افرادی که در «اشرف ۳» محکوم به فنا هستید، توجه کنید! اینگونه نیست که شما یک بازنده به دنیا آمده باشید تا یک بازنده از دنیا بروید. متأسفانه رجوی این گونه سرنوشت شما را رقم زده است، و در این باره حرفی نیست؛ زیرا هدف او کشتن و نابودی انسانهاست. اما برخلاف تصورات رجوی، شما هر لحظه امکان انتخاب دارید: انتخابِ ورود به دنیای آزاد، فارغ از هر استرس و فشاری که همین حالا در تشکیلات رجوی بر شما تحمیل میشود.

در دنیای امروز، هرکس را به انتخابش میشناسند. اینکه شما انتخاب کردهاید در حصاری که رجوی برایتان ساخته باقی بمانید و کاری از پیش نبرید، بحثی جداگانه است. اما اگر بخواهید در مسیر دیگری گام بردارید و خودتان تصمیمگیرنده زندگیتان باشید، داستان متفاوت میشود.
واقعیت این است که هر لحظه امکان انتخاب دارید: آزاد زندگی کنید یا همچنان زیر یوغ استثمار رجوی بمانید. مسلم است که رجوی مدام تلاش میکند شما را به سمت خود بکشد و مانند سالهای گذشته، اجازه ندهد انتخابی جز تشکیلات داشته باشید. اما شما نباید بیتفاوت یا تسلیمشده زندگی کنید.
تا حالا از خودتان پرسیدهاید «منظور از زندگی چیست؟»
زندگی، آن فلاکتی نیست که رجوی برایتان ترسیم کرده. وقتی میگویم زندگی، یعنی شاد زیستن، آزاد و رها بودن، دور از اجبارهای رجوی. یعنی زمان در اختیار خودتان باشد، عشق را تجربه کنید، نه آن عشقی که مریم رجوی میگوید (یعنی عشق اجباری به مسعود رجوی). میدانم اخبار درستی به دستتان نمیرسد، اما همه کسانی که از تشکیلات خارج شدهاند، اکنون در حال زندگی هستند؛ زندگیای که خود خواستهاند. تفاوت زندگی در تشکیلات و خارج از آن، این است که خارج از تشکیلات، کسی به شما دیکته نمیکند چه کار بکنید یا نکنید. خودتان تصمیم میگیرید و هر لحظه با خیال راحت زندگی میکنید، نه مثل گذشته که صبح تا شب دستور میگرفتید چگونه روزتان را بگذرانید.
زندگی یعنی آخر هفته به تفریحات موردعلاقهتان برسید. یعنی اگر ازدواج کردهاید، با خانوادهتان لحظات زیبا و بهیادماندنی بسازید. یعنی بتوانید با دوستان قدیمی معاشرت کنید یا حتی به مزار پدر و مادرتان بروید و فاتحهای بخوانید. یعنی هر کاری که دوست دارید، بدون حسرت انجام دهید؛ حسرتی که شما اکنون هر لحظه با آن دستوپنجه نرم میکنید. با وجود همه فکتهایی که در عملیاتهای جاری میخوانید، هنوز نتوانستهاید از این حسرت رها شوید.
آیا این زندگی است که شما در حصار اشرف ۳ دارید؟
من مطمئنم پاسخ شما این است: «این نامش زندگی نیست» این یک درجا زدن و بدبختی است که روزی بر اثر انتخاب اشتباه به آن دچار شدید و هنوز درگیرش هستید. اما خبر خوب این است که فرصت انتخاب دوباره وجود دارد. کافی است بخواهید، اراده کنید، مصمم باشید و با تمام وجود به جلو حرکت کنید.
گول وعدههای پوچ مسعود رجوی و مریم رجوی را نخورید. برای آنها مهم نیست شما چه رنجی میکشید. فردای روزی که بمیرید، فقط عکس شما را روی یک کاغذ چاپ رنگی میکنند و چند روزی در سایتهایشان نمایش میدهند تا از شما بهرهکشی کنند. بعد هم تمام.
به رویاهایتان جامه عمل بپوشانید. همه چیز به انتخاب خودتان بستگی دارد. مرز بین انتخاب کردن و نکردن، به نازکی یک تار مو است. فقط یک لحظه تصور کنید آزاد هستید و هر کاری که دوست دارید، انجام میدهید و از آن لذت میبرید…
سعید محمدپور
انتهای پیام