست؛ این هم اگر بزرگ میشد، آنجوری میشد!
وی در ادامه گفت: این سازمان را، چه خود سازمان و چه ارتششان را، نه آزادیبخش میدانیم، نه مجاهد، و نه حامی مردم. روز عملیات، اول فروردین ماه سال ۱۳۶۷ انتخاب شد، اما بهخاطر لو رفتن یک واحد شناسایی توسط قوای ایرانی و احتمال لو رفتن اصل عملیات، در روز مقرر عملیات انجام نشد و به دستور شخص رجوی، در هماهنگی با صدام و مخابرات، عملیات یک هفته به تعویق افتاد. یکی از دلایلی که باعث میشد اینها شناسایی نشوند، این بود که فارسی بلد بودند. و، چون جبهه جای شلوغیست، تعداد زیادی نیرو در آن حضور دارند اینکه فردی بداند که نفر کناری مال کدام گردان است، یا اینکه آن چیزی که واقعاً میگوید درست هست یا نه سخت است. لباسشان هم خاکی بوده و عمداً شبیه لباسهای ارتش ایران انتخاب شده بود، و زبانشان هم فارسیِ بدون لهجه بوده. همین مسئله، شناسایی آنها را خیلی سخت کرده بود و احتمال نفوذشان را زیاد.
فرخانی گفت: نیمهشب هشتم فروردین ۱۳۶۷، عملیات آفتاب با فرمان رجوی و در سایه حمایت ارتش صدام در منطقه شوش آغاز شد. آتشبار بسیار سنگین توپخانه عراقی باعث شد که نیروهای رجوی بتوانند در سپیدهدم صبح، به بخشی از طرح عملیاتی خود با موفقیت دست پیدا کنند و شماری از نیروهای تحت فرماندهی لشکر ۷۷ خراسان را به شهادت برسانند و تعدادی دیگر را به اسارت درآورند. پوشیدن لباس خاکی نیروهای خودی و مکالمه با زبان فارسی، امکان نفوذ در خط پدافندی را بهراحتی برای آنها فراهم کرد. منافقین توانستند برای ساعاتی بخشی از منطقه عملیاتی را به اشغال در آورند و پس از گرفتن فیلم و عکس و بزرگنمایی رسانهای، عقبنشینی کنند.
وی گفت: در بحث هواپیمای نظامی، اصطلاحی داریم بهنام «Touch and GO» یعنی فرود بیا، لمس کن و برو. این عملیاتی که منافقین انجام دادند هم حالتی «تاچاند گو» داشت. یعنی چه؟ یعنی یک حملهای میکردند، یک سر و صدایی و بلوایی، یک فیلمی، و بعد میگفتند: برگردیم. هر چه که گرفته شد، شد؛ نشد هم که نشد!» ولی به عنوان پیروز جنگ، آن را در گزارش رسانهایشان ارائه میدادند. در عملیات چلچراغ هم تشریح خواهم کرد که اینها شهر مهران را در حالی به تصرف خود درآوردند که خالی از سکنه بود. همین حالت: اینکه بروند، یک جایی را بگیرند، فیلم و عکس و گزارشهای تبلیغاتیشان را تهیه کنند، و سپس عقبنشینی کنند.
فرخانی گفت: تعداد شهدا و تعداد اسیرانی که اینها اعلام کردهاند با واقعیت همخوانی ندارد. تقریباً در آن مقطع حدود ۱۰۰ شهید داشتیم؛ تعداد دقیق را بعداً به دادگاه اعلام خواهیم کرد. در مورد اسیرها نیز بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ اسیر داشتیم که ادعای ایشان درست نیست. نتیجه عملیات این شد که آنها عقبنشینی کردند و رزمندگان ما دوباره آن منطقه را تصرف کردند.
قاضی پرسید: یعنی عقبنشینی از سوی خودشان انجام شد یا ارتش حمله کرد؟
فرخانی ادامه داد: به هر حال، پس از عملیات، توان آنها برای تصرف و استقرار در آن منطقه کافی نبود. اقدام به بازپسگیری کردیم و آن را پس گرفتیم. یک روز بعد همه چیزهایی را که در تصاویر نشان دادند، از دست دادند؛ تصاویری که آنها نمایش دادند، مربوط به قبل از جبهه و آنسوی مرز است و تصاویر متعلق به آنجا نیست.
انتهای پیام