عضو پیشین تشکیلات مجاهدین خلق در گفتوگویی صریح و افشاگرانه به تشریح برنامهریزیهای این جریان برای کودتا علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۶۰ و خیانتهای فعلی آنها در همدستی با رژیم صهیونیستی پرداخت.

به گزارش فراق، ابراهیم خدابنده روز جمعه ۳۰ خرداد ماه در برنامه شبکه افق سیمای جمهوری اسلامی ایران، با استناد به مشاهدات و تجربیات خود از درون این تشکیلات، جزئیاتی تکاندهنده از اقدامات منافقین برای براندازی نظام و همکاری آنها با رژیم بعث عراق و دیگر قدرتهای خارجی به خصوص در شرایط فعلی ارائه کرد.
خدابنده در این گفتوگو با بیان جزئیات تکاندهنده از نقش مزدوری سازمان مجاهدین خلق در خدمت به رژیم صهیونیستی و سرویسهای اطلاعاتی غربی، اظهار داشت که این گروه چگونه با ارائه اطلاعات ساختگی و تشویق به جنگ علیه ایران، به خیانت خود ادامه میدهد.
وی با افشای همکاریهای این سازمان با دشمنان ایران و هشدار به دولت آلبانی درباره پیامدهای حمایت از منافقین، بر پایان حیات سیاسی این گروه و حیات خائنانه آن تأکید کرد.
عضو پیشین تشکیلات مجاهدین خلق همچنین از تلاشهای انجمن نجات برای رهایی اعضای گرفتار در کمپهای مجاهدین سخن گفت و از دولت آلبانی خواست حقوق انسانی خانوادههای این اعضا را رعایت کند.
متن کامل این گفتوگو که توسط خبرنگار فراق به نگارش درآمده، به شرح زیر است:
مجری: سلام عرض میکنم خدمت شما و بینندگان عزیز. امروز میزبان جناب آقای مهندس ابراهیم خدابنده، از اعضای سابق سازمان منافقین هستیم. خیلی خوش آمدید، ممنون از حضور شما در برنامه.
خدابنده: عرض سلام دارم خدمت شما و بینندگان عزیز. متشکرم که این فرصت را در اختیار من قرار دادید.
مجری: پرسش اولم این است که برگردیم به آن روزها و از شما بپرسم چه اتفاقی قرار بود در ۳۰ خرداد ۶۰ برای مردم ایران و کشور رخ دهد؟ چه خطر بزرگی از سر ملت ایران گذشت؟
خدابنده: اجازه دهید ابتدا آنچه مجاهدین خلق یا منافقین میگفتند را بیان کنم. آنها ادعا میکردند که ما ۲۸ ماه فعالیت سیاسی داشتیم، اما جمهوری اسلامی فعالیت ما را برنتافت و علیه ما اقدام کرد، لذا ما مجبور شدیم دست به سلاح ببریم. اما من بهعنوان کسی که در درون سازمان بودم و نه بهعنوان یک تحلیلگر، بلکه بهعنوان شاهد، ماجرا را از زبان خود مسعود رجوی نقل میکنم. او بارها در جلسات پاریس به ما میگفت که یکی از افتخاراتش این است که وقتی همه دنبال فعالیت سیاسی و تشکیل حزب بودند، ما به دنبال تشکیلات نظامی، میلیشیا و جمعآوری سلاح بودیم. او معتقد بود که رویارویی نظامی با جمهوری اسلامی از ابتدا در تقدیر بوده است. رجوی حتی گفت که پس از پیروزی انقلاب، ما نفوذیهایمان را همهجا فرستادیم؛ مثلاً در دفتر بنیصدر، رئیسجمهور وقت. هر جا توانستیم تأثیر گذاشتیم و هر جا نتوانستیم، مثل دفتر حزب جمهوری اسلامی، منفجر کردیم.
استراتژی مجاهدین این بود که بهسرعت نظام جمهوری اسلامی را ساقط کنند و زمام امور را به دست بگیرند. این برنامه با کمک کشورهای خارجی طراحی شده بود. رجوی خودش اعتراف کرد که پیش از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، دو بار مخفیانه به پاریس سفر کرد و از طریق مقامات فرانسوی با رژیم بعث عراق ارتباط برقرار کرد. قرار بود عراق از خارج و مجاهدین از داخل، کار جمهوری اسلامی را یکسره کنند. مدارکی از این ارتباطات وجود دارد؛ فیلمهایی که رژیم بعث طی ۲۳ سال ارتباط با مجاهدین ضبط کرده بود و پس از سقوط صدام به دست جمهوری اسلامی افتاد. بخشی از این اسناد در کتاب «خوابگردها» از انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی و مستند «آوای گرگها» منتشر شده است. این فیلمها نشان میدهد که در سال ۱۳۵۹، مجاهدین به رژیم بعث اطلاعات میدادند و صدام را برای حمله به ایران تشویق میکردند. آنها میگفتند که جمهوری اسلامی نوپاست، توان دفاعی و سیستم اطلاعاتی ندارد و اگر ضربهای به سران نظام بزنیم و شما حمله کنید، کار تمام است.
اما مجاهدین نتوانستند هماهنگ با عراق عمل کنند و این برنامه به تأخیر افتاد تا ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و سپس حوادث تروریستی ۷ تیر و ۸ شهریور. آنها فکر میکردند با یک ضربه اساسی به رأس نظام و همراهی حمله خارجی، نظام ساقط میشود. به خواست خدا این پروژه شکست خورد و خطر بزرگی از سر ملت ایران رفع شد.
مجری: دو پرسش دارم: اول اینکه شنیده بودم مجاهدین به دلیل نداشتن جایگاه سیاسی در نظام، دست به سلاح بردند. این با آنچه شما میگویید متفاوت است. دوم اینکه چرا این کودتا شکست خورد؟
خدابنده: درباره پرسش اول، مسعود رجوی و مریم رجوی بارها به ما گفتند که رهبری انقلاب ایران ربوده شده است. رجوی خودش را در جایگاه رهبری انقلاب میدید و معتقد بود نظام باید به او واگذار شود، نه صرفاً چند کرسی یا پست. او نامهای به امام خمینی(ره) نوشت و درخواست دیدار کرد، اما امام هوشیارانه پاسخ داد که اگر سلاحتان را زمین بگذارید، من به دیدار شما میآیم. این پاسخ دست منافقین را رو کرد، چون آنها قصد جنگ مسلحانه داشتند. واژه «منافق» بیدلیل به آنها اطلاق نشده؛ آنها چیزی را نشان میدادند که نبودند.
درباره شکست کودتا، غربیها و خود مجاهدین به اشتباه تصور میکردند که اگر مردم از نظام ناراضی باشند، پشت آن را خالی میکنند. اما رجوی خودش بارها گفت که بحرانهایی که جمهوری اسلامی از سر گذرانده، هر یک بهتنهایی برای سقوط هر نظامی کافی بود. هیچ نظامی نمیتواند اینهمه بحران را تحمل کند، مگر اینکه صددرصد به مردمش متکی باشد. ایران از معدود کشورهای مستقلی است که به هیچکس باج نداده، و این را رجوی که خودش مزدور بود، خوب میفهمید.
سازمان امروز از مردم انتقام میگیرد
مجری: سازمان مجاهدین خلق امروز چه وضعیتی دارد و چه اقداماتی انجام میدهد؟
خدابنده: سازمان امروز ارتباطش را با مردم ایران قطع کرده و به یک گروه تروریستی تبدیل شده که از مردم انتقام میگیرد، چون مردم به آنها پاسخ رد دادهاند. مثلاً در ۲۲ خرداد، همزمان با قطعنامه شورای حکام علیه ایران، مسعود رجوی پیامی داد و گفت ما ۱۳۳ رشته افشاگری درباره فعالیتهای هستهای ایران انجام دادیم، یعنی ۱۳۳ بار به مردم ایران خیانت کردند. همچنین به مناسبت ۳۰ خرداد امسال، اطلاعیهای صادر کردند که ادعا کردند ۳۰ رشته عملیات در تهران و ۱۷ شهر دیگر انجام دادهاند. در حالی که ایران در حال دفع تجاوز خارجی است، آنها علیه نیروهای نظامی و انتظامی و مردم اقدام میکنند و علناً خیانت خود را اعلام میکنند.
در حال حاضر، دادگاهی در ایران دو سال است که در جریان است و جرم خیانت مجاهدین به کشور در ابعاد مختلف به اثبات رسیده است. حتی طبق قوانین اروپایی، مانند قوانین فرانسه که میزبان مریم رجوی است، خیانت به کشور در زمان صلح مجازات حبس ابد و در زمان جنگ مجازات اعدام دارد. اقدام علیه مقامات ارشد کشور در اروپا نه بهعنوان تروریسم، بلکه بهعنوان خیانت به کشور محسوب میشود.
مجری: پس از شکست کودتا، کشورهای غربی چه کردند؟ آیا حمایت خود را از مجاهدین قطع کردند؟
خدابنده: خیر، پس از شکست کودتا، مسعود رجوی با کمک خلبان شاه به فرانسه فرار کرد و تحت حمایت دولت فرانسه قرار گرفت. از آنجا ترورها و فعالیتهای ضد جمهوری اسلامی را ادامه داد. بعدها آمریکاییها او را به صدام حسین تحویل دادند. در عراق، مجاهدین ارتش بهاصطلاح آزادیبخش را بهعنوان ارتش خصوصی صدام تشکیل دادند و با تسلیحات او علیه مردم ایران و مدافعان مرزها وارد جنگ شدند و خیانت را کامل کردند. پس از سقوط صدام، آنها به سعودیها و سپس به رژیم صهیونیستی تحویل داده شدند. اکنون در آلبانی مستقر هستند و متأسفانه این کشور که روابط دوستانهای با مردم ایران داشت، به دلیل حمایت از منافقین بهعنوان حامی تروریستها شناخته میشود.
سر سازمان در پاریس و بدنه در آلبانی است
مجری: در آلبانی دقیقاً چه فعالیتهایی انجام میدهند؟ فقط در فضای مجازی فعالاند یا اقدامات دیگری هم دارند؟
خدابنده: از دو سال پیش، دولت آلبانی به دلیل تهدیدات امنیتی مجاهدین، فعالیتهای آنها را محدود کرد. مریم رجوی و حدود صد نفر از سران به پاریس رفتند و اکنون سر سازمان در پاریس است. بدنه سازمان در آلبانی یک ارتش سایبری تشکیل داده که امنیت روانی مردم ایران را هدف قرار میدهد. آنها شایعهسازی و اخبار کذب منتشر میکنند و حتی افراد ناآگاه یا دارای مشکلات اقتصادی را تحت عنوان «کانونهای شورشی» به اقدامات خرابکارانه وادار میکنند. این اقدامات شاید ارزش نظامی نداشته باشد، اما به لحاظ تبلیغی و سیاسی برای دشمنان ایران مورد استفاده قرار میگیرد.
منشاء هزینههای مجاهدین خلق
مجری: هزینههای این سازمان از کجا تأمین میشود و نقش آنها در پازل رژیم صهیونیستی چیست؟
خدابنده: هزینههای هنگفت سازمان از منابعی مانند آمریکا، رژیم صهیونیستی و کشورهای متخاصم با ایران تأمین میشود. مستند «خیریه اشرف» از شبکه مستند نشان داد که آنها از طریق پولشویی، قاچاق سلاح و دارو فعالیتهای مافیایی انجام میدهند، که یکی از دلایل محدودیت آنها در آلبانی بود. در پازل رژیم صهیونیستی، مجاهدین نقش کلیدزننده بحران را ایفا میکنند. طبق کتاب «بحران ساختگی» نوشته گرت پورتر، سرویسهای اطلاعاتی غربی اطلاعاتی را به مجاهدین میدهند تا آنها بهعنوان نیروی ایرانی در واشنگتن مطرح کنند که ایران در حال ساخت بمب اتم است. این اطلاعات ساختگی از طریق مجاهدین منتشر میشود تا سیاستگذاریهای ضدایرانی در غرب توجیه شود.
در ادامه گفتوگو، ابراهیم خدابنده به تشریح نقش این سازمان در خدمت به دشمنان ایران، بهویژه رژیم صهیونیستی و قدرتهای غربی، و همچنین پیامدهای حمایت دولت آلبانی از این گروه پرداخت.
وی با استناد به تجربیات خود از درون سازمان، از همکاریهای منافقین با سرویسهای اطلاعاتی خارجی، پروژههای خیانتبار آنها علیه ایران و وضعیت کنونی این گروه سخن گفت.
خدابنده: مثلاً ببینید، شورای حکام بیانیهای صادر میکند، سپس مسعود رجوی میگوید ما ۳۴ سال است همین حرفها را میزنیم و شما توجه نکردید. روز بعد، رژیم صهیونیستی این را بهانه کرده و حمله موشکی انجام میدهد. سیاستگذارانی که در خارج میخواهند به رژیم صهیونیستی اعتراض کنند، با این پاسخ مواجه میشوند که خود ایرانیها به ما گفتند اینها در حال ساخت بمب اتم هستند. یعنی منافقین نقش مزدوری را ایفا میکنند. در غرب، سیاستگذاران یکپارچه نیستند؛ برخی جنگطلباند و برخی مخالف جنگ. آنهایی که به دنبال جنگ با ایران هستند، از رجوی بهعنوان مزدور استفاده میکنند تا موضع خود را تقویت کنند، مثلاً با حمایت افرادی مثل پمپئو و بولتون.
اعتراف رجوی به اینکه برای سرنگونی نیاز به حمایت یک ابرقدرت دارد
مجری: سؤالی مطرح شده که ظاهراً تیمی از منافقین اخیراً با دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا دیدار کرده و به او اطمینان دادهاند که اگر ایران را هدف قرار دهد، ایرانیها توان پاسخگویی ندارند. آیا این دیدار را تأیید میکنید و اگر صحت دارد، چه اتفاقی افتاده است؟
خدابنده: من از جزئیات این موضوع اطلاع ندارم، اما بهطور کلی میدانم که در جریان حمله عراق به ایران، سازمان مجاهدین خلق نقش اساسی در تشویق صدام حسین برای حمله داشت و به او اطمینان میداد که ایران توان دفاعی ندارد. این سابقهای است که تکرار شده است. همچنین اطلاع دارم که سازمان بارها تلاش کرده رژیم صهیونیستی و آمریکا را مطمئن کند که توان موشکی ایران آنگونه که ادعا میشود نیست و اگر سران نظامی ایران را بهموقع هدف قرار دهند، ایران قادر به پاسخگویی نخواهد بود. به زعم مجاهدین، ایران نباید میتوانست به حملات صهیونیستها پاسخ دهد. آنها این اطمینان را داده بودند، اما وقتی حمله غافلگیرانه صهیونیستها در صبح جمعه رخ داد و ایران همان شب با قدرت کامل پاسخ داد، تمام ادعاهای سازمان نقش بر آب شد. بارها پیش آمده که اطلاعات ارائهشده توسط مجاهدین خلاف واقع بوده است. هدف آنها صرفاً ایجاد «جرقه و جنگ» است. خود رجوی بارها از این عبارت استفاده میکرد و میگفت استراتژی ما از ابتدا این بود که ایران را با هر کشوری وارد جنگ کنیم تا از این طریق حاکمیت را به دست بیاوریم.
وقتی در عراق بودیم، رجوی در نشستهایی به نام «حوض» میگفت ما به عراق آمدیم تا با کمک این کشور جمهوری اسلامی را سرنگون کنیم، اما خودش اعتراف کرد که با کمک عراق این کار ممکن نیست و نیاز به حمایت یک ابرقدرت دارد. او میدانست که برای کسب قدرت در ایران باید پای آمریکا را از طریق اسرائیل به میان بکشد. برادرم، مسعود خدابنده، توییتی جالب منتشر کرد که میگفت مریم رجوی و نتانیاهو پس از ناکامی در اقدامات تروریستی، حالا به ترامپ التماس میکنند که سربازان آمریکایی را به کشتن دهد، اما وقتی آمریکا با صدام درگیر بود، هیچیک از اینها به کمک آمریکا علیه صدام نیامدند. هدف آنها فقط به کشتن دادن سربازان آمریکایی در این ماجراست.
سازمان با تمام سرویسهای اطلاعاتی در ارتباط است
مجری: ارتباط فرانسویها و آمریکاییها با مجاهدین مستقیم است یا واسطهای مثل موساد در میان است؟
خدابنده: سازمان مجاهدین خلق با هیچ وزارت خارجهای ارتباط مستقیم ندارد، اما با تمام سرویسهای اطلاعاتی در ارتباط است. حتی در عراق، هیچ ارتباطی با وزارت خارجه این کشور نداشت، اما با مخابرات، استخبارات ارتش و اطلاعات غیرنظامی رژیم بعث همکاری داشت. وقتی در بخش روابط بینالملل سازمان در بیش از ۲۰ کشور اروپایی فعالیت میکردم، فعالترین ارتباط ما با سرویسهای اطلاعاتی بود. آنها از ما اطلاعات و اقداماتی میخواستند و ما باید پیگیری میکردیم و ارائه میدادیم. وزارتخانههای خارجه کاری با ما نداشتند، اما از فعالیتهای ما مطلع بودند. سازمان بهعنوان ابزاری در اختیار سرویسهای اطلاعاتی بود. پروژهای تعریف میشد و سرویس اطلاعاتی بهعنوان کارفرما از منافقین میخواست اطلاعات خاصی را از ایران جمعآوری کنند و در ازای آن کمک سیاسی یا مالی دریافت میکردند. فیلمهایی که از ارتباط مسعود رجوی با صدام اشاره کردم، دقیقاً همین را نشان میدهد. مقامات بعث این تعاملات را ضبط کرده بودند و پس از سقوط صدام، این فیلمها منتشر شد، اما سازمان هیچگاه آنها را تکذیب یا تأیید نکرد.
سازمان به سرانجام شوم خود رسیده است
مجری: سازمانی که به این وضعیت افتاده، پروژه میگیرد تا روزمرگی کند، در روزی که مردم کشورش در حال دفاع هستند، به انجام ۳۰ رشته عملیات در ۳۰ خرداد افتخار میکند و اطلاعات را به نام خود منتشر میکند تا پرستیژش حفظ شود، به نظر شما سرانجامش چه خواهد بود؟
خدابنده: من فکر میکنم سازمان به سرانجام شوم خود رسیده است. سؤالی که خود اعضای سازمان میپرسند این است که مسعود رجوی کجاست؟ سر سازمان از بدنه جدا شده، قدرت جذب ندارد و روند مزدوری تا حدی میتواند ادامه یابد، اما کارکرد خود را از دست داده است. آنها مدام تلاش میکنند خود را در معادلات نگه دارند، اما حتی اسرائیلیها حاضر نشدهاند علناً با این سازمان یا دیگر گروههای اپوزیسیون ایران در سرزمینهای اشغالی دیدار کنند. یادم هست ویکیلیکس سندی منتشر کرد که وزیر خارجه عربستان از سفارت این کشور در لندن درباره مجاهدین سؤال کرده بود و پاسخ این بود که این گروه به شدت منفور است و نزدیک شدن به آنها هرگونه حمایت ما در داخل ایران را از بین میبرد. منافقین به حیات خفیف و خائنانهای رسیدهاند و تلاش میکنند به قول انگلیسیها نشان دهند که هنوز میتوانند «گاز بگیرند و لگد بزنند» و برای اربابانشان کاری انجام دهند.
حمایت آلبانی از یک نیروی خائن آینده خوشی برای این کشور نخواهد داشت
مجری: نکتهای باقی مانده است؟
خدابنده: من فقط میخواهم اشاره کنم که ما در انجمن نجات تلاش میکنیم برای نجات اعضایی که در سازمان گرفتار هستند. شعبهای در آلبانی داریم که برای کمک به افرادی که در کمپهای مجاهدین گرفتارند، فعالیت میکند. خانوادههای این افراد تلاش میکنند با آنها دیدار کنند، اما متأسفانه دولت آلبانی به دلیل حمایت از مجاهدین، این حق انسانی را از خانوادهها سلب کرده است. آنها حتی اجازه نامهنگاری یا ارتباط ساده را نمیدهند. حمایت آلبانی از یک نیروی خائن و مزدور آینده خوشی برای این کشور نخواهد داشت. درافتادن آلبانی با جمهوری اسلامی به نفع مجاهدین و رژیم صهیونیستی چیزی نیست که مردم آلبانی بخواهند. به دولتمردان آلبانی هشدار میدهم که راه درستی را در پیش نگرفتهاند.
مجری: بسیار متشکرم از جناب آقای مهندس خدابنده برای این گفتوگوی افشاگرانه.
انتهای پیام